فارسی
سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 27 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ارزش ها و لغزشهای نفس، ص: 277

ای دريده پوستين يوسفان

كی تو برخيزی از اين خواب گران «1»

تو كه می دانی يوسف پاك دامن است، چرا او را نه سال به زندان انداختی؟ چون گرگ هستی. هر يك از آيات، اگر دقيق بررسی شود، يك دريا معارف دارد و به گستردگی آفرينش، مطلب در آن است.

بدترين دوست زليخا و دشمن لجوج او، شهوت بی قيد است كه يوسف وجود او را به چاهی انداخته است كه دست يوسف هم برای نجات آن، به او نمی رسد:

«راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ» «2»

اين جمله، از قرآن است. من فقط لذت بدن و شهوت را می خواهم. اگر زلف زندگی به اين دشمنان گره بخورد، اين بلاها بر سر انسانيت می آيد.

اقسام دشمنان

انبيا دشمنان را رده بندی كرده اند. گروهی دشمنان انسی هستند. اينان قلم به دست دارند، هنرپيشه دارند، هنرآموز دارند، و قيافه پر جاذبه دارند. گروهی هم دشمنان شيطانی اند. قرآن می فرمايد:

«وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ» «3»

نمی گذارند نسل، مثل يوسف شود. بايد همه گرگ شوند. اين خواست شيطان است و در پيروی شيطان، در قيامت جز حسرت نصيب انسان نخواهد شد.

______________________________
(1)- مولوی.

(2)- يوسف (12)، آيه 32؛ «ولی او در برابر خواست من به شدت خودداری كرد.»

(3)- بقره (2): 205؛ «و زراعت و نسل را نابود كند.»




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^