اخلاق خوبان، ص: 226
اقَلَّت سَحابًا ثِقالا سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَيِّت وَ انْزَلْنا بِه الْماء» «1»
و به دنبال اين باريدن سرزمين مرده و كوير سبز می شود، و ثمرات ظهور می يابند.
باری، شهر و بَلَد تا مرده است منفعت و حاصلی ندارد، اما وقتی كه از سينه ابرها سيراب می شود پربار خواهد شد.
«2»
بنابراين، باران مايه حيات ديار و شهر مرده است، همچنانكه باد خوش نسيمِ بهاری موجبات حيات و طراوت و نشاطِ درختان مرده و خزان زده را فراهم می سازد.
و اين اعجاز خداوند است كه يك باد را پاييزی و باد ديگری را بهاری قرار داده، و با يكی می ميراند، و با ديگری حيات و زندگی پديد می آورد.
باد را حق گر بهاری می كند |
دردَی اش زين لطف عاری می كند |
|
بر گروه عاد صرصر می كند |
باز بر هودش معطر می كند |
|
می كند يك باد را زهر سموم |
مر صبا را می كند خرم قدوم «3» |
|
البته، شهر و زمين مرده، تنها، مردگانی نيستند كه در قرآن ياد می شوند، و بشارت حيات به دنبال دارند، بلكه مردگانی ديگر همچون قلب آدمی، و خود آدمی نيز ياد شده اند.
______________________________ (1) و اوست كه پيشاپيش رحمت خود بادها را را به بشارت می فرستد، چون بادها ابرهای گرانبار را بردارند، ما آن را به سرزمين های مرده روان می سازيم و از آن باران می فرستيم. اعراف/ 57.
(2) اعراف/ 57.
(3) مثنوی معنوی، دفتر چهارم، بيت 132 تا 134.