وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِجِيرَانِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ إِذَا ذَكَرَهُمْ
از دعاهاى امام عليهالسلام است دربارهى همسايگان و دوستانش هنگامى كه از ايشان ياد مىنمود
(رسول خدا- صلى الله عليه و آله- فرموده: هر كه همسايهى خود را بيازارد خداوند بوى بهشت را بر او حرام گرداند و جاى او در دوزخ است، و دوزخ بدجائى است، و كسى كه حق همسايهاش را تباه سازد از ما نيست، و هميشه جبرئيل مرا دربارهى همسايه وصيت و سفارش مىنمود تا اينكه گمان كردم همسايه ارث خواهد برد، و بر اميرالمومنين- عليهالسلام- فرموده: حريم مسجد چهل ذراع است و حريم همسايه چهل خانه از چهار سمت مىباشد، و حضرت صادق- عليهالسلام- فرموده: به پيغمبر- صلى الله عليه و آله- گفته شد: اى پيغمبر خدا آيا در مال و دارائى جز زكوه حق و بهرهى ديگرى هست؟ فرمود: آرى نيكى كردن به خويشان هرگاه دورى گزيدهاى و مهربانى به همسايهى مسلمان، ايمان به من نياورده كسى كه شب سير بوده و همسايهى مسلمانش گرسنه باشد، و نيز آن حضرت- عليهالسلام- به اسحق ابن عمار فرمود: با منافق و دو رو به زبان مكر كن، و دوستيت را براى مومن خالص گردان، و اگر يهودى با تو نشست با او نيكو بنشين، روايت شده: مردى نزد پيغمبر- صلى الله عليه و آله- آمد و گفت: فلان همسايه مرا مىآزارد، حضرت فرمود: بر آزار او شكيبا باش و تو او را ميازار، پس از اندك زمانى آمد و گفت: اى پيغمبر خدا همسايهام مرد، حضرت فرمود: كفى بالدهر واعظا و كفى بالموت مفرقا يعنى كافى است كه روزگار پنددهنده و مرگ جداكننده باشد، و هم آن حضرت- صلى الله عليه و آله- فرموده: نبوده و نيست مومنى تا روز قيامت جز آنكه او را همسايهاى است كه بيازاردش. و احاديث در اين باره بسيار است و بايد دانست كه نيكى با همسايه بس نيازردن او نيست بلكه تحمل و پذيرفتن آزار او نيز از جملهى نيكى با همسايه مىباشد):
﴿1﴾
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ تَوَلَّنِي فِي جِبِرَانِي وَ مَوَالِيَّ الْعَارِفِينَ بِحَقِّنَا ، وَ الْمُنَابِذِينَ لِأَعْدَائِنَا بِاَفْضَلِ وَلَايَتِكَ .
(1) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا به بهترين يارى نمودن دربارهى همسايگان و دوستانم كه به حق ما شناسا هستند (امامت ما را باور داشته حقوق ما را رعايت مىنمايند) و با دشمنان ما مخالفت مىكنند همراهى فرما
﴿2﴾
وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَةِ سُنَّتِكَ ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِكَ فِي إِرْفَاقِ ضَعِيفِهِمْ ، وَ سَدِّ خَلَّتِهِمْ ، وَ عِيَادَةِ مَرِيضِهِمْ ، وَ هِدَايَةِ مُسْتَرْشِدِهِمْ ، وَ مُنَاصَحَةِ مُسْتَشِيرِهِمْ ، وَ تَعَهُّدِ قَادِمِهِمْ ، وَ كِتَْمانِ أَسْرَارِهِمْ ، وَ سَتْرِ عَوْرَاتِهِمْ ، وَ نُصْرَةِ مَظْلُومِهِمْ ، وَ حُسْنِ مُوَاسَاتِهِمْ بِالْمَاعُونِ ، وَ الْعَوْدِ عَلَيْهِمْ بِالْجِدَةِ وَ الْإِفْضَالِ ، وَ إِعْطَاءِ مَا يَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّؤَالِ
(2) و آنان را توفيق ده براى برپا داشتن طريقه و روش (نگاهدارى احكام) و فراگرفتن اخلاق نيك خود (كه بندگان را به آن امر فرمودهاى) در سود رساندن به ناتوانانشان، و جلوگيرى از فقر و نيازمنديشان، و رفتن نزد بيمارشان، و راهنمائى نمودن راهجويشان، و اندرز دادن مشورتكنندهشان، و ديدار از سفر آمدهشان، و پنهان كردن رازهاشان، و پوشاندن عيبهاشان، و يارى كردن ستمديدهشان، و خوب كمك كردنشان در ابزار خانه (ديگ، تبر، نردبان و مانند آنها) و سود رساندنشان به بخشش فراوان، و دادن آنچه ايشان را واجب و لازم است پيش از درخواست (ابواسمعيل گفته: به حضرت باقر عليهالسلام گفتم: شيعه «پيروان شما آل محمد عليهمالسلام» نزد ما بسيار است، فرمود: آيا دارا به ندار مهربانى مىكند «چيزى مىدهد» و نيكوكار را از بدكار مىگذرد و با يكديگر كمك مىنمايند؟ گفتم: نه، فرمود: آنان شيعه نيستند، شيعه كسى است كه اين كارها را بجا آورد)
﴿3﴾
وَ اجْعَلْنِي اللَّهُمَّ أَجْزِي بِالْإِحْسَانِ مُسِيئَهُمْ ، وَ أُعْرِضُ بِالتَّجَاوُزِ عَنْ ظَالِمِهِمْ ، وَ أَسْتَعْمِلُ حُسْنَ الظَّنِّ فِي كَافَّتِهِمْ ، وَ أَتَوَلَّى بِالْبِرِّ عَامَّتَهُمْ ، وَ أَغُضُّ بَصَرِي عَنْهُمْ عِفَّةً ، وَ أُلِينُ جَانِبِي لَهُمْ تَوَاضُعاً ، وَ أَرِقُّ عَلَى أَهْلِ الْبَلَاءِ مِنْهُمْ رَحْمَةً ، وَ أُسِرُّ لَهُمْ بِالْغَيْبِ مَوَدَّةً ، وَ أُحِبُّ بَقَاءَ النِّعْمَةِ عِنْدَهُمْ نُصْحاً ، وَ أُوجِبُ لَهُمْ مَا أُوجِبُ لِحَامَّتِي ، وَ أَرْعَى لَهُمْ مَا أَرْعَى لِخَاصَّتِي .
(3) و بار خدايا مرا بر آن دار كه بدكردارشان را به نيكى پاداش دهم، و از ستمكارشان به عفو و بخشش درگذرم، و دربارهى همهى ايشان خوش گمان باشم (زيرا همچنانكه بر مومن گفتار بد دربارهى برادر ايمانيش حرام است گمان بردن بدهم دربارهى او حرام مىباشد، و اما با خود سخن گفتن و انديشه و آنچه در دلش دربارهى او مىگذرد بخشيده شده است چون شيطان به او القاء مىنمايد تا دربارهى برادرش كار زشت بخواهد پس واجب است كه شيطان را تكذيب نمايد، زيرا او بدكارترين بدكاران است، و پذيرفتن گفتار او روا نيست، و از اينرو است كه در شرع رسيده هر كس سخنى بگويد كه ظاهر آن ارتداد و كفر است و معنى صحيحى دارد حكم به كفر او نمىشود) و با نيكوئى همهى آنها را سرپرستى نمايم و با پاكدامنى چشمم را از (زشتيها و لغزشهاى) آنان بپوشانم، و با فروتنى با آنها نرم باشم (سختگير نباشم) و با مهربانى بر گرفتارانشان رقت داشته دلجوئى كنم، و در پنهانى و پشت سر دوستى (خود) را براى آنان آشكار سازم (نه مانند دورويان در ظاهر دوستى نشان داده در پشت سر خلاف آن را هويدا نمايم) و با پاكدامنى (نه با آلودگى به فساد و تباهكارى) نعمت هميشگى (روزى و خوشى) را نزد ايشان دوست بدارم، و آنچه براى خويشان خود واجب و لازم مىدانم دربارهى ايشان لازم دانم، و آنچه براى خواص و نزديكان رعايت داشته در نظر دارم براى ايشان رعايت كنم
﴿4﴾
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ ارْزُقْنِي مِثْلَ ذَلِكَ مِنْهُمْ ، وَ اجْعَلْ لِي أَوْفَى الْحُظُوظِ فِيما عِنْدَهُمْ ، وَ زِدْهُمْ بَصِيرَةً فِي حَقِّي، وَ مَعْرِفَةً بِفَضْلِي حَتَّى يَسْعَدُوا بِي وَ أَسْعَدَ بِهِمْ ، امِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ .
(4) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا مانند آنچه درخواست نمودم از جانب ايشان روزى فرما (با من چنان كنند كه من با آنها مىنمايم) و برخوردارترين بهرهها (چيزهاى شايسته و خوهاى نيك) را كه نزد ايشان است براى من قرار ده، و به ايشان بينائى در حق من و شناسائى به فضل و برترى مرا بيافزا تا به وسيلهى من نيكبخت شوند و من به وسيلهى آنان نيكبخت گردم (چون رفتار نمودن آن حضرت با ايشان با چنين اخلاق سزاوار پاداش بسيارى از جانب خداى تعالى است همان سبب نيكبختى آن بزرگوار است به وسيلهى ايشان) اى پروردگار جهانيان دعاء و خواستهام را روا ساز.