ارزش ها و لغزشهای نفس، ص: 327
اين مايه در يك برهه وقتی ظهور بكند، نمی گذارد آدم تسليم حق باشد او را به يك انسانی در برابر حق، ضد حق، ضد خدا، ضد قرآن، ضد انسان تبديل می كند.
وقتی آدم محاسبه نكند، اين مايه ها در وجودش شكل می گيرد و يك روزی هم خرج می شود. حضرت يوسف عليه السلام در مقابل حوادث سنگينی قرار گرفت ولی چقدر معقول از كنار اين حوادث عبور كرد. خود را نباخت. دچار شهوت حرام نشد، روح و عقلش به اسارت دشمن درنيامد، در كارگردانيش در مدتی كه حاكم مملكت بود، يك ارزن ظلم از او صادر نشد به علت اينكه يك مايه قوی توحيدی را به قلب خود تزريق كرده بود، در تمام برنامه هايی كه می خواست وارد بشود با محاسبه رضای خدا وارد می شد. اين دو برداشت را ما از آيات سوره يوسف استفاده می كنيم.
مقاومت يوسف عليه السلام در مقابل چهار جاذبه
اگر بخواهيم مسأله را بيشتر موشكافی بكنيم بايد گفت: يوسف عليه السلام در مقابل جاذبه های قوی كمال مقاومت را به خرج داد. به خاطر همين محاسبه زليخا در مقابل هيچ يك از اين چهارجاذبه مقاومتی نداشت، به محض جلوه جاذبه، دست بسته، پا بسته، عقل بسته، روح بسته تسليم بود.
خود ما در مقابل حق چقدر تسليم هستيم، چقدر حق را به حقدار می دهيم، مگر قرآن مجيد، علنا ربا را حرام و گناه كبيره اعلان نكرده؟ پس اينهايی كه ربا می خورند برای چه می خورند؟ چرا تسليم حق نيستند، چون