وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا قُتِّرَ عَلَيْهِ الرِّزْقُ
هنگامى كه رزق و روزى بر آن حضرت تنگ مىگرديد مىخواند و به اين دعا با خداى تعالى راز و نياز مىكرد
﴿1﴾
اللَّهُمَّ إِنَّكَ ابْتَلَيْتَنَا فِي أَرْزَاقِنَا بِسُوءِ الظَّنِّ ، وَ فِي آجَالِنَا بِطُولِ الْأَمَلِ حَتَّى الَْتمَسْنَا أَرْزَاقَكَ مِنْ عِنْدِ الْمَرْزُوقِينَ ، وَ طَمِعْنَا بِآمَالِنَا فِي أَعْمَارِ الْمُعَمَّرِينَ .
(1) پروردگارا تو در رزق و روزيهاى ما بندگان (كه بيش و كم و وسعت وضيقش بدست تست و هيچ به سعى ما و توسل به اين و آن زياد و كم نخواهد گشت) تو ما را در ورطهى آزمايش و امتحان مبتلا به سوء ظن و بدخيالى گردانيدى و در اجل و مقدار كم و زياد عمر (كه ابدا ساعتى از آنچه تو مقدر كردهاى زياد و كم نخواهد شد) ما بندگان را به طول امل (و به فراموشى مرگ و به خيال عمر دراز) گرفتار امتحان فرمودى (و به ترس و بيم از حوادث و امراض در امر مقدر حتمى عمر بيازمودى تا مراتب ايمان بندگان خود را به خود آنها نشان دهى و ضعف و قوت ايمانشان به خدا و تقدير خدا در امر رزق و عمر بر خود آنها معلوم گردد و هم سرنوشتهاى ديگر از صحت و مرض و غنا و فقر و عزت و ذلت و غيره كه تمام به تقدير و مشيت ازلى تو معين است و تغييرپذير نخواهد بود ايمان و اعتقادشان را بيازمائى) تا آنكه (در اين آزمايش ما تو را فراموش كرده و) روزى و ارزاق خود را از خلق كه همه روزىخوار تواند درخواست كرديم (زهى ناسپاسى و سستى اعتقاد به خدا) و در عمر خود به عمر دراز معمران عالم (كه پانصد سال و هزار سال عمر كردهاند) طمع بستيم.
﴿2﴾
فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ هَبْ لَنَا يَقِيناً صَادِقاً تَكْفِينَا بِهِ مِنْ مَؤُونَةِ الطَّلَبِ ، وَ أَلْهِمْنَا ثِقَةً خَالِصَةً تُعْفِينَا بِهَا مِنْ شِدَّةِ النَّصَبِ
(2) پس اى پروردگار ما درود فرست بر محمد و آل پاكش و به ما يقين درست و (ايمان كاملى) عطا فرما كه آن يقين ما را از زحمت و رنج درخواست (و طلب چيزى كه تو بر ما نخواستهاى و مقدر نفرمودهاى) آن يقين كفايت نمايد و به ما وثوق و اعتماد خالص به حضرتت (بىشائبه شك و ريب) الهام فرما كه ما را در امر معاش آن وثوق و اعتماد از سختى و تعب روزگار معاف سازد
﴿3﴾
وَ اجْعَلْ مَا صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِكَ فِي وَحْيِكَ ، وَ أَتْبَعْتَهُ مِنْ قَسَمِكَ فِي كِتَابِكَ ، قَاطِعاً لِاهْتَِمامِنَا بِالرِّزْقِ الَّذِي تَكَفَّلْتَ بِهِ ، وَ حَسْماً لِلاِشْتِغَالِ بِمَا ضَمِنْتَ الْكِفَايَةَ لَهُ
(3) و اى پروردگار تو به كرمت آنچه را كه از وعدههاى خود (در امر رزق و عمر و غيره) به طور صريح و روشن در كتاب وحى خود فرمودى و هم در پى تاكيد آن قسم ياد كردى براى آن است كه اهتمام ما را در امر معاش (و رنج و غصه رزق) قطع سازى (و خيال ما را در امر روزى و ساير امور عالم آسوده گردانى) تا زحمت اشتغال و اهتمام در رزقى كه تو خود ضمانت آن فرمودى از ما برطرف سازى (و خاطر ما را آسوده فرمائى)
(4) لذا در كلام خود وعده فرمودى و كلام تو حق و حقيقت و راستترين كلام خواهد بود و باز (براى اطمينان خاطر و آرامش قلب) بندگان قسم بر آن وعده ياد كردى آنجا كه در كتاب خود فرمودى (اى بندگان) رزق شما و هر چه به شما (در كتاب الهى) وعده دادند در آسمان (مشيت ازلى حق) مقدر گرديده سپس به قسم تاكيد نمودى
(5) و فرمودى قسم به خداى آسمان و زمين كه البته اين وعده خدا (و تمام وعدههاى قرآنش همه) حق و حقيقت است بدانسان كه شما با هم سخن مىگوئيد يعنى همانگونه كه نطق و تكلم بندگان با يكديگر واقع و محقق است وعدهى خدا هم واقع و حقيقت به طريق اولى خواهد بود (و اين وعده در قرآن موكد به قسم براى اطمينان ما بندگان فرمودى كه ما در امر رزق و عمر و ساير مقدرات بر زحمت و سعى خود اعتماد نكرده و بر اين و آن توسل نكنيم بلكه عموما در تمام امور و خصوصا در امر رزق خود بىدغدغه تنها به خدا وثوق و اعتماد كامل و توكل دائم داشته باشيم)