فارسی
پنجشنبه 24 آبان 1403 - الخميس 11 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اخلاق خوبان، ص: 217

عاشقم بر رنج خويش و درد خويش

بهر خشنودی شاه فرد خويش «1»

و البته، كسی از اولياء نيست كه از قضا و تقدير و خواست و خواهش خداوند فرحناك و شادان و شاكر نباشد.

اين سخن مولانا علی عليه السلام است كه فرمود:

«احْمَدُ اللَّه علی ما قَضی مَنْ امْرٍ و قَدَّرَ مِنْ فِعْل» «2»

خدايا! برآنچه رفته است و می رود شاكر و سپاسگزارم.

پيام ما كه رساند به خدمتش كه رضا

رضای توست گرَم خسته داری ار خشنود «3»

و چرا خشنود و شاكر نباشد حال آنكه می داند: آنچه در اين عالم می رود بر حَسَبِ مشيت و ارادت آن محبوب جاودانه است.

هيچ برگی در نيفتد از درخت

بی قضا و حكم آن سلطان بخت «4»

پس وقتی چنين است چرا آدمی غمزده و حيران باشد؟!

هر قضايی كه رود بر جامی

نيست غم گر تو رضا خواهی داشت «5»

و اگر رضا نمی داشت كه بر آدمی نمی رفت، و همين كافی است كه آدمی شادمان باشد.

______________________________
(1) مثنوی معنوی، دفتر اول، بيت 1777، 1778.

(2) نهج البلاغه، خطبه 18.

(3) سعدی.

(4) مثنوی معنوی، دفتر سوم، بيت 1900.

(5) جامی.







گزارش خطا  

^