اخلاق خوبان، ص: 237
توصيه دين
مردی از مردان خدا سر به گريبان داشت، و غرقه در افكار خويش بود. و كسی از راه رسيد و پرسيد: از گرگان به كرمان چقدر فاصله است؟
و مرد خدا، سر به بالا گرفت و گفت: يك قَدَم.
مرد، با شگفتی و حيرت بسيار گفت: از گرگان تا به كرمان يك قدم است؟!
و مرد خدا متين و آرام گفت: همينجا كه ايستاده ای اگر به قدرِ يك قدم فرو بروی به كرمان رسيده ای.
و آن مرد خنده زنان گفت: آنجا كه تو می گويی خانه گور است و نه كرمان.
و مرد خدا با تبسمی تلخ گفت: جان من! گور، جايگاه كرم هاست، پس، ديار كرمان است، و اين بالا كه من و تو و ديگران زيست می كنيم و همچون گرگ های درنده به جان يكديگر می افتيم، شهر گرگان است.
و اين، اگرچه حكايتی بيش نيست، اما حقيقتی مسلّم را نيز باز می گويد، كه:
آدمی اگر اهل انديشه و تدبر باشد، از هر چيز، چيزی ديگر فهم نموده، از