اخلاق خوبان، ص: 36
در مديحت داد معنی دادمی |
غير اين منطق لبی بگشادمی |
|
و البته، نكته ای كه حائز تذكار و اهتمام است اينكه: آموختن از همه چيز، حتی از حروف، نه از سر خيال و موهوم انديشی است، بلكه محضِ حقيقت و عين درستی است. مگر نه آنكه در آداب دينی توصيه می رود كه: پيوسته بياموزيم. و هم سفارش می شود كه: آنچه در عرصه هستی است می تواند آموزنده باشد، كه البته اين خود نيز برخاسته از رحمت خداوندی است كه همه چيز را پيك هدايت قرار داده است.
بر اين اساس، «باء» نيز می تواند آموزنده باشد. و ما نيز بايد بياموزيم.
و از آموزندگی های اين حرف، همچنانكه پيش از اين اشارت رفت، تعليمِ خشوع و تواضع است، كه مايه سيادت و سروری و سرفرازی است. و كسی كه اين درس را بياموزد، و به كار بندد، و جز خاكساری پيشه خود نسازد، حريم و حدود و جايگاه خود را شناخته، و قدر و اندازه خويش را فهم كرده است، كه اين خود مايه جلب رحمت حق خواهد بود.
باری، درك قدر و اندازه خود، و عدم تنزل و تجاوز از آن، بنا بر كلام مولانا علی عليه السلام كمالِ ادب است.
و اينجاست كه دو مقوله «تواضع» و «ادب» به يكديگر پيوند يافته، و گره می خورند، و نمی توان از يكی گفت و نظر را از ديگری گرفت. و از همين روست كه در اين مكتوب نيز نخست از تواضع و آنگاه از ادب سخن به ميان آمده است.
و ادب و تواضع غايت بندگی است، همچنانكه بندگی، خود، غايت هستی و آفرينش است.