فارسی
پنجشنبه 24 آبان 1403 - الخميس 11 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اخلاق خوبان، ص: 120

وقتی كه پيامبر را از مكه بيرون راندند به دهستان قبا رسيد، و از آنجا كه تصميم بر توقف كوتاه و چند روزه ای داشت از مردم خواست قطعه زمينی در اختيار وی گذارند، تا مسجدی را بنا كند. زيرا كه تمام دلخوشی خويش را در بندگی خدا می ديد، و مسجد را رفيع ترين جايگاه برای بندگی خداوند می دانست.

و سرانجام مسجد را ساخت.

مسجدی كه درب و پنجره يا طاق و ستونی را با خود نداشت، و تنها و تنها، چهار ديواری كوتاه و نيمه تمام بود، و ديگر هيچ.

اما خداوند پيرامون اين مسجد، در كتاب خود اينگونه داد سخن داده است:

«لَّمَسْجِدٌ أُسّسَ عَلَی التَّقْوَی مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهّرِينَ» «1»

شما ببينيد بر اين كره زمين چقدر كاخ وجود داشته و دارد، اما خداوند هرگز از آنها ياد نكرد، بلكه از انبيا نيز خواست كه آنها را بر سر كاخ نشينان تخريب كنند.

چراكه در اين كاخ ها كسی جهت پاكی و پاكدامنی وارد نمی شود.

بر خلاف مسجد، آنهم مسجدی كه به دست عبد پاك خداوند، بنيان شود و هركس بر آن پای می نهد جز پاكی و طهارت، تمنايی ديگر ندارد.

و در آن مسجد چه چهره هايی پاك به نماز ايستادند.

يكی از ايشان عمار بود. كه در تمام طوفان های سهمگين حيات سالم و صالح و سرفراز بيرون آمد.

خدا می داند، عمار چه تندبادهايی سخت و سنگين پشت سر نهاد، اما

______________________________
(1) توبه/ 108.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^