فارسی
پنجشنبه 01 آذر 1403 - الخميس 18 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

دعای 14 ( دعا برای ستم و ستمدیده و مظلوم ) ترجمه محمد حسین سلطانی لرگانی کجوری


مطلب قبلی دعای 13
دعای 15 مطلب بعدی


نحوه نمایش

دانلود
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا اعْْتُدِيَ عَلَيْهِ أَوْ رَأَي مِنَ الظَّالِمِينَ مَا لَا يُحِبُّ
در شكايت از ستمكاران
﴿1 يَا مَنْ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ أَنْبَاءُ الْمُتَظَلِّمِينَ
(1) تو اى داناى بى‌مانند عالم خبر دارى تو از اين ناله و غم‌
﴿2 وَ يَا مَنْ لَا يَحْتَاجُ فِي قَصَصِهِمْ إِلَى شَهَادَاتِ الشَّاهِدِينَ .
(2) هر آنچه بگذرد بر شخص مظلوم تو ناگفته همى دانى و معلوم ز تصديق شكايتهاى آنان نيازى نيست بر تو از گواهان‌
﴿3 وَ يَا مَنْ قَرُبَتْ نُصْرَتُهُ مِنَ الْمَظْلُومِينَ
(3) تويى آن كس كه دستان حمايت به سوى هر ستمديده ز شفقت‌
﴿4 وَ يَا مَنْ بَعُدَ عَوْنُهُ عَنِ الظَّالِمِينَ
(4) بگيرى دست و هرگز از ستمكار ندانى لايقش نى بوده‌اى يار
﴿5 قَدْ عَلِمْتَ ، يَا إِلَهِي ، مَا نَالَنِي مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِمَّا حَظَرْتَ وَ انْتَهَكَهُ مِنِّي مِمَّا حَجَزْتَ عَلَيْهِ ، بَطَراً فِي نِعْمَتِكَ عِنْدَهُ ، وَ اغْتِرَاراً بِنَكِيرِكَ عَلَيْهِ .
(5) الهى تو توانا و بدانى تو ديدى زجر من از چه كسانى تو مى‌دانى كه اين قوم ستمكار گره كرد است مشت خود در اين دار و از اين نعمت تو كرده كفران به انكار تو و خود كرده سلطان‌
﴿6 اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ خُذْ ظَالِمِي وَ عَدُوِّي عَنْ ظُلْمِي بِقُوَّتِكَ ، وَ افْلُلْ حَدَّهُ عَنِّي بِقُدْرَتِكَ ، وَ اجْعَلْ لَهُ شُغْلًا فِيما يَلِيهِ ، وَ عَجْزاً عَمَّا يُنَاوِيهِ
(6) الهى بر محمد (ص) هم ز آلش درودت باد بر صدق كمالش و آن كس را كه بر من اين ستم كرد نموده دشمنى زجر و شتم كرد بگير از او تو اين قهر و غضب را ز جان من بكاهى اين تعب را بدارش آنچنان در كار حيران فراموشم كند راحت شود جان الهى ظلم را بر طعم كامش نما تلخ و فروكش از مقامش‌
﴿7 اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ لَا تُسَوِّغْ لَهُ ظُلْمِي ، وَ أَحْسِنْ عَلَيْهِ عَوْنِي ، وَ اعْصِمْنِي مِنْ مِثْلِ أَفْعَالِهِ ، وَ لَا تَجْعَلْنِي فِي مِثْلِ حَالِهِ
(7) برس دادم و از بيداد وى گير به زير آور ز تختش تا كه تحقير مرا از ارتكاب ظلم و بدكار پناه خويشتن ايمن نگهدار و مگذارى كه انگشت من زار كه چون چنگال آن مرد جفاكار به خون مردم بيچاره مظلوم بيالايد شوم مغضوب و محروم‌
﴿8 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعْدِنِي عَلَيْهِ عَدْوَى حَاضِرَةً ، تَكُونُ مِنْ غَيْظِي بِهِ شِفَاءً ، وَ مِنْ حَنَقِي عَلَيْهِ وَفَاءً .
(8) الهى بر محمد هم ز آلش درودت باد بر صدق كمالش و اين دشمن كه افعالش ستمكار نما تو روزگارش چون شب تار كه تا درد دلم بخشد شفايى فروكش خشم و بر زخمم دوايى‌
﴿9 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ عَوِّضْنِي مِنْ ظُلْمِهِ لِي عَفْوَكَ ، وَ أَبْدِلْنِي بِسُوءِ صَنِيعِهِ بِي رَحْمَتَكَ ، فَكُلُّ مَكْرُوهٍ جَلَلٌ دُونَ سَخَطِكَ ، وَ كُلُّ مَرْزِئَةٍ سَوَاءٌ مَعَ مَوْجِدَتِكَ .
(9) خدايا بر محمد (ص) هم ز آلش درودت باد بر صدق كمالش و بر پاداش رنجى را كه ظالم از او بردم مرا بوده مزاحم گناهانم ببخش از اين ستم را نما جبران ز رحمت اين شتم را بدى در حق من هر چند او كرد تو خوبى كن عداوت را نما طرد عداوتهاى آنها هر قدر تيز برابر با محب توست ناچيز به دور از خشم تو باشيم اگر ما نباشد ترس ما از آن عدوها عطا از رحمتت بر ما ز شفقت نريزيم اشك بر هيچ از مصيبت‌
﴿10 اللَّهُمَّ فَكَمَا كَرَّهْتَ إِلَيَّ أَنْ أُظْلَمَ فَقِنِي مِنْ أَنْ أَظْلِمَ .
(10) الهى آنچنان ظلم و شتم را نكوهش ياد كردى از ستم را مرا تو از ستم از ظلم كن دور كه در نزدت ستمها هست منفور و مگذارى كه دامانم از اين راه بيالايد شوم گمراه گمراه كه اين عبد تو و در پيشگاهت شود او رانده با نفرت كراهت‌
﴿11 اللَّهُمَّ لَا أَشْكُو إِلَى أَحَدٍ سِوَاكَ ، وَ لَا أَسْتَعِينُ بِحَاكِمٍ غَيْرِكَ ، حَاشَاكَ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ صِلْ دُعَائِي بِالْإِجَابَةِ ، وَ اقْرِنْ شِكَايَتِي بِالتَّغْيِيرِ .
(11) الهى جز به تو و حضرت تو غم خود بازگويم خدمت تو نخواهم من كمك جز قوت تو ندارم خواهشى جز قدرت تو تمنا از تو و در التماسم بجز تو حاكمى را ناشناسم به ارواح محمد (ص) هم ز آلش درودت باد بر صدق كمالش از اين دشمن كه من دارم شكايت تو بر اين حاجتم فرما اجابت ز تو بيخى كه دارى بر روايش به مقرون دار او را بر سزايش‌
﴿12 اللَّهُمَّ لَا تَفْتِنِّي بِالْقُنُوطِ مِنْ إِنْصَافِكَ ، وَ لَا تَفْتِنْهُ بِالْأَمْنِ مِنْ إِنْكَارِكَ ، فَيُصِرَّ عَلَى ظُلْمِي ، وَ يُحَاضِرَنِي بِحَقِّي ، وَ عَرِّفْهُ عَمَّا قَلِيلٍ مَا أَوْعَدْتَ الظَّالِمِينَ ، وَ عَرِّفْنِي مَا وَعَدْتَ مِنْ إِجَابَةِ الْمُضْطَرِّينَ .
(12) خداى من مرا از آن عدالت كه خود دارى گواهم بر شهادت تو نوميدم مدار از درگه راز و جانم را به تشويشى مينداز الهى دشمن من آن ستمگر دهى بخشش به او اى حى داور در اين بخشش مكن او را دليرش كه تا ظلم و ستم ناكرده سيرش مبادا طبع آن چون نيش گژدم ز توسن بر ستم تازد به مردم ز ناهنجاريش افعال و كردار به ظلم خود فشارد پاى اصرار هر آن وعده كه دادى بر ستمكار رسانى تو به او اى حى غفار كه تا گرد ستمكاران نگردد ستم بر كس روا در دل نبندد و آنچه وعده كردى بر ستمكش بحق من اجابت كن در او وش بياسايد مرا قلب شكسته شود خشنود دل را بر تو بسته‌
﴿13 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ وَفِّقْنِي لِقَبُولِ مَا قَضَيْتَ لِي وَ عَلَيَّ وَ رَضِّنِي بِمَا أَخَذْتَ لِي وَ مِنِّي ، وَ اهْدِنِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا هُوَ أَسْلَمُ .
(13) الهى بر محمد (ص) هم ز آلش درودت باد بر صدق كمالش ز توفيقم سعادت كن عطايى و بر آنچه كه در حقم روايى رضايت داده از وضعم به تغيير و تسليم تو باشم آنچه تقدير چه بر من بخشى و چه بازگيرى همه حالت هر آن آغاز گيرى كه خرسندى تو خرسندى من بر آن سويم هدف خشنودى من‌
﴿14 اللَّهُمَّ وَ إِنْ كَانَتِ الْخِيَرَةُ لِي عِنْدَكَ فِي تَأْخِيرِ الْأَخْذِ لِي وَ تَرْكِ الِانْتِقَامِ مِمَّنْ ظَلَمَنِي إِلَى يَوْمِ الْفَصْلِ وَ مَجْمَعِ الْخَصْمِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَيِّدْنِي مِنْكَ بِنِيَّةٍ صَادِقَةٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ
(14) هدايت كن مرا زان سو قويتر كه كار دين و دنيايم سراسر بر آن مقرون دارى بر سلامت كه در پايان آن يابم سعادت خداى من اگر امضاء چنين است ستمگر دشمن من در كمين است در اين دنيا تو آسوده گذارى و تا روز جزا كيفر بدارى مرا در زندگانى زين جهت را چنين دارى رو از اين مصلحت را به ارواح محمد (ص) هم ز اولاد فرستى رحمتت تا او دلش شاد و ايدنى منك بنيه صادقه و صبر دائم عطا فرما به من روشن ز نيت كه تا خود بازيابى راز طينت و قلبم را بدارى تو شكيبا دهى صبرم ز زجر و از بديها كه بر آن منتظر تا روز عقبا به درگاه تو با دشمن به دعوا
﴿15 وَ أَعِذْنِي مِنْ سُوءِ الرَّغْبَةِ وَ هَلَعِ أَهْلِ الْحِرْصِ ، وَ صَوِّرْ فِي قَلْبِي مِثَالَ مَا ادَّخَرْتَ لِي مِنْ ثَوَابِكَ ، وَ أَعْدَدْتَ لِخَصْمِي مِنْ جَزَائِكَ وَ عِقَابِكَ ، وَ اجْعَلْ ذَلِكَ سَبَباً لِقَنَاعَتِي بِمَا قَضَيْتَ ، وَ ثِقَتِي بِمَا تَخَيَّرْتَ
(15) خداوندا روا بر اين مدارى كه من چون مردم نابردبارى برآرم ناله و فرياد و هم آه و همچون آزمندانه به درگاه به دست انتقامت بهر جبران ز دشمن انتقام خويش خواهان ز آئينه به قلبم سايه‌اى را بر آنچه روز عقبا باره‌اى را كه بر مظلوم و ظالم مى‌نمايى برافكن سوى من در رهنمايى و بر لذت ثوابش را ز كامم كنم ادراك تو بر انتقامم كه بينم ظالمم اندر مذلت پشيمان از شقاوت غرق خفت بدين ترتيب خرسندى دنيا مرارتها در آن باشم شكيبا الهى ياريم در التماسم كه تا بهتر ترا درك و شناسم و در آن پيشگاه كردگارم بطاعت در عبادت روزگارم كه بر اين قسمتم بودى رضايت ز تو مقرون شده كردم قناعت زبان شكر تو بر شيوه‌ى من به عادت ذكر تو شد پيشه‌ى من كه بر اين سرنوشتم ظن آن را هر آنچه تو بخواهى خواهم آن را
﴿16 آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ ، إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ .
(16) الهى دو جهان در اختيارت كه فضل تو عظيم از اقتدارت جهان در بند تو ما بنده‌ى تو ز شكر نعمتت شرمنده‌ى تو خداى من اجابت كن دعايم كه تا بر درگه تو ره گشايم‌

برچسب:

دعای چهارده صحیفه سجادیه

-

دعای ۱۴ صحیفه سجادیه

-

دعای 14 صحیفه سجادیه

-

دعای چهاردهم صحیفه سجادیه

-

چهاردهمین دعای صحیفه سجادیه

-

شرح صحیفه سجادیه

-

ترجمه صحیفه سجادیه

-

-

انتخاب ترجمه:
- استاد حسین انصاریان - سید كاظم ارفع - حسین استاد ولی - سید رضا آل ياسین - محیی الدين مهدی الهی قمشه ای - عبدالمحمد آيتی - صدرالدین بلاغی - تقدسی نيا - حسن ثقفی تهرانی - محمد مهدی جلالی - سید علیرضا جعفری - محمد تقی خلجی - لطیف راشدی - باقر رجبی نژاد - محمد رسولی - محمد مهدی رضايی - محمد حسین سلطانی لرگانی کجوری - داریوش شاهین - ابوالحسن شعرانی - غلامعلی صفايی - محمود صلواتی - عباس عزيزی - حسین عماد زاده اصفهانی - محسن غرویان - عبدالجواد ابراهیمی - جواد فاضل - محمد مهدی فولادوند - علی نقی فيض الاسلام اصفهانی - فیض الاسلام (تصحیح جامعه مدرسین) - جواد قيومی اصفهانی - اسدالله مبشری - محمد علی مجاهدی - محسن محمود زاده - عبدالحسین موحدی
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^