اخلاق خوبان، ص: 123
را بر خود برتری و رجحان می دهند.
جوانی به مسجدی وارد شد، و مسجديان او را به آغوش گرفتند، و پيوسته تكريم و احترام می نمودند.
عزيزان! يكديگر را تحويل بگيريد. و هرگز از كسانی كه آئين و مذهب ندارند بلكه بر آئين و مذهب نيز می تازند كمتر نباشيد.
امروز اگر آمريكا كه مظهر صهيونيست است قصد تجاوز به حريم ملتی را داشته و طالب مدد و نصرت دولتی ديگر باشد، كشورهايی همچون انگليس كه هيچ داعی اسلام را نيز ندارد، به امداد وی برمی خيزد. و به آغوشی گرم آن را استقبال می كند. راستی چرا ما از يك صهيونيست و يك مسيحی كمتر و فروتر باشيم، آنها همديگر را برای امور باطل می خواهند ولی ما يكديگر را جهت امر حق استقبال نكنيم؟!
اما به اسف در اين مملكتِ اسلام، گاه، دو جناح و دو خط هرگز قادر به تحمل يكديگر نيستند. تو گويی كه ذاتاً با كينه ای ژرف نسبت به يكديگر از مادر زاده و وارد عرصه دنيا شده اند.
به خدا سوگند، حيف است كه كسی خود را به خطی و جناحی متهم و محدود كند.
انسان عظيم تر از آنست كه به حزبی و گروهی منتسب و منسوب باشد.
گاه پاره ای از دوستان از من می پرسند به كدام خط و يا جناح متمايل هستيد؟ و من به پاسخ می گوی: به تمام خطها و جناح ها. چون حرف و منطق ما اين است كه «آری به اتفاق جهان می توان گفت».
از آن پس آن جوان از اصحاب همان مسجد بود. و در وقت های نماز در صف نمازگزاران، با خشوعی خاص، به نماز می ايستاد.
يكی از روزها يكی از امنای مسجد او را گفت: مسجد بر فرد فرد نمازگزاران حقوقی دارد. و يكی از آن حقوق تنظيف و نظافت مسجد است كه بايد به تناوب يكی پس از ديگری به آن اقدام كنيم. و فردا نوبت به شما می رسد،