فارسی
پنجشنبه 01 آذر 1403 - الخميس 18 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

دعای 28 ( دعا برای پناه بردن به خداوند ) ترجمه محمد حسین سلطانی لرگانی کجوری


مطلب قبلی دعای 27
دعای 29 مطلب بعدی


نحوه نمایش

دانلود
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ مُتَفَزِّعاً إِلَي اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ
در التجا به سوى پروردگار
﴿1 اللَّهُمَّ إِنِّي أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِي إِلَيْكَ
(1) به قلب خويش از اغيار و ديگر فقط بر خاطر تو باز زد سر و بر تو حالت تفويض و تسليم گرفته رو به سويت كرده تقويم‌
﴿2 وَ أَقْبَلْتُ بِكُلِّي عَلَيْكَ
(2) به سوى تو ز من هر تار و پودم نمودم رو من از كل وجودم‌
﴿3 وَ صَرَفْتُ وَجْهِي عَمَّنْ يَحْتَاجُ إِلَى رِفْدِكَ
(3) و هم از ماسواى تو كه چون من به درگاهت نياز از ريشه و تن از آنان روى در پيچيده بدرود و بستم ديدگان خويشتن زود
﴿4 وَ قَلَبْتُ مَسْأَلَتِي عَمَّنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ فَضْلِكَ
(4) و هم از ماسواى تو كه چون من به درگاهت نياز از ريشه و تن از آنان روى در پيچيده بدرود و بستم ديدگان خويشتن زود
﴿5 وَ رَأَيْتُ أَنَّ طَلَبَ الُْمحْتَاجِ إِلَى الُْمحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْيِهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ .
(5) و يكباره به سويت در پناهت كف حاجت گشودم پيشگاهت بود بيهودگى اين سوى و آن سوى كه محتاجى به محتاج ديگر روى گدايى حلقه‌ى در بر گدايى زند در يوزگى بهر گدايى من اين كردار مقرون بر سفاهت و دورى ديدم از عقل و درايت‌
﴿6 فَكَمْ قَدْ رَأَيْتُ يَا إِلَهِي مِنْ أُنَاسٍ طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَيْرِكَ فَذَلُّوا ، وَ رَامُوا الثَّرْوَةَ مِنْ سِوَاكَ فَافْتَقَرُوا ، وَ حَاوَلُوا الِارْتِفَاعَ فَاتَّضَعُوا .
(6) خداى من چه ديدم بسيارى ز راى تيره و نابردبارى كه هر يك جانب هم مى‌دوندى به عرض حاجت و زان پوزخندى كه از تو بى‌خبر بينم سرانجام شده محروم و مطرود او در ايام و با دست تهى مشت گشوده سر حيرت ضلالت در فتوده كه سر اندر گريبان قوز بر پشت كنار هم تهى بودند از مشت كه اين قومند احمق تيره‌بختان و خود باشد ذليل و مثل خود آن از او عزت بخواهند او ذليل است همانندش رهش گم بى‌دليل است كه خود او كاسه‌ى دريوزگى را به ديگر كس ز رفع چارگى را به دنبال كرم اينجا و آنجا همى باشد دوان امروز و فردا مسلم هست اين قوم بدانديش بجز حرمان نصيبى نيست بر خويش و او از اين گدايى جز كه خفت ندارد بهره‌اى جز در مذلت‌
﴿7 فَصَحَّ بِمُعَايَنَةِ أَمْثَالِهِمْ حَازِمٌ وَفَّقَهُ اعْتِبَارُهُ ، وَ أَرْشَدَهُ إِلَى طَرِيقِ صَوَابِهِ اخْتِيَارُهُ .
(7) من از نزديك بر اين ماجراها نگاهم هست بر افعال آنها فرو افتم به حيرت سخت عبرت و ايمان آورم زان حى قدرت كه جز آن ذات اقدس كردگارم كسى عزت نبخشد روزگارم و جز دستت نباشد دست ديگر كه دستمان بگيرد گشته رهبر كه من عقل و خرد را با بصيرت براه راستى آرم بصحت و تنها درگه تو كان بخشش شناسايم از آن كانون درخشش‌
﴿8 فَأَنْتَ يَا مَوْلَايَ دُونَ كُلِّ مَسْؤُولٍ مَوْضِعُ مَسْأَلَتِي ، وَ دُونَ كُلِّ مَطْلُوبٍ إِلَيْهِ وَلِيُّ حَاجَتِي
(8) تو پس كن لطف بر من كردگارم به دور از ديگران باشى تو يارم هدف از التماس و التجايم ز هر حاجت كه خواهم از تو خواهم كه جز ذات مقدس دسترس را ز حاجت ناشناسم هيچ كس را
﴿9 أَنْتَ الَْمخْصُوصُ قَبْلَ كُلِّ مَدْعُوٍّ بِدَعْوَتِي ، لَا يَشْرَكُكَ أَحَدٌ فِي رَجَائِي ، وَ لَا يَتَّفِقُ أَحَدٌ مَعَكَ فِي دُعَائِي ، وَ لَا يَنْظِمُهُ وَ إِيَّاكَ نِدَائِي
(9) به بيش از هر كسى لبها دهانم بنام تو گشايم اين زبانم و دور از كل كس بر آرزوها و تمنييات دل بر گفتگوها به درگاه شريف شامخ تو نمايم عرضه عزم راسخ تو ترا من در حقيقتهاى وحدت ز وحدانييتت مسئول حاجت شناسايم بر اين از حاجت خويش در ايفاى عبادت طاعت خويش شريكى ناشناسم نى قرينى كه تو يكتا خداوند مبينى در الحاح مسائل‌ها ز حاجت گشايم دست خود در پيشگاهت و تنها از تو و از رحمت تو اميدم بر كرم از نعمت تو و تنها سوى تو دست دعا را گشايم من زحل بر ادعا را تو يكتا و يگانه خالق ما تويى روزى دهنده رازق ما قدر قدرت ندارى تو شكستى نمايى سلطنت بر كل هستى ز تو سرشار غيبى در خزانه اگر گيرند هر چه زان ميانه‌
﴿10 لَكَ يَا إِلَهِي وَحْدَانِيَّةُ الْعَدَدِ ، وَ مَلَكَةُ الْقُدْرَةِ الصَّمَدِ ، وَ فَضِيلَةُ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ ، وَ دَرَجَةُ الْعُلُوِّ وَ الرِّفْعَةِ .
(10) ترا باشد ز شوكت قدرت تو به وحدانى و حول و قوت تو قوا و قدرت ما از تو باشد ز هر چه رفعت ما از تو باشد تو آن باشى علو رفعت تو به ما كردى عطا از رحمت تو
﴿11 وَ مَنْ سِوَاكَ مَرْحُومٌ فِي عُمْرِهِ ، مَغْلُوبٌ عَلَى أَمْرِهِ ، مَقْهُورٌ عَلَى شَأْنِهِ ، مُخْتَلِفُ الْحَالَاتِ ، مُتَنَقِّلٌ فِي الصِّفَاتِ
(11) بجز تو هر كسى داراست هر چند به ذات خويش قائم نيست دربند ز عمر خود ندارد او دوامى ندارد زندگانيش قوامى حوادث پيش آيد هست منكوب ملاحم از نوائب هست مغلوب بجز آن ذات تو كس نيست ديگر كه از حالى نگردد حال ديگر به هر چيزى ز هر كس هست تبديل دچارى در دگرگونى است تحويل‌
﴿12 فَتَعَالَيْتَ عَنِ الْأَشْبَاهِ وَ الْأَضْدَادِ ، وَ تَكَبَّرْتَ عَنِ الْأَمْثَالِ وَ الْأَنْدَادِ ، فَسُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ .
(12) كه جز ذات مقام اعظم تو جلال و عز و جاه و اكرم تو در اين عالم و اندر كهكشانها ز هر چه برترى دارى از آنها كه ره بر اشتباهى را ندارد بجز رايش دگر راهى ندارد از آنى برتر اى پروردگارم ضميرم بر تو مانندى بيارم و يا انديشه آيد در ظواهر رقيبى را گذارد بر خواطر فسبحانك لا اله الا انت تويى خالق تويى ذات مقدس نباشد خالقى جز ذات اقدس‌

برچسب:

دعای بیست و هشت صحیفه سجادیه

-

دعای بیست و هشتم صحیفه سجادیه

-

دعای 28 صحیفه سجادیه

-

دعای ۲۸ صحیفه سجادیه

-

بیست و هشتمین دعای صحیفه سجادیه

-

شرح صحیفه سجادیه

-

ترجمه صحیفه سجادیه

-

انتخاب ترجمه:
- استاد حسین انصاریان - سید كاظم ارفع - حسین استاد ولی - سید رضا آل ياسین - محیی الدين مهدی الهی قمشه ای - عبدالمحمد آيتی - صدرالدین بلاغی - تقدسی نيا - حسن ثقفی تهرانی - محمد مهدی جلالی - سید علیرضا جعفری - محمد تقی خلجی - لطیف راشدی - باقر رجبی نژاد - محمد رسولی - محمد مهدی رضايی - محمد حسین سلطانی لرگانی کجوری - داریوش شاهین - ابوالحسن شعرانی - غلامعلی صفايی - محمود صلواتی - عباس عزيزی - حسین عماد زاده اصفهانی - محسن غرویان - عبدالجواد ابراهیمی - جواد فاضل - محمد مهدی فولادوند - علی نقی فيض الاسلام اصفهانی - فیض الاسلام (تصحیح جامعه مدرسین) - جواد قيومی اصفهانی - اسدالله مبشری - محمد علی مجاهدی - محسن محمود زاده - عبدالحسین موحدی
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^