اخلاق خوبان، ص: 141
و اولياء دين پيش از آنكه تواضع و افتادگی را توصيه كنند، خود به كار می بندند.
علی عليه السلام كه در اوج معنی و بلاغت است، و «مُلكِ سخن را امير اوست»، هرگز برای خود عار و ننگ نمی بيند كه در حساسترين خطبه خويش-/ شقشقيه-/ به شعر شاعری همچون اعشی استشهاد كند، و اين منتهای كرنش و افتادگی آن مرد رفيع است.
«1»
البته بر اين حقيقت اذعان بايد نمود كه پيروی و تأسی و اقتدا بر آن امام همام جز نصيب اهل معرفت نمی شود.
و يكی از شمار برجستگان اهل معرفت، غزل سرای نامور، خواجه شمس الدين حافظ شيرازی است، كه او نيز در سرودن شعرها طبعی به روانی آب داشت تا آنجا كه خود فرمود:
حجاب ظلمت از آن بست آب خضر كه گشت |
ز شعر حافظ و آن طبع همچو آب، خجل |
|
ولی با اينهمه چشم از فروتران نمی پوشد، و حتی آموختن از فرومايگان را ننگ و عار نمی بيند. از اين رو، در آغازين بيت نخستين غزل خود، از كسی همچون يزيد بن معاويه استشهاد می كند، و می گويد:
«2»
ای ساقی! جام شراب را ميان مجلسيان بگردان و به ايشان بنوشان.
البته منظور يزيد از شراب چيز ديگری است، كه حافظ از آن گاه به آب حرام و گاه به آب انگور ياد می كند.
______________________________ (1) صافات/ 61.
(2) پاره ای اين مصراع را منسوب به زياد بن لُبَيد می دانند كه از شاعران بت پرست روزگار جاهليت است.