اخلاق خوبان، ص: 118
كه كدام جوانه لايق پيوند است، و يا شيوه پيوند چگونه است، و اينجاست كه هركس دست به كار شود، جز آنكه جوانه ها را تضييع و تباه سازد راه به جايی نمی برد.
و اين حقيقتی مسلَّم است، كه حقيقتی ديگر را نيز تداعی می كند، و آن اينكه: انسان ها نيز به جوانه ها می مانند، جوانه هايی تُرد، ضعيف و شكننده، كه می توانند هر كدام شاخه ای و سپس درختی تنومند و تناور باشند، و اين جز با پيوند امكان تحقق نمی يابد. و پيوند نيز جز به دست باغبانان دهر صورت نمی پذيرد.
و باغبانان، همانا، انبيا و اولياء خداوند می باشند كه با مهارت و علم و آگاهی تمام، انسان ها را به خداوند پيوند می دهند، و از اين رهگذر ايشان را قوت و اعتلا و بالندگی می بخشند كه بی گمان مايه نشاط و طرب و بهجت و سرور خواهد بود.
هر كرا دست داد آن دوست |
به نشاط و طرب سزاوار است «1» |
|
بنابراين، بايد پذيرفت كه عدم اتصال و انس و پيوند با خداوند، حاصلی جز نزاری و ضعف و زبونی در پی نخواهد داشت.
جدايی مبادا مرا از خدای |
دگر هرچه پيش آيدم شايدم «2» |
|
باری، خويش را جز به خداوند گره زدن، شمع جان را به دست باد دادن، و داغ جانسوز ابد را بر دل خريدن است، و اين خود فتنه ای است كه:
______________________________ (1) اسعد دهستانی.
(2) پوريای ولی، متوفی 722.