فارسی
چهارشنبه 23 آبان 1403 - الاربعاء 10 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اخلاق خوبان، ص: 111

چو زن راه بازار گيرد بزن

وگرنه تو در خانه بنشين چو زن

چو در روی بيگانه خنديد زن

دگر مرد گو لاف مردی مزن «1»

و فرمود: از سگ وفا را بياموزيد، زيرا به گونه ای است كه حتی اگر كسی، روزی، استخوانی ناچيز پيش روی او افكنده باشد، فراموش نمی كند، و هرگز از ياد نمی برد.

آيا آنچه خداوند تا كنون به فرد فردِ ما انسان ها كرامت و موهبت فرموده است، كمتر از استخوانی است؟

پس كمتر از سگ نبايد بود. و وفاداری را از ياد نبايد برد.

بر فلك پرهاست از اشجار وفا

اصلها ثابت و فرعُه فی السما «2»

آيا آنكه بی وفاست، و از آدميت و انسانيت خويش می گويد لافی گزاف و خلاف، سر نمی دهد؟

چون وفايت نيست باری دم مزن

كه سخن دعويست اغلب ما و من «3»

شيخ بهايی نقل می كند كه عابدی در كوه لبنان پيوسته به عبادت خداوند گرم و مشغول بود، و حتی دمی از طاعت وی، غفلت نمی ورزيد.

رو نگردانيم از فرمان تو

كفر باشد غفلت از احسان تو «4»

و خداوند نيز از احوال وی غافل نبود، و به وقت گرسنگی و نياز،

______________________________
(1) سعدی.

(2) مثنوی معنوی، دفتر سومو، بيت 4388.

(3) مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بيت 1174.

(4) مثنوی معنوی، دفتر ششم، بيت 3664.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^