ترجمه نهج البلاغه، ص: 281
209 از سخنان آن حضرت است
وقتی كه در جمل از كنار كشته طلحه و عبدالرّحمن بن عتّاب بن اسَيد عبور كرد
ابومحمّد در اينجا غريب افتاده. به خدا قسم ميل نداشتم ببينم افراد قريش كشته شده در زير ستارگان افتاده باشند. انتقامم را از فرزندان عبدمناف گرفتم، و سران قبيله جُمَح از چنگ من گريختند، آنان برای چيزی كه لياقت نداشتند گردن كشيدند، و به آن نرسيده گردنهايشان شكست.
210 از سخنان آن حضرت است
در وصف سالكان
همانا عقل خود را زنده كرد، و نفسش را ميراند، به طوری كه جسمش باريك، و دلش نرم شد، و نوری در نهايت فروزندگی برايش درخشيد، كه راه را برای او روشن كرد، و به آن نور راه را پيمود، ابواب سلوك او را به در سلامت و خانه اقامت راندند، و قدمهايش همراه آرامش تن در جايگاه امن و راحت استوار شد، چرا كه قلبش را به كار گرفت و پروردگارش را خشنود ساخت.
211 از سخنان آن حضرت است
كه در آن يارانش را ترغيب به جهاد می كند