ارزش ها و لغزشهای نفس، ص: 252
شيطان يعنی كسی كه انسان را از خير و كرامت و ارزش داران قيچی می كند، اما كار دوست، وصل كردن است:
تو برای وصل كردن آمدی |
نی برای فصل كردن آمدی «1» |
|
هيچ پيامبری برای فصل كردن نيامده است، اما شيطان همه را از تو می بُرد.
نثر و نظم ماجرای موسی و كافر
مرحوم نراقی، در كتاب «خزائن» و «طاقديس»، اين مطلب را به صورت نثر و نظم بيان كرده است:
ديد موسی كافری اندر رهی |
پير گبری و كافری و گمرهی |
|
گفت: ای موسی! از اين ره تا كجا |
می روی و با كه داری مدعّا |
|
گفت موسی: می روم تا كوه طور |
طور نه، بل قلزم دريای نور |
|
می روم تا راز گويم با خدا |
عذر خواهم از گناهان شما |
|
گفت: ای موسی! توانی يك پيام |
با خدای خود زمن گويی تمام |
|
گفت موسی: هان پيامت چيست گو |
گفت: از من با خدای خود بگو |
|
گو فلان گويد كه چندين گير و دار |
هست من را از خدايی تو عار |
|
نی خدايی تو نه من هم بنده ام |
نی ز بار روزی ات شرمنده ام |
|
گر تو روزی می دهی هرگز مده |
من نخواهم روزی ات، منت مده |
|
زين سخن آمد دل موسی به جوش |
گفت با خود من چه گويم حق خموش |
|
______________________________
(1)- مولوی.