وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْكَرْبِ
«نيايش آن حضرت عليهالسلام، هنگامى كه امر مهمى (سخت و نگرانكننده) براى وى رخ مىداد، يا حادثهاى ناگوار برايش مىرسيد، و در وقت اندوه»
﴿1﴾
يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ ، وَ يَا مَنْ يُفْثَأُ [يَفْثَأُ] بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الَْمخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ .
(1) اى كسى كه گرههاى ناگواريها و ناملايمات، به لطف تو گشوده مىشود، و اى كه تندى و سورت شدايد، به دست تو مىشكند، و اى كسى كه راه خروج و خلاص (از گرفتارى) به سوى راحت و نشاط فرج (بر طرف شدن غم)، از تو طلب مىگردد.
﴿2﴾
ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ .
(2) امور دشوار، در برابر قدرتت سست و آسان شده، و سلسلهى اسباب، به لطفت برقرار گشته، و قضا، به نيرويت جارى گرديده، و همه چيز، به ارادهات گذرا و تحقق يافته است،
﴿3﴾
فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ .
(3) پس آنها، تنها به خواست تو، بدون آنكه سخنى بگويى، فرمان پذيرند و فقط به ارادهات، بىآنكه نهى كنى، باز مىايستند.
﴿4﴾
أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ ، لَا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ ، وَ لَا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا كَشَفْتَ
(4) تو براى كارهاى مهم و دشوار، به استمداد خوانده مىشوى، و در پيشآمدهاى سخت و بلاها، پناهى. از آنها غير از آنچه تو مانع شوى، چيزى برطرف نمىگردد، و جز گرهى كه تو بگشائى، گرهى باز نخواهد شد.
﴿5﴾
وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ ، وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ .
(5) هم اكنون - اى پروردگار من! - بلايى بر من فرود آمده كه سنگينىاش مرا به زانو درافكنده، و گرفتاريى بر من حملهور گشته كه تحملش مرا از پا درآورده است،
﴿6﴾
وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ .
(6) و آن را تو، به قدرتت بر من، وارد ساختهاى، و به اقتدارت متوجه من فرمودهاى،
﴿7﴾
فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ ، وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ .
(7) پس چيزى را كه تو وارد نمودهاى، كسى باز نمىگرداند، و آنچه را تو فرستادهاى، كسى رد نمىكند، و هر چه را تو بستهاى، هيچ كس نمىگشايد، و چيزى را كه تو بگشائى، ديگرى نمىبندد، و آن چه را تو دشوار گردانى، كسى آسان نمىسازد، و كسى را كه تو خوار كنى، ياورى ندارد،
﴿8﴾
فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ ، وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ ، وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيما شَكَوْتُ ، وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيما سَأَلْتُ ، وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً ، وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً .
(8) پس بر محمد و آل او رحمت فرست، و به دست لطفت - پروردگارا! - در آسايش را به رويم بگشاى، و به قدرتت (لشگر و) سلطان هم و غم را از هجوم بر من، منهزم فرماى، و مرا در موردى كه شكوه دارم، به نگاه محبتت نائل ساز، و در آنچه مسئلت نمودهام، شيرينى برخورد نيك و احسانت را به من بچشان، و از پيشگاهت، رحمت و گشايشى دلخواه، به من هبه كن، و از جانبت، برايم نجات و خلاصى سريع، مقرر فرما،
﴿9﴾
وَ لَا تَشْغَلْنِي بِالاِهْتَِمامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ .
(9) و مرا - به سبب چيرگى غم - از رعايت واجباتت، و به كار بستن (سنت و) مستحباتت باز مدار،
﴿10﴾
فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبِّ ذَرْعاً ، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً ، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ ، فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ ، يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ .
(10) چرا كه پروردگارا! من به علت آنچه بر سرم آمده، بىتاب و توان شدهام، و در اثر تحمل چيزى كه برايم رخ داده، لبريز غم گشتهام، و تنها تو، بر رفع آنچه بدان گرفتارم، و بر طرف ساختن بلايى كه در آن افتادهام، توانائى، پس، خواستهام را برآور، و گرچه استحقاق اين لطف را از جانب تو ندارم، اى صاحب عرش عظيم!.