اخلاق خوبان، ص: 60
سخن تنها وصف زبان نيست، بلكه زبان نيز يكی از ابزار تكلم است، و يا تكلم نيز تنها نوعی از گفتن است، ولی از اين كه بگذريم كنجكاوی در خصوص اينگونه امور ريشه در يكی از معايب فاحش و شايع و پررواج آدمی دارد. و آن زيادت طلبی و زياده خواهی است.
باری؛ بشر هممواره زياده خواهی می كند، به گونه ای كه اگر پای خوردن باشد زياده می خورد. اگر پای خوابيدن باشد زياده می خوابد. و يا گفتن، زياده می گويد. و اگر شنيدن، باز می خواهد بيشتر بشنود. و هيچ تامل نمی كند كه اين زيادت ها به سود وی تمام می شود و يا به زيان.
به همين منظور وقتی می شنود خداوند پرسشی داشته و آدميان نيز وقتی كه پشت پدر بوده اند، پاسخی گفته اند، پيش از آنكه به نوع پرسش و يا پاسخ انديشه كند از شيوه و چگونگی پرسش و پاسخ جويا می شود، ولی خداوند از شيوه آن هيچ ياد نمی كند. زيرا او به آنچه برای آدميان سودمند است می پردازد.
از همين رو، آيات قرآنی، حتی آنجا كه پای قصص و داستان ها در ميان است، شاخه به شاخه می نمايند، و تو گويی، حلقه هايی در ميان بوده است، اما از دست رفته و مفقود شده اند. ولی چيزی از دست نرفته و هيچ چيز نيز فروگذار نشده است. بلكه آنچه آمده است سراسر سود، و آنچه نيامده است زيانی در پی ندارد. درست مثل خطوط سپيد ميانه جاده ها كه به صورت منقطع و نه پيوسته رسم می شوند، چراكه پيوستگی آن خطوط هيچ مايه حاجت نيست. و قرآن نيز كه صراط و خط هدايت است از اين حقيقت و ماجرا مستثنی نمی باشد، و تو گويی آيات در عين انقطاع، اتصالی ژرف و عميق با يكديگر دارند.
و بی ترديد، همين شيوه قرآنی كه تنها به فرازهای مهم پرداخته و از زيادت و گزافه گويی سخت پرهيز دارد خود درسی است به پيروان خود كه شما نيز اينگونه بگوييد. و اينگونه بشنويد.
و اولياء خدا كه اين درس عملی را از قرآن آموخته اند، پيوسته از ما