اخلاق خوبان، ص: 281
سنگينی و بزرگی اين گناه نيز به اين باز می گردد كه موجب می شود انسان از انسانيت سقوط و به مرتبه حيوانات نزول كند، و همچون حيوانات كه هرگز رشد و اعتلا و تعالی ندارند، انسان نيز تعالی و رشد نيابد. و اين چيزی است كه هرگز مطلوب و مقبول خداوند نيست.
آنچه خواست و مشيت خداوند است اين است كه: انسان در جريان بوده و پيوسته رو به رشد و افزوده شدن و سازندگی باشد. چراكه اساساً انسان چيزی به مانند آب است كه اگر در جای خود بماند و متوقف شود به گند می نشيند، و طعم و رنگ و بو و خواص خود را از دست خواهد داد. بنابراين صلاح و سود انسان جز در حركت و سير و سلوك نيست. و در حقيقت اين سلوك و سير و حركت نوعی همراهی و هماهنگی با نظام طبيعت است، چراكه نظام طبيعت به تصريح كتاب خدا در حركت بوده و به سوی پروردگار هستی سير می كند.
و نهايت كوشش و تلاش انبيا و اوليا معطوف به اين بود كه انسان را از توقف دور و به حركت واداشته، و با مجموعه طبيعت هماهنگ سازند. و البته شيوه و چگونگی اين هماهنگی نيز به شيواترين و زيباترين وجه ممكن شرح كرده اند. و قرآن كريم نيز همين ماجرا را به نيكوترين صورت توضيح و تبيين نموده است.
بنابراين، قرآن مجيد دستورالعمل هماهنگی انسان با نظام عالَم است.
و در اين هماهنگی است كه ارزش انسان بالا رفته و از بهشت خداوند برتر خواهد شد. چراكه بهشت جايگاهی است كه مواهب و نعمت های خداوندی را در اختيار انسان می گذارد، از اين رو ظرفی بيش نيست، و تو گويی همچون گلدانی است كه در آن گلی زيبا جای می گيرد. و البته ارزش گل از گلدان به مراتب برتر و بيشتر است.
حال ببينيد چه ناجوانمردند آن نامردمی كه انسان را از اين شأن و مقام فرو كشيده و او را تا حد حيوان تنزل داده و تعريف نموده اند.