اخلاق خوبان، ص: 238
اين رو از گرگان، گرگانِ ديگری، و از كرمان، كرمانِ ديگری تداعی می كند.
باری، برای چنين كسی آنچه می بيند و يا می شنود و يا لمس و احساس می كند، همچون سكه، دو رويه دارد، و نخست آن رُويه ديگر را دريافت می كند.
و اين، كار هر بيكار نيست، بلكه مجاهدت ها و رياضت ها و تلاش ها می طلبد.
«1»
آنان كه كوشش و جهاد را پيشه خود می سازند به راههای هدايت رهنمون می شوند.
راه های هدايت
و راههای هدايت، همانا ديدنی ها و شنيدنی های آدمی است، كه هر كدام درس، پيام، و عبرت و هدايتی با خود دارند.
ولی اين درس ها و عبرت ها دستگير ما نمی شود، زيرا در طريق تعقل و انديشه كوششی نداشته ايم.
راز سكوت
و البته، كوشش و انديشه از همان ابتدا كار خود را نمی كند، و آنچه به ذهن آدمی تداعی و خطور می دهد، چندان شفاف و روشن نيست، درست مثل چاه كنی كه از همان آغاز به آب نمی رسد، و اگر هم رسيد زلال و گوارا نيست، از اين رو نبايد به آنچه رسيده است در جام ريزد، و به دست تشنه كامان سپارد، بلكه بايد تأنی و صبر كند تا آب خالص را به كف آورد.
در وادی فكر و انديشه نيز گاه چيزهايی به خاطر آدمی خطور می كنند، كه شايسته طرح و بيان نيست و نبايد بر صفحات كتاب ريخت و به دست طالبان هدايت سپرد، كه اين گمراهی است و وَبالی سنگين در پی دارد.
______________________________ (1) عنكبوت/ 69.