اخلاق خوبان، ص: 251
«يا داود! ذِكْرِی لِلذاكِرين»
آنكه مرا ياد كند من نيز او را ياد خواهم كرد.
آنكه مرا می خواهد من نيز او را می خواهم.
و آنكه دوستدار من است، من نيز دوستدار او خواهم بود.
و آنكه با من است من نيز با او خواهم بود.
و فرمود:
بهشت من از آنِ مردم مطيع و تابع است.
عشق و دوستی من نيز مربوط به عاشقان و مشتاقان من است.
اندر دل هر كس كه از اين عشق اثر نيست |
تو ابر درو كش كه به جز خصم قمر نيست |
|
ای خشك درختی كه در آن باغ نرست است |
وی خوار عزيزی كه در اين ظل شجر نيست |
|
بُگْسَل ز جز اين عشق اگر دُرِّ يتيمی |
زيرا كه جز اين عشق ترا خويش و پدر نيست |
|
در مذهب عشاق به بيماری مرگست |
هر جان كه به هر روز از اين رنج بتر نيست |
|
و البته، اين عشق زيباترين عشق هاست زيرا كه دو سويه است. چراكه اگر انسان عاشق اوست او نيز عاشق انسان است.
گر تو بر من عاشقی ای محترم |
پرده بركش من به تو عاشق ترم |
|
ولی عشق انسان كجا و عشق خداوندی كجا؟
تمام عشق انسان در يك دل است كه به قدر يك مشت بيشتر نيست، اما