فارسی
دوشنبه 14 آبان 1403 - الاثنين 1 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

دعای 21 ( دعای برای زمان هجوم غم و اندوه و نگرانی از گناه ) ترجمه علی نقی فيض الاسلام اصفهانی


مطلب قبلی دعای 20
دعای 22 مطلب بعدی


نحوه نمایش

دانلود
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا حَزَنَهُ أَمْرٌ وَ أَهَمَّتْهُ الْخَطَايَا
از دعاهاى امام عليه‌السلام است هنگامى كه چيزى او را اندوهگين و گناهان نگرانش مى‌نمود:
﴿1 اللَّهُمَّ يَا كَافِيَ الْفَرْدِ الضَّعِيفِ ، وَ وَاقِيَ الْأَمْرِ الَْمخُوفِ ، أَفْرَدَتْنِي الْخَطَايَا فَلَا صَاحِبَ مَعِي ، وَ ضَعُفْتُ عَنْ غَضَبِكَ فَلَا مُؤَيِّدَ لِي ، وَ أَشْرَفْتُ عَلَى خَوْفِ لِقَائِكَ فَلَا مُسَكِّنَ لِرَوْعَتِي
(1) بار خدايا اى بى‌نيازكننده‌ى آنكه تنها و ناتوان است، و اى نگهدارنده‌ى (بندگان خود) از چيز ترسناك، گناهان مرا تنها نموده (به سبب آن از رحمتت دور گشته و بيكس مانده‌ام) و يار و همراهى با من نيست، و از خشم تو (دورى رحمتت) ناتوان شده‌ام، و نيرودهنده‌اى ندارم، و بر ترس ديدار تو (فرمان تو هنگام مرگ و برانگيخته شدن روز قيامت براى بازپرسى) نزديك گشته‌ام و تسكين‌دهنده‌اى براى ترسم نمى‌باشد
﴿2 وَ مَنْ يُؤْمِنُنِي مِنْكَ وَ أَنْتَ أَخَفْتَنِي ، وَ مَنْ يُسَاعِدُنِي وَ أَنْتَ أَفْرَدْتَنِي ، وَ مَنْ يُقَوِّينِي وَ أَنْتَ أَضْعَفْتَنِي
(2) و كيست مرا ايمن نمايد در هنگامى كه تو مرا ترسانده‌اى، و كيست مرا يارى كند در حاليكه تو مرا تنها گذارده‌اى، و كيست مرا توانائى دهد در جائيكه تو مرا ناتوان ساخته‌اى؟
﴿3 لَا يُجِيرُ ، يَا إِلَهِي ، إِلَّا رَبٌّ عَلَى مَرْبُوبٍ ، وَ لَا يُؤْمِنُ إِلَّا غَالِبٌ عَلَى مَغْلُوبٍ ، وَ لَا يُعِينُ إِلَّا طَالِبٌ عَلَى مَطْلُوبٍ .
(3) پناه نمى‌دهد (كسى ديگرى را) اى خداى من، جز پروردگار پرورده شده‌اى را، و ايمن نميساز مگر غلبه‌كننده، شكست خورده‌اى را، و يارى نمى‌كند مگر جوينده يافته‌اى را (كه از پيش او به در نمى‌تواند رفت)؟
﴿4 وَ بِيَدِكَ ، يَا إِلَهِي . جَمِيعُ ذَلِكَ السَّبَبِ ، وَ إِلَيْكَ الْمَفَرُّ وَ الْمَهْرَبُ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَجِرْ هَرَبِي ، وَ أَنْجِحْ مَطْلَبِي .
(4) و همه‌ى آنها (پناه دادن، آسوده ساختن و يارى نمودن) اى خداى من، به دست (قدرت و توانائى) تو است، و فرار و گريز (از سختيها) به سوى تو است، پس بر محمد و آل او درود فرست، و گريختنم را پناه ده، و خواسته‌ام را روا ساز
﴿5 اللَّهُمَّ إِنَّكَ إِنْ صَرَفْتَ عَنِّي وَجْهَكَ الْكَرِيمَ أَوْ مَنَعْتَنِي فَضْلَكَ الْجَسِيمَ أَوْ حَظَرْتَ عَلَيَّ رِزْقَكَ أَوْ قَطَعْتَ عَنِّي سَبَبَكَ لَمْ أَجِدِ السَّبِيلَ إِلَى شَيْءٍ مِنْ أَمَلِي غَيْرَكَ ، وَ لَمْ أَقْدِرْ ‌ عَلَى مَا عِنْدَكَ بِمَعُونَةِ سِوَاكَ ، فَاِنِّي عَبْدُكَ وَ فِي قَبْضَتِكَ ، نَاصِيَتِي بِيَدِكَ .
(5) بار خدايا اگر روى نيكويت را از من بگردانى (مرا از درگاهت برانى) يا احسان و نيكى بزرگت را از من بازدارى يا روزيت را بر من دريغ نمائى يا رشته‌ى (رحمت) خود را از من بگسلى جز تو راهى به چيزى از آرزويم نمى‌يابم، و به آنچه نزد تو است به كمك غير تو دسترسى ندارم، زيرا من بنده‌ى تو و در مشت توام، موى پيشانى من به دست تو است (مغلوب و زيردست توام)
﴿6 لَا أَمْرَ لِي مَعَ أَمْرِكَ ، مَاضٍ فِيَّ حُكْمُكَ ، عَدْلٌ فِيَّ قَضَاؤُكَ ، وَ لَا قُوَّةَ لِي عَلَى الْخُرُوجِ مِنْ سُلْطَانِكَ ، وَ لَا أَسْتَطِيعُ مُجَاوَزَةَ قُدْرَتِكَ ، وَ لَا أَسْتَمِيلُ هَوَاكَ ، وَ لَا أَبْلُغُ رِضَاكَ ، وَ لَا أَنَالُ مَا عِنْدَكَ إِلَّا بِطَاعَتِكَ وَ بِفَضْلِ رَحْمَتِكَ .
(6) با بودن فرمان تو مرا فرمانى نيست، فرمانت درباره‌ى من روان و آنچه برايم مقدر ساخته‌اى از روى عدل و داد است، مرا توانائى بيرون رفتن از سلطنت تو نمى‌باشد، و نمى‌توانم از قدرت تو تجاوز كرده پا بيرون گذارم، و توانا نيستم كه محبت و دوستى تو را (به خود) متوجه گردانم، و به خشنوديت نمى‌رسم، و به آنچه نزد تو است (خير و نيكى دنيا و آخرت) جز به فرمانبرى و فزونى رحمتت دسترسى ندارم
﴿7 إِلَهِي أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَيْتُ عَبْداً دَاخِراً لَكَ ، لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً إِلَّا بِكَ ، أَشْهَدُ بِذَلِكَ عَلَى نَفْسِي ، وَ أَعْتَرِفُ بِضَعْفِ قُوَّتِي وَ قِلَّةِ حِيلَتِي ، فَأَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي ، وَ تَمِّمْ لِي مَا آتَيْتَنِي ، فَإِنِّي عَبْدُكَ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ الضَّعِيفُ الضَّرِيرُ الْحَقِيرُ الْمَهِينُ الْفَقِيرُ الْخَائِفُ الْمُسْتَجِيرُ .
(7) بار خدايا صبح و شام كردم در حاليكه بنده‌ى خوار توام، و جز به كمك تو بر سود و زيان خويش توانا نيستم، درباره‌ى خود به آنچه گفتم گواهى مى‌دهم، و به ناتوانى و بيچارگى خويشتن اقرار دارم، پس به آنچه (روا كردن و دعاء) به من وعده دادى وفا كن، و آنچه عطا كرده‌اى كامل گردان (از بين مبر و تغييرى در آن مده) زيرا من بنده‌ى بى‌چيز، فروتن، ناتوان، بدحال، كوچك، خوار، نيازمند، ترسان و زينهارخواه تو هستم‌
﴿8 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ لَا تَجْعَلْنِي نَاسِياً لِذِكْرِكَ فِيما أَوْلَيْتَنِي ، وَ لَا غَافِلًا لِإِحْسَانِكَ فِيما أَبْلَيْتَنِي ، وَ لَا آيِساً مِنْ إِجَابَتِكَ لِي وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّي ، فِي سَرَّاءَ كُنْتُ أَوْ ضَرَّاءَ ، أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخَاءٍ ، أَوْ عَافِيَةٍ أَوْ بَلَاءٍ ، أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ ، أَوْ جِدَةٍ أَوْ لَأْوَاءَ ، أَوْ فَقْرٍ أَوْ غِنًى .
(8) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا به ياد كردن (سپاس) خود در آنچه (نعمتهائى كه) به من عطاء فرمودى فراموشكار مگردان، و به احسانت در آنچه به من بخشيده‌اى غافل مساز، و از روا ساختن درخواستم اگر چه به كندى پيش رود نوميدم مفرما، خوش باشم يا ناخوش، سخت يا خوشگذران، تندرست يا گرفتار، حاجتمند و بدحال يا در نعمت، فراخ روزى يا تنگ زندگى، نيازمند يا بى‌نياز
﴿9 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اجْعَلْ ثَنَائِي عَلَيْكَ ، وَ مَدْحِي إِيَّاكَ ، وَ حَمْدِي لَكَ فِي كُلِّ حَالَاتِي حَتَّى لَا أَفْرَحَ بِمَا آتَيْتَنِي مِنَ الدُّنْيَا ، وَ لَا أَحْزَنَ عَلَى مَا مَنَعْتَنِي فِيهَا ، وَ أَشْعِرْ قَلْبِي تَقْوَاكَ ، وَ اسْتَعْمِلْ بَدَنِي فِيما تَقْبَلُهُ مِنِّي ، وَ اشْغَلْ بِطَاعَتِكَ نَفْسِي عَنْ كُلِّ مَا يَرِدُ عَلَيَّ حَتَّى لَا اُحِبَّ شَيْئاً مِنْ سُخْطِكَ ، وَ لَا أَسْخَطَ شَيْئاً مِنْ رِضَاكَ .
(9) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا در هر حال به ستايش و نيايش و سپاسگزاريت برگمار تا به آنچه از دنيا به من داده‌اى (زن، فرزند، دارائى، مقام و جاه و مانند آنها) شاد نگردم، و به آنچه مرا از آن بازداشته‌اى (عطا نفرموده‌اى) اندوهگين نشوم، و شعار دلم را به پرهيزكارى از خود بنما (تقوى و ترس از خود را روش من گردان) و بدنم را در آنچه از من مى‌پذيرى (طاعت و بندگى) بكار دار، و مرا از هر چه به من رو آورد (نيك و بد دنيا) به طاعت و بندگيت وادار تا چيزى را كه تو به خشم مى‌آئى دوست نداشته و از چيزى كه رضا و خشنودى تو است به خشم نيايم (كه رضاى به قضاء و آنچه خدا مقدر فرموده آنست كه بنده دوست بدارد آنچه خدا دوست مى‌دارد، و به خشم بيايد از آنچه خدا به خشم مى‌آيد، از انس ابن مالك روايت شده كه گفت: ده سال نوكرى پيغمبر صلى الله عليه و آله نمودم، چيزى كه انجام دادم نفرمود: چرا انجام دادى؟ و چيزى كه بجا نياوردم نفرمود: چرا بجا نياوردى؟ و چيزى كه بود نفرمود: كاش نبود، و چيزى كه نبود نفرمود: كاش بود، و مى‌فرمود: اگر مقدر بود مى‌بود)
﴿10 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ فَرِّغْ قَلْبِي لَِمحَبَّتِكَ ، وَ اشْغَلْهُ بِذِكْرِكَ ، وَ انْعَشْهُ بِخَوْفِكَ وَ بِالْوَجَلِ مِنْكَ ، وَ قَوِّهِ بِالرَّغْبَةِ إِلَيْكَ ، وَ أَمِلْهُ إِلَى طَاعَتِكَ ، وَ أَجْرِ بِهِ فِي أَحَبِّ السُّبُلِ إِلَيْكَ ، وَ ذَلِّلْهُ بِالرَّغْبَةِ فِيما عِنْدَكَ أَيَّامَ حَيَاتِي كُلِّهَا .
(10) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و دلم را براى محبت و دوستى خويش (از محبت هر چه جز تو است) خالى ساز، و به ياد خود مشغول گردان، و به ترس و بيم از خويشتن (كه با آن گناهى نشود) بلند مرتبه‌اش فرما، و به رغبت به سوى خود (تو را خواستن) توانايش نما، و به فرمانبريت متوجه كن، و در خوشايندترين راههاى به سوى خود روانه‌اش فرما، و در تمام روزهاى زندگانيم آن را به خواستن آنچه (عطاهايت) نزد تو است رام نما
﴿11 وَ اجْعَلْ تَقْوَاكَ مِنَ الدُّنْيَا زَادِي ، وَ إِلَى رَحْمَتِكَ رِحْلَتِي ، وَ فِي مَرْضَاتِكَ مَدْخَلِي ، وَ اجْعَلْ فِي جَنَّتِكَ مَثْوَايَ ، وَ هَبْ لِي قُوَّةً أَحْتَمِلُ بِهَا جَمِيعَ مَرْضَاتِكَ ، وَ اجْعَلْ فِرَارِيَ إِلَيْكَ ، وَ رَغْبَتِي فِيما عِنْدَكَ ، وَ أَلْبِسْ قَلْبِيَ الْوَحْشَةَ مِنْ شِرَارِ خَلْقِكَ ، وَ هَبْ لِيَ الْأُنْسَ بِكَ وَ بِأَوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ .
(11) و تقوى و ترس از كيفر خود را از دنيا (براى سفر آخرت) توشه‌ام، و سفر مرا به سوى رحمتت، و درود مرا (روز رستاخيز) در خشنوديت، و جايم را در بهشتت گردان، و مرا توانائى بخش كه با آن، همه‌ى خشنودى تو را بردارم، و گريزم را به سوى خود، و خواهشم را در آنچه نزد تو است قرار ده، و دلم را از بدهاى خلق خويش (گناهكاران) برهان، و خو گرفتن به خود و دوستانت (پيغمبران و اوصياء) و پيروانت (مومنين) را به من ببخش
﴿12 وَ لَا تَجْعَلْ لِفَاجِرٍ وَ لَا كَافِرٍ عَلَيَّ مِنَّةً ، وَ لَا لَهُ عِنْدِي يَداً ، وَ لَا بِي إِلَيْهِمْ حَاجَةً ، بَلِ اجْعَلْ سُكُونَ قَلْبِي وَ أُنْسَ نَفْسِي وَ اسْتِغْنَائِي وَ كِفَايَتِي بِكَ وَ بِخِيَارِ خَلْقِكَ .
(12) و براى گناهكار و كافر بر من منت قرار مده، و براى او نزد من نعمت و مرا به ايشان حاجت و درخواستى مگذار، بلكه آرامش دل و الفت جان و بى‌نيازى و كارگزارى مرا به خود و به نيكان خلق خويش قرار ده (مردى به حضرت صادق عليه‌السلام گفت: فدايت شوم از خدا بخواه كه مرا از خلقش بى‌نياز گرداند، حضرت فرمود: خداوند روزى هر كه را به دست هر كه بخواهد تقسيم نموده «چون انسان از معاشرت و نيازمندى به همجنس خود ناچار است چنين درخواستى مورد ندارد» ولى از خدا مى‌خواهم كه تو را از حاجت و درخواست به مردم پست و فرومايه بى‌نياز گرداند)
﴿13 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اجْعَلْنِي لَهُمْ قَرِيناً ، وَ اجْعَلْنِي لَهُمْ نَصِيراً ، وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِشَوْقٍ إِلَيْكَ ، وَ بِالْعَمَلِ لَكَ بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى ، إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ ، وَ ذَلِكَ عَلَيْكَ يَسِيرٌ .
(13) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا با ايشان همنشين (پيرو) و يارى‌كننده‌ى به آنان گردان، و به شوق و دل‌باختگى به خود و به انجام آنچه دوست دارى و خشنود مى‌گردى بر من منت گزار (توفيق عطا فرما) زيرا تو بر هر چيز توانائى، و خواسته‌ى من براى تو آسان است.

برچسب:

دعای بیست و یک صحیفه سجادیه

-

دعای بیست و یکم صحیفه سجادیه

-

دعای 21 صحیفه سجادیه

-

دعای ۲۱ صحیفه سجادیه

-

بیست و یکمین دعای صحیفه سجادیه

-

شرح صحیفه سجادیه

-

ترجمه صحیفه سجادیه

-

انتخاب ترجمه:
- استاد حسین انصاریان - سید كاظم ارفع - حسین استاد ولی - سید رضا آل ياسین - محیی الدين مهدی الهی قمشه ای - عبدالمحمد آيتی - صدرالدین بلاغی - تقدسی نيا - حسن ثقفی تهرانی - محمد مهدی جلالی - سید علیرضا جعفری - محمد تقی خلجی - لطیف راشدی - باقر رجبی نژاد - محمد رسولی - محمد مهدی رضايی - محمد حسین سلطانی لرگانی کجوری - داریوش شاهین - ابوالحسن شعرانی - غلامعلی صفايی - محمود صلواتی - عباس عزيزی - حسین عماد زاده اصفهانی - محسن غرویان - عبدالجواد ابراهیمی - جواد فاضل - محمد مهدی فولادوند - علی نقی فيض الاسلام اصفهانی - فیض الاسلام (تصحیح جامعه مدرسین) - جواد قيومی اصفهانی - اسدالله مبشری - محمد علی مجاهدی - محسن محمود زاده - عبدالحسین موحدی
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^