وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ بَعْدَ هَذَا التَّحْمِيدِ فِي الصَّلَاةِ عَلَي رَسُولِ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
درود بر پيامبر
﴿1﴾
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَّ عَلَيْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِيَةِ وَ الْقُرُونِ السَّالِفَةِ ، بِقُدْرَتِهِ الَّتِي لَا تَعْجِزُ عَنْ شَيْءٍ وَ إِنْ عَظُمَ ، وَ لَا يَفُوتُهَا شَيْءٌ وَ إِنْ لَطُفَ .
(1) و همچنان وى را سپاس گذاريم كه با بعثت بندهى پرهيزگار و گرامى خود محمد صلى الله عليه و آله بر ما منت گذاشت و دنياى تاريك ما را در فروغ اين چراغ آسمانى روشن فرمود.
امتهاى گذشته از اين شرف كه بر امت ما كرامت شده محروم بودند.
نور محمد در آسمانها عطيهاى بود كه طى روزها و روزگارها ذخيره مانده بود تا سرانجام در آخرالزمان به امت مرحومه ارزانى شود و روشنائى خاموشى ناپذيرش بر دل و جان ما بتابد.
قدرت الهى هرگز شكست نمىخورد و به بنياد ارادت و مشيت عليايش هرگز خلل نمىرسد.
اراده كرده بود كه آخر الزمان را از بركت وجود محمد شاداب و آباد بدارد و قدرت لايزالش اين بركت را از صبح ازل به خاطر ما نگاه داشت تا آن روز كه لواى نبوت به دست گرفت و در وحشتكده مظالم و معاصى و كفر و شرك صلاى توحيد در داد.
بقدرته التى لا تعجز عن شيئى و ان عظم و لا يفوتها شيئى و ان لطف.
﴿2﴾
فَخَتَمَ بِنَا عَلَى جَمِيعِ مَنْ ذَرَأَ ، وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى مَنْ جَحَدَ ، وَ كَثَّرَنَا بِمَنِّهِ عَلَى مَنْ قَلَّ .
(2) و بدين ترتيب او را خاتم انبيا قرار داد و ما را نيز به نام خاتم امتها ياد فرمود.
ما را به نام خاتم امم ياد فرمود و بر اقوام و ملل گذشته سيادت و برترى بخشيد.
ما را در برابر لجاج و انكار گمراهان گواه گرفت و به شمار اندك ما بر گروههاى انبوهى كه در اعصار و قرون مىزيستند افزونى داد.
﴿3﴾
اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ أَمِينِكَ عَلَى وَحْيِكَ ، وَ نَجِيبِكَ مِنْ خَلْقِكَ ، وَ صَفِيِّكَ مِنْ عِبَادِكَ ، إِمَامِ الرَّحْمَةِ ، وَ قَائِدِ الْخَيْرِ ، وَ مِفْتَاحِ الْبَرَكَةِ .
(3) به روان پاك محمد (ص) درود باد كه وحى تو را با امانت و صميميت به بندگان تو رسانيد و به شايستگى از ميان بندگان تو مبعوث شد و جناب اقدس تو بر قامت وى خلعت نبوت پوشانيد.
محمد (ص) امام رحمت و واسطهى فيض و پيشواى خيرات و اصلاحات و كليد بركت و نعمت بود. محمد (ص) دين مقدس تو را در زمين آنچنان كه سزاوار بود با علو و عظمت جلوهگر ساخت.
﴿4﴾
كَمَا نَصَبَ لِأَمْرِكَ نَفْسَهُ
(4) آنچنان كه جان عزيز خود را به رضاى تو در راه جهاد مقدس خويش بر كف گذاشت،
﴿5﴾
وَ عَرَّضَ فِيكَ لِلْمَكْرُوهِ بَدَنَهُ
(5) تن نازنين خود را نيز به خاطر تو در طوفان حوادث به مشقتها و رنجها تسليم فرمود.
﴿6﴾
وَ كَاشَفَ فِي الدُّعَاءِ إِلَيْكَ حَامَّتَهُ
(6) پيشانى بندگى در پيشگاه عظمت تو بر خاك نهاد و دست التجا و تضرع به درگاه تو برافراشت. دودمان خويش را براى اعتلا و عظمت كلمهى توحيد به قربانگاه گسيل كرد
﴿7﴾
وَ حَارَبَ فِي رِضَاكَ أُسْرَتَهُ
(7) و بر خويشاوندان خود كه همچنان به مكابره و عناد ادامه مىدادند و از انحراف به استقامت نمىگرائيدند حمله برد
﴿8﴾
وَ قَطَعَ فِي إِحْيَاءِ دِينِكَ رَحِمَهُ .
(8) و رشتهى رحامت را با دم شمشير ببريد.
﴿9﴾
وَ أَقْصَى الْأَدْنَيْنَ عَلَى جُحُودِهِمْ
(9) و خويشان ملحد و منافق را به جرم الحاد و نفاق بيگانه شمرد و از جوار خويش طردشان كرد.
﴿10﴾
وَ قَرَّبَ الْأَقْصَيْنَ عَلَى اسْتِجَابَتِهِمْ لَكَ .
(10) بيگانگان مومن و صالح را به خويشتن نزديك ساخت
﴿11﴾
وَ وَالَى فِيكَ الْأَبْعَدِينَ
(11) محمد (ص) در راه رضاى تو سياه را بر سفيد و درويش را بر توانگر و بيگانه را بر خويش و دور را بر نزديك برگزيد
﴿12﴾
وَ عَادَى فِيكَ الْأَقْرَبِينَ
(12) محمد (ص) در راه رضاى تو سياه را بر سفيد و درويش را بر توانگر و بيگانه را بر خويش و دور را بر نزديك برگزيد
﴿13﴾
و أَدْأَبَ نَفْسَهُ فِي تَبْلِيغِ رِسَالَتِكَ
(13) و عاشقانه به تبليغ وحى تو و اعلاى قانون تو و تعظيم قرآن تو پرداخت.
﴿14﴾
وَ أَتْعَبَهَا بِالدُّعَاءِ إِلَى مِلَّتِكَ .
(14) تا آنجا كه از شهر و ديار خود آواره ماند و خاك بطحا را به اميد اينكه در ادامهى تبليغ آزادتر و قويتر گردد ترك گفت و رو به جانب «يثرب» گذاشت.
محمد (ص) از مكه كه زادگاه و معبد و مسجد و خانهى آباء و امهاتش بود به مدينه غريب و ناشناس هجرت كرد تا قرآن مجيد را همچون خورشيد تابان بر آسمان حيات بشرى بركشد و جهان را از فروغ اين چراغ آسمانى گرم و روشن بدارد.
اراده منه لا عزاز دينك و استنصارا على اهل الكفر بك.
﴿15﴾
وَ شَغَلَهَا بِالنُّصْحِ لِأَهْلِ دَعْوَتِكَ
(15) محمد (ص) در اين فداكارى عظيم جز اعظام دين تو و اعلاى كلمهى تو و سركوبى دشمنان تو هدف ديگرى نداشت.
﴿16﴾
وَ هَاجَرَ إِلَى بِلَادِ الْغُربَةِ ، وَ مَحَلِّ النَّأْيِ عَنْ مَوْطِنِ رَحْلِهِ ، وَ مَوْضِعِ رِجْلِهِ ، وَ مَسْقَطِ رَأْسِهِ ، وَ مَأْنَسِ نَفْسِهِ ، إِرَادَةً مِنْهُ لِإِعْزَازِ دِينِكَ ، وَ اسْتِنْصَاراً عَلَى أَهْلِ الْكُفْرِ بِكَ .
(16) همه جا دست تواناى تو پشتيبان او بود و لواى ظفر و سعادت از آسمانها بر فرق گرامش سايه مىانداخت.
مستفتحا بعونك و متقويا على ضعفه بنصرك
﴿17﴾
حَتَّى اسْتَتَبَّ لَهُ مَا حَاوَلَ فِي أَعْدَائِكَ
(17) تا آنكه بت پرستان قريش را در خانههايشان از پاى درآورد و بتخانهها را بر سرشان ويران ساخت
﴿18﴾
وَ اسْتَتَمَّ لَهُ مَا دَبَّرَ فِي أَوْلِيَائِكَ .
(18) تا آنكه بت پرستان قريش را در خانههايشان از پاى درآورد و بتخانهها را بر سرشان ويران ساخت
﴿19﴾
فَنَهَدَ إِلَيْهِمْ مُسْتَفْتِحاً بِعَوْنِكَ ، وَ مُتَقَوِّياً عَلَى ضَعْفِهِ بِنَصْرِكَ
(19) و فرمان گرانمايه تو را جبرا و قهرا بر زندگى ننگين و نكبت گرفتهى آنان تحميل كرد.
﴿20﴾
فَغَزَاهُمْ فِي عُقْرِ دِيَارِهِمْ .
(20) پروردگارا. روح مقدس محمد (ص) را در اعلى عليين به جوار خويش بپذير و به پاداش رنجها و زحمتهائى كه آن روح مقدس در راه رضاى تو و سعادت بندگان تو به خود پذيرفته قرين رضا و مسرتش فرماى.
﴿21﴾
وَ هَجَمَ عَلَيْهِمْ فِي بُحْبُوحَةِ قَرَارِهِمْ
(21) آنچنان بر منزلت و مرتبتش بيفزاى كه از آفريدگان تو كس همسنگ و هموزن وى نباشد و بر فرشتگان مقرب و پيامبران مرسل تو برترى و مهترى گيرد.
(22) و همچنان فرزندان صالح و پيروان صادق او را از شفاعت و محبتش بهرهمند ساز و بيش از آنچه ما را به اكرام و انعام وعده فرمودهاى انعام و اكرام فرماى.
﴿23﴾
اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا كَدَحَ فِيكَ إِلَى الدَّرَجَةِ الْعُلْيَا مِنْ جَنَّتِكَ
(23) خداوندا. اى تو كه بندگانت را به وفادارى فرمان دادهاى.
اى تو كه از هر وفادار وفادارترى و از هر بخشنده افزونتر و مطلوبتر همى بخشى.
تو كه اگر بخواهى بر دفتر كردار بندگانت به جاى گناه ثواب بنويسى و عوض كيفر پاداش فراوان فرستى.
يا نافذ العده يا وافى القول يا مبدل السيئات با ضعافها من الحسنات انك ذوالفضل العظيم. ما به فضل و انعام تو اميدواريم.
﴿24﴾
حَتَّى لَا يُسَاوَى فِي مَنْزِلَةٍ ، وَ لَا يُكَافَأَ فِي مَرْتَبَةٍ ، وَ لَا يُوَازِيَهُ لَدَيْكَ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ ، وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ .
(24)
﴿25﴾
وَ عَرِّفْهُ فِي أَهْلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ أُمَّتِهِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَةِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ
(25)
﴿26﴾
يَا نَافِذَ الْعِدَةِ ، يَا وَافِيَ الْقَوْلِ ، يَا مُبَدِّلَ السَّيِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ .
(26)