فارسی
جمعه 25 آبان 1403 - الجمعة 12 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اخلاق خوبان، ص: 213

(يا داوُد مَنْ احَبَّ حَبِيْبًا صَدَّقَ قَولَه»

ای داود كسی كه كسی را عاشق است بر سخن او صحه می گذارد، و بر خط و فرمان وی سر می نهد، و از سر چاكری و جان سپاری تلخی ها را متحمل شده تا به جان شيرين محبوب دست يابد.

بر خط و فرمان او سر می نهيم

جان شيرين را گروگان می دهيم

تا خيال دوست در اسرار ماست

چاكری و جان سپاری كار ماست «1»

قبول معشوق

باری، عاشق خواستِ معشوق را، نه به اجبار و كراهت بلكه با دنيايی از حال و حلاوت، دنبال می كند. و تا اين حال در ميان نباشد قبول معشوق نيز در پی نيست.

زيرك و داناست اما نيست نيست

تا فرشته لا نشد اهريمنی است

او به قول و فعل يار ما بود

چون به حكم حال آيی لا بود

و اساساً اگر عشق، عشق باشد هر تلخ را شهد و شيرين خواهد ساخت.

تلخ از شيرين لبان خوش می شود

خار از گلزار دلكش می شود

حنظل از معشوق خرما می شود

خانه از هم خانه صحرا می شود

______________________________
(1) مثنوی معنوی، دفتر دوم، بيت 2572 تا 2573.







گزارش خطا  

^