فارسی
پنجشنبه 24 آبان 1403 - الخميس 11 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اخلاق خوبان، ص: 239

باری، آدمی به آنچه می انديشد تا نرسيده است نبايد سخن بگويد.

راز اينكه در آداب دينی توصيه می شود كه كمتر سخن بگوييد نيز همين است، چراكه آدمی تنها از اموری بايد سخن بگويد كه به آن رسيده باشد، و در صدق و حقيقت آن ترديدی نداشته باشد، و از آنجا كه اينگونه امور برای انسان كم حادث می شوند، پس برای گفتن چندان سخن وجود ندارد، اين رو بايد كم گفت. و بيشتر شنيد. و البته بر شنيده ها تعقل نمود.

كودك اول چون بزايد شير نوش

مدتی خامُش بود او جمله گوش

مدتی می بايدش لب دوختن

از سخن تا او سخن آموختن «1»

آری، نخست بايد آموخت، آنگاه آموخته ها را محك زد و تجربه نمود، و سپس به بازار آورد، و با اطمينان خاطر عرضه كرد.

ولی به اسَف امروزه، به ويژه در بازار فرهنگ، مسائلی عرضه می شود بی آنكه پيشاپيش با محكِ تجربه روبرو شده باشد، بلكه درست همان انديشه های سطحی و ابتدايی است كه در آغاز تعقل به ذهن آمده، و آنگاه در قالب تعابيری زيبا بر صفحات كتب نشسته است، و چه جنجال ها كه برپا می سازد. و بی تناسب نيست كه يكی از اينهمه را ياد كنيم.

كسی نوشته است كه يكی از روحانيان دستان خود را می شست و ديگری از راه رسيده و از ايشان می خواهد كه از صابون نيز استفاده كند، و او به پاسخ می گويد: در روايات ما چيزی به نام صابون وجود ندارد، و نه توصيه شده است كه دستان خود را با صابون بشوييم، و اگر لازم و ضرور بود حتماً از آن سخن به ميان می آمد. و اين شخص با شنيدن آن سخن در كارگاه عقل خود به انديشه

______________________________
(1) مثنوی معنوی، دفتر اول، بيت 1622 تا 1624.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^