فارسی
جمعه 07 دى 1403 - الجمعة 24 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اخلاق خوبان، ص: 35

باری، اين خطيب معاشر می رفت تا گره از زلف زيباترين داستان درازِ آسمانی بگشايد، ولی در همان تار نخست فروماند. و آنگاه به خود آمد، كه دفتر فرصت ها پايان آمده و حكايت باقی بود. لاجَرَم، وعده كرد كه روزی آن رخ رعنا را نموده، و در شرح آن شَرحه بازگويد.

و اگر چه «هزار وعده خوبان يكی وفا نشود» ولی اين خوب، خوبی را در آن می بيند كه وفادار وعده های خويش باشد.

والبته، طرح و شرحِ اين ماجرا كه چگونه تارِ نخستِ اين سوره مبارك، كه همانا «باء» در كريمه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» است، وی را كمندوار حلقه كرده است، دور از لطف و عاری از لطافت نيست:

او می بيند: اين سوره-/ يوسف-/ نيز به مانند ديگر سوره ها با حرف «باء» آغاز می شود. اما، باء «كوچك» و نه باء «بزرگ». كه باء بزرگ، هيچگاه، در صدر و آغاز واژه ها نمی نشيند. بلكه جايگاه آن، پيوسته، پايان واژه هاست. و هميشه عقب ترين و موخرترين حرف های يك واژه می باشد. و از آنجا كه «تلقين درس اهل نظر يك اشارت است» و اشارت برای اهل بشارت كافی است، درس مقصود را دريافته و می آموزد كه: در جهان بود و نبود نيز آنكه كوچكی و افتادگی كند سرآمد می شود. و صدرنشين. و اگر بزرگی فروشد تأخُر يافته، و پس رفته، و همواره در پس معركه است.

و به دنبال اين آموختن تا آنجا كه می تواند در مديحت و منقبت خضوع و افتادگی-/ كه اخلاق خوبان است-/ داد سخن داده، و از منقصتِ خفت بارِ كبر و غرور نالان است. و البته رعايت احوال عموم را از ياد نبرده، و با حرف های درشت و دشوار، حلق های تنگ ايشان را نيازرده است.

گر نبودی خلق محجوب و كثيف

ور نبودی حلق ها تنگ و ضعيف




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^