فارسی
يكشنبه 31 تير 1403 - الاحد 13 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ترجمه نهج البلاغه، ص: 475

1 در گفتار آن حضرت است: چون زمانش فرا رسد يعسوب دين بر جای حكومتش استقرار يابد، پس همچنان كه ابر پاييزی به هم بپيوندند اهل ايمان گرد او اجتماع كنند.

يعسوب سَرور بزرگ است كه آن روز زمامدار امور مردم است. و قَزَع: پاره های ابر بی باران است.

2 در گفتار آن حضرت است: اين گوينده ای شَحْشَح است.

منظورش اين است كه در گفتارْ ماهر و در بيان مطالبْ رسا و روان است، و هر تندرو در سخن و رفتار «شحشح» است، و شحشح در غير اين مقام به معنای بخيل است.

3 در گفتار آن حضرت است: برای نزاع قُحَم است.

مراد حضرت از قُحَم موارد هلاكت است، زيرا خصومت در اكثر احوال اهلش را دچار هلاكت و تلف می كند، و از همين معناست: قُحْمَةُ الاعراب، و آن اين است كه خشكسالی به آنان می رسد و اموالشان را نابود می كند، پس اين است تقحّم آن در ميان ايشان. در آن معنای ديگری هم گفته شده و آن اينكه: خشكسالی آنان را به روی آوردن به شهرهای آباد ناچار می كند هنگامی كه بيابان خشك گردد.

4 در گفتار آن حضرت است: هنگامی كه زنان به نهايت كمال رسند خويشان پدری سزاوارترند.

«نصّ الحقائق» هم روايت شده. «نصّ» نهايت اشياء و آخرين مرحله آنهاست مانند نصّ در سير و حركت، كه نهايت سيری است كه مركب بر آن قدرت دارد. و می گويی:

«نَصَصْتُ الرَّجُلَ عَنِ الْامْر» زمانی كه سؤال خود را از او به آخر برسانی تا آنچه را نزد اوست به دست آوری. پس نصّ الحقاق منظور رسيدن دختر به بلوغ است، چه اينكه




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^