فارسی
پنجشنبه 01 آذر 1403 - الخميس 18 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

دعای 20 ( دعا در مکارم اخلاق و اعمال پسندیده ) ترجمه علی نقی فيض الاسلام اصفهانی


مطلب قبلی دعای 19
دعای 21 مطلب بعدی


نحوه نمایش

دانلود
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ مَرْضِيِّ الْأَفْعَالِ
از دعاهاى امام عليه‌السلام است در (درخواست توفيق براى) خوهاى ستوده و كردارهاى پسنديده: (گفته‌اند: اخلاق و خوها، نيك يا بد، طبيعى است و نمى‌شود آنها را تغيير داد، و محال است كه انسان از هسته‌ى خرما سيب بروياند، پس تكليف به تهذيب و پاكيزه نمودن اخلاق امر به چيزى است كه بر آن توانائى نيست، و گفته‌اند: اين سخن درست نمى‌باشد، زيرا ديده مى‌شود بسيارى از مردم خلقى را عادت خويش قرار مى‌دهند تا اينكه ملكه و طبيعى ايشان مى‌گردد، پس اگر كسبى نبود اندرزها و سفارشها و وعده دادن و ترسانيدن و امر و نهى و دعا كردن براى به دست آوردن آنها بى‌فائده بود، و روا نبود كه گفته شود: چرا چنين كردى و چرا بجا نياوردى، و ديگر آنكه چگونه تغيير خلق در انسان روا نباشد در صورتى كه در بعض چهارپايان انجام مى‌گيرد، چنانكه حيوان وحشى پس از تربيت اهلى مى‌شود و حق آنست كه اين موضوع بنابر اختلاف نظر است، زيرا آنكه گفته: تغيير خلق محال است نفس قوه را در نظر گرفته، پس محال است انسان از هسته‌ى خرما سيب بروياند، و آنكه گفته: تغيير آن ممكن است آشكار نمودن و تباه ساختن آنچه در قوه است را در نظر گرفته، پس هسته‌ى خرما ممكن است تربيت شده نخل و درخت خرما شود، و ممكن است به حال خود بماند تا تباه گردد، بنابراين دعاء و توفيق خواستن از خداى تعالى براى گرفتن خوهاى ستوده يعنى آشكار ساختن آنچه در قواى آنها است، و براى نگرفتن خوهاى نكوهيده يعنى از بين بردن آنچه در قواى آنها است درست است):
﴿1 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْاَعْمَالِ .
(1) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و ايمانم (اعتقاد به دل و اقرار به زبان و عمل به اندام كه كاشف از آنها است) را به كاملترين ايمان برسان، و باورم را (به آنچه پيغمبر صلى الله عليه و آله آورده) بهترين يقين قرار ده (يقين «چنانكه خواجه نصيرالدين طوسى- رحمه الله- فرموده» مركب از دو علم است: علم به معلوم و علم به اينكه خلاف آن محال است، و آن را سه مرتبه است: علم‌اليقين مانند شناختن آتش به دود، و اين علمى است كه براى اهل نظر و استدلال از روى براهين قاطعه به دست مى‌آيد، و عين‌اليقين مانند ديدن جسم آتش، و آن علمى است كه براى برگزيدگان از مومنين از روى كشف به دست مى‌آيد، و حق‌اليقين مانند افتادن در آتش و سوختن به آن، و آن علمى است كه براى اهل شهود و فناء در خدا از روى اتصال معنوى به دست مى‌آيد، و اين مرتبه‌ى از يقين كاملترين آنست كه امام عليه‌السلام آن را درخواست نموده) و نيت مرا به نيكوترين نيتها (قصد قرب بحق) و كردارم را به بهترين كردارها (عمل خالص از خودنمائى) برسان (نيت «چنانكه در مجلد پانزدهم بحارالانوار از محقق طوسى- عليه الرحمه- نقل نموده» قصد و آهنگ عمل و انجام كار است، و آن واسطه است ميان علم و عمل، زيرا تا چيزى دانسته نشود قصد آن ممكن نيست و تا قصد نشود واقع نگردد)
﴿2 اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي ، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي ، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي.
(2) بار خدايا نيت مرا به لطف (توفيق) خود كامل گردان (بس براى تو بوده به غرض ديگرى آلوده نباشد) و باورم را به رحمت خويش پابرجا نما (به طورى كه شك در آن راه نيابد) و به قدرت و توانائيت آنچه از من از دست رفته اصلاح فرما (از كيفر آن بگذر)
﴿3 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الاِهْتَِمامُ بِهِ ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيما خَلَقْتَنِي لَهُ ، وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ ، وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ ، وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ .
(3) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و بى‌نيازم كن از كارى كه كوشيدن به آن مرا (از عبادت و بندگيت) بازمى‌دارد (تا توجه من به جز تو نباشد) و وادار مرا به آنچه (انجام اوامر و ترك نواهى) كه فردا (روز رستاخيز) از آن سئوال و بازپرسى مى‌نمائى (در قرآن كريم «س 16 ى 93» فرمايد: و لتسئلن عما كنتم تعملون يعنى البته از آنچه «نيك و بد» بجا مى‌آوريد سئوال خواهد شد) و روزهاى مرا در آنچه (عبادت و پرستش) كه براى آنم آفريده‌اى صرف نما (در قرآن كريم «س 51 ى 56» فرمايد: و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون يعنى جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه «مرا به يكتائى» پرستش نمايند) و مرا (از ديگران) بى‌نياز فرما و روزيت را بر من گشايش ده، و به نگاه كردن (چشم به راه بودن براى رسيدن روزى، يا به نگاه كردن كالاى دنيا كه در دست مردم است) گرفتارم مفرما، و عزيز و گرامى‌ام و به كبر و سربلندى (افراط در عزت) دچارم مكن (در مجلد پانزدهم بحارالانوار است حضرت اميرالمومنين عليه‌السلام فرمود: عجب دارم از فرزند آدم كه اولش نطفه «منى» و آخرش جيفه «مردار بو گرفته» است و او ميان اين دو ظرف است براى غائط و پليدى، با اينحال كبر و سربلندى مى‌نمايد!!) و مرا براى (بندگى) خود رام ساز و عبادتم را به عجب و خودپسندى (از درجه‌ى قبول) تباه مگردان (حضرت صادق عليه‌السلام فرموده: خداى تعالى مى‌دانست كه گناه براى مومن از عجب بهتر است، و اگر چنين نبود هرگز مومن را به گناه آزمايش نمى‌نمود. مرحوم مجلسى پس از نقل اين حديث در مجلد پانزدهم بحارالانوار مى‌فرمايد: عجب بزرگ دانستن عمل نيكو و شاد شدن و نازيدن به آن است، و اينكه شخص خود را تقصير كار نبيند، ولى شاد شدن به آن با تواضع و فروتنى براى خداى تعالى و سپاسگزارى او بر توفيق آن عمل نيكو و ستوده است) و خير و نيكى براى مردم را به دست من روان ساز (توانگرم گردان تا به ايشان احسان نمايم) و آن را به منت نهادن باطل مفرما (از شر شيطان و نفس حفظ كن كه با احسان خود بر ديگرى منت نگذارم كه پاداش احسان را از بين ببرد) و خوهاى پسنديده را به من ببخش (استعداد قبول آن را به من عطا فرما) و (چنانكه آنها را دارا شدم) مرا از به خود نازيدن نگاهدار (مشهور است پيغمبر صلى الله عليه و آله فرموده: انا سيد ولد ادم و لا فخر «من مهتر فرزندان آدم هستم و به خود نازيدنى نيست» يعنى بزرگى خود را از روى فخر نمى‌گويم، بلكه از جهت بيان نعمت خداى تعالى و سپاسگزارى از او و تبليغ به امت چيزى را كه معرفت و ايمان به آن واجب است مى‌باشد، حضرت اميرالمومنين عليه‌السلام فرمود: هر كه كارى براى مفاخرت بجا آورد خدا او را روز قيامت سياه محشور مى‌نمايد)
﴿4 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا ، وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا .
(4) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا در ميان مردم به درجه و مقامى سرفراز مفرما جز آنكه پيش نفسم مانند آن پست نمائى، و ارجمندى آشكارا برايم پديد مياور جز آنكه به همان اندازه پيش نفسم براى من خوارى پنهانى پديد آورى (اميرالمومنين عليه‌السلام و هنگام وفاتش در وصيت خود فرمود: بر تو باد به تواضع، زيرا فروتنى از بزرگترين عبادت و بندگى است)
﴿5 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ مَتِّعْنِي بِهُدًى صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ ، وَ طَرِيقَةِ حَقٍّ لَا أَزِيغُ عَنْهَا ، وَ نِيَّةِ رُشْدٍ لَا أَشُكُّ فِيهَا ، وَ عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمْرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ ، فَإِذَا كَانَ عُمْرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْكَ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ ، أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَّ .
(5) بار خدايا بر محمد و آل محمد درود فرست، و مرا به رستگارى شايسته بهره‌مند كن (به راه راست راهنمائى فرما) كه آن را (به راه ديگر) عوض نكنم، و به راه حقى كه از آن بيرون نشوم، و به قصد صواب و درستى كه در آن شك ننمايم، و تا هنگامى كه عمرم در فرمانبرى تو به كار رود عمر ده، و هرگاه عمرم چراگاه شيطان شود (بر من تسلط يابد) بميرانم پيش از آنكه دشمنى سخت تو به من رو آورد، يا خشمت بر من استوار گردد (مراد از دشمنى و خشم خداى تعالى دورى رحمت او است)
﴿6 اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّي إِلَّا أَصْلَحْتَهَا ، وَ لَا عَائِبَةً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا ، وَ لَا أُكْرُومَةً فِيَّ نَاقِصَةً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا .
(6) بار خدايا وامگذار مرا در خوئى كه (مردم آن را) زشت مى‌دانند جز آنكه آن را اصلاح نمائى (توفيقم دهى كه به زشتى آن پى برده مرتكب نشوم) و نه خوى زشتى كه به وسيله‌ى آن سرزنش شوم جز آنكه آن را نيكو گردانى (توفيقم دهى كه از كيفر آن آگاه شده خود را برهانم) و نه خوى پسنديده‌اى كه در من ناتمام باشد جز آنكه آن را كامل كنى (توفيقم دهى آن را دنبال كرده به منتهاى آن برسم)
﴿7 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ أَبْدِلْنِي مِنْ بِغْضَةِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمحَبَّةَ ، وَ مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْيِ الْمَوَدَّةَ ، وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَةَ ، وَ مِنْ عَدَاوَةِ الْأَدْنَيْنَ الْوَلَايَةَ ، وَ مِنْ عُقُوقِ ذَوِي الْأَرْحَامِ الْمَبَرَّةَ ، وَ مِنْ خِذْلَانِ الْأَقْرَبِينَ النُّصْرَةَ، ، وَ مِنْ حُبِّ الْمُدَارِينَ تَصْحِيحَ الْمِقَةِ ، وَ مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِينَ كَرَمَ الْعِشْرَةِ ، وَ مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِينَ حَلَاوَةَ الْاَمَنَةِ الْاَمَنَةِ
(7) بار خدايا بر محمد و آل محمد درود فرست، و درباره‌ى من تغيير ده دشمنى سخت دشمنان را به دوستى، و رشك بردن سركشان از حق را به محبت، و بد گمانى نيكان را به اطمينان، و دشمنى آشنايان را به دوستى، و بد رفتارى خويشان را به خوش رفتارى، و خوار گردانيدن نزديكان را به يارى كردن، و دوستى مداراكنندگان (دوستان ظاهرى) را به دوستى واقعى، و اهانت آميزش‌كنندگان را به آميزش نيك، و تلخى ترس از ستمكاران را به شيرينى ايمن بودن (از ايشان)
﴿8 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اجْعَلْ لِي يَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِي ، وَ لِسَاناً عَلَى مَنْ خَاصَمَنِي ، وَ ظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِي ، وَ هَبْ لِي مَكْراً عَلَى مَنْ كَايَدَنِي ، وَ قُدْرَةً عَلَى مَنِ اضْطَهَدَنِي ، وَ تَكْذِيباً لِمَنْ قَصَبَنِي ، وَ سَلَامَةً مِمَّنْ تَوَعَّدَنِي ، وَ وَفِّقْنِي لِطَاعَةِ مَنْ سَدَّدَنِي ، وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِي .
(8) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و براى من بر كسى كه به من ستم كند دستى (توانائى جلوگيرى از ستم) و بر آنكه زد و خورد و گفت و شنود نمايد زبانى (حجت و برهانى) و بر آنكه دشمنى كند فيروزى قرار ده، و به من بر آنكه درباره‌ام حيله كند (در برابر آن) مكر و فريبى، و بر آنكه بر من مسلط شود توانائى، و بر آنكه مرا دشنام دهد تكذيبى (گفتن به اينكه دروغ گفتى) و از آنكه مرا مى‌ترساند سلامتى ببخش، و به فرمانبرى آنكه مرا به راه راست آورد (معلم علوم دينى) و پيروى كسى كه مرا (به راه حق) راهنمائى نمايد (پيشوايان دين) توفيقم ده
﴿9 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ سَدِّدْنِي لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِي بِالنُّصْحِ ، وَ أَجْزِيَ مَنْ هَجَرَنِي بِالْبِرِّ ، وَ أُثِيبَ مَنْ حَرَمَنِي بِالْبَذْلِ ، وَ أُكَافِيَ مَنْ قَطَعَنِي بِالصِّلَةِ ، وَ أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِي إِلَى حُسْنِ الذِّكْرِ ، وَ أَنْ أَشْكُرَ الْحَسَنَةَ ، وَ أُغْضِيَ عَنِ السَّيِّئَةِ .
(9) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا توفيق ده تا با كسى كه با من غش (ناراستى) نموده از روى اخلاص (درستى) رفتار كنم، و كسى را كه از من دورى كرده به نيكوئى پاداش دهم، و كسى كه مرا نوميد گردانيده ببخشش عوض دهم، و كسى را كه از من بريده به پيوستن مكافات نمايم، و از آنكه از من غيبت نموده (پشت سر بدگوئى كرده) به نيكى ياد كنم، و نيكى را سپاس گزارده از بدى چشم بپوشم‌
﴿10 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ حَلِّنِي، بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ ، وَ أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ ، فِي بَسْطِ الْعَدْلِ ، وَ كَظْمِ الغَيْظِ ، وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ ، وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ ، و إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَيْنِ ، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ ، وَ لِينِ الْعَرِيكَةِ ، وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ ، وَ حُسْنِ السِّيرَةِ ، وَ سُكُونِ الرِّيحِ ، وَ طِيبِ الْمخَالَقَةِ ، وَ السَّبْقِ إِلَى الْفَضِيلَةِ ، وَ إِيثَارِ التَّفَضُّلِ ، وَ تَرْكِ التَّعْيِيرِ ، وَ الْإِفْضَالِ عَلَى غَيْرِ الْمُسْتَحِقِّ ، وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ ، وَ اسْتِقْلَالِ الْخَيْرِ وَ إِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي ، وَ اسْتِكْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي ، وَ أَكْمِلْ ذلك لِي بِدَوَامِ الطَّاعَةِ ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّاْيِ الْمُخْتَرَعِ .
(10) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا به زينت صالحين و شايستگان (انجام حقوق خدا و مردم) آراسته فرما، و زيور پرهيزكاران (عمل به واجبات و ترك محرمات) را به من بپوشان، با (توفيق براى) گستردن عدل و داد (تا از افراط و تفريط در حق دورى گزينم) و فرونشاندن خشم (و آشكار نكردن آن به گفتار يا كردار، در قرآن كريم «س 3 ى 134» فرمايد: و الكاظمين الغيظ و العافين عن الناس يعنى پرهيزكاران آنانند كه سختترين خشم را فرونشانده از «بدى» مردم درگذرند) و خاموش كردن آتش دشمنى (اختلاف بين مردم) و گردآوردن پراكندگان (دلهاى از هم رنجيده) و اصلاح فساد بين مردم، و فاش كردن خير و نيكى، و پنهان نمودن عيب و زشتى (از كسانى كه از آن شرمنده‌اند، نه از آنانكه هر چند عيبشان را پنهان كنند دست از آن برندارند كه پنهان نمودن عيب اين كسان كمك بر معاصى است، پس آشكار كردن عيب آنان روا است، و ناگفته نماند: پنهان نمودن عيب درباره‌ى معصيت و گناه گذشته است، ولى درباره‌ى گناهى كه اكنون بجا مى‌آورد بر كسى كه توانا باشد واجب است كه او را منع نموده و بازدارد، نه آنكه آن را پنهان نمايد، و اگر توانا نيست به كسى كه زمام امور را در دست دارد مراجعه نمايد در صورتى كه كار به مفسده و تباهكارى سختتر از آن نكشد، و همچنين واجب است آشكار نمودن عيب شاهد و گواه و راوى خبر و امين بر اوقاف و صدقات و اموال ايتام هنگام حاجت، زيرا احكام شرعيه بر آن مترتب است، و عيبگوى ايشان گناه نكرده است در صورتى كه قصد عيب گوينده جلوگيرى از معصيت باشد، نه آشكار ساختن عيب) و نرمخوئى و فروتنى و نيكوروشى، و سنگينى، و خوشخوئى (با مردم) و پيشى گرفتن نيكى، و برگزيدن احسان بى‌آنكه جزاى احسانى باشد، و سرزنش نكردن (رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده: كسى كه مومنى را به گناهى سرزنش نمايد نمى‌ميرد تا اينكه آن را مرتكب شود. و اين فرمايش با وجوب امر به معروف و نهى از منكر منافات ندارد، زيرا مقصود از آن نصيحت و اندرز است، نه سرزنش) و همراهى نكردن به غير مستحق (زيرا كمك به كسى كه شايسته نيست اسراف و بيجا به كار بردن مال است كه نكوهش شده) و گفتن حق اگر چه سخت (يا اندك) باشد، و كم شمردن نيكى در گفتار و كردارم اگر چه بسيار باشد، و بسيار شمردن بدى در گفتار و كردارم اگر چه كم باشد (چون اين صفت شخص را از عجب و خودپسندى دور مى‌گرداند) و آنچه را بيان شد براى من به وسيله هموارگى طاعت و فرمانبرى، و هميشه بودن با جماعت (مومنين كه بر مذهب حق بوده و گرد آمده‌اند هر چند اندك باشند) و واگذاشتن بدعتگزاران و آنكه راى و انديشه اختراع شده به كار برد، كامل گردان
﴿11 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اجْعَلْ أَوْسَعَ رِزْقِكَ عَلَيَّ إِذَا كَبِرْتُ ، وَ أَقْوَى قُوَّتِكَ فِيَّ إِذَا نَصِبْتُ ، وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكَسَلِ عَنْ عِبَادَتِكَ ، وَ لَا الْعَمَى عَنْ سَبِيلِكَ ، وَ لَا بِالتَّعَرُّضِ لِخِلَافِ مَحَبَّتِكَ ، وَ لَا مُجَامَعَةِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْكَ ، وَ لَا مُفَارَقَةِ مَنِ اجْتَمَعَ إِلَيْكَ .
(11) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و فراخترين روزيت را بر من هنگام پيرى و قويترين توانائيت را در من هنگامى كه به رنج افتم قرار ده، و مرا به كاهلى و سستى در بندگيت و كورى (گمراهى) از راهت (دين خود) و درخواست خلاف دوستيت (رضا و خشنوديت) و گرد آمدن با كسى كه از تو دورى گزيده (پيرو فرمان تو نيست) و پراكندگى از كسى كه از تو جدا نگرديده (فرمانبردار تو است) گرفتار مكن‌
﴿12 اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَصُولُ بِكَ عِنْدَ الضَّرُورَةِ ، وَ أَسْأَلُكَ عِنْدَ الْحَاجَةِ ، وَ أَتَضَرَّعُ إِلَيْكَ عِنْدَ الْمَسْكَنَةِ ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالِاسْتِعَانَةِ بِغَيْرِكَ إِذَا اضْطُرِرْتُ ، وَ لَا بِالْخُضُوعِ لِسُؤَالِ غَيْرِكَ إِذَا افْتَقَرْتُ ، وَ لَا بِالتَّضَرُّعِ إِلَى مَنْ دُونَكَ إِذَا رَهِبْتُ ، فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِكَ خِذْلَانَكَ وَ مَنْعَكَ وَ إِعْرَاضَكَ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ .
(12) بار خدايا مرا چنان قرار ده كه هنگام اضطرار به (كمك و يارى) تو (بر دشمن) حمله آورم، و هنگام نيازمندى از تو بخواهم، و هنگام درويشى (يا ذلت و خوارى) به درگاه تو زارى كنم، و مرا چون بيچاره شوم به يارى خواستن از غير خود و چون فقير گردم به فروتنى براى درخواست از غير خويش و چون بترسم به زارى كردن پيش غير خود آزمايش (يا گمراه) مفرما كه به آن سبب سزاوار خوارى و بازداشتن (از رحمت) و روى گردانيدن (كيفر) تو شوم، اى بخشنده‌ترين بخشندگان
﴿13 اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِي رُوعِي مِنَ الَّتمَنِّي وَ التَّظَنِّي وَ الْحَسَدِ ذِكْراً لِعَظَمَتِكَ ، وَ تَفَكُّراً فِي قُدْرَتِكَ ، وَ تَدْبِيراً عَلَى عَدُوِّكَ ، وَ مَا أَجْرَى عَلَى لِسَانِي مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هُجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ أَوْ شَهَادَةِ بَاطِلٍ أَوِ اغْتِيَابِ مُؤْمِنٍ غَائِبٍ أَوْ سَبِّ حَاضِرٍ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ نُطْقاً بِالْحَمْدِ لَكَ ، وَ إِغْرَاقاً فِي الثَّنَاءِ عَلَيْكَ ، وَ ذَهَاباً فِي تَمْجِيدِكَ ، وَ شُكْراً لِنِعْمَتِكَ ، وَ اعْتِرَافاً بِاِحْسَانِكَ ، و اِحْصَاءً لِمِنَنِكَ .
(13) بار خدايا آنچه شيطان از دروغ و گمان و رشك در دل من مى‌افكند به ياد بزرگيت و انديشه در توانائيت و عاقبت‌انديشى بر دشمنت (كه از بندگيت دورى گزيده آن را دشمن دارد) مبدل گردان، و آنچه از سخن زشت يا بيهوده يا دشنام به عرض و آبرو (ى كسى) يا گواهى نادرست يا غيبت كردن مومن غائب يا ناسزا گفتن به حاضر و مانند آنها كه بر زبان من مى‌آيد به گفتن سپاس تو و بسيارى ستايش تو و كوشش در بزرگ دانستن تو و شكر نعمت تو و اقرار به نيكى تو و شمردن نعمتهايت مبدل ساز
﴿14 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ لَا أُظْلَمَنَّ وَ أَنْتَ مُطِيقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّي ، وَ لَا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى الْقَبْضِ مِنِّي ، وَ لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْكَنَتْكَ هِدَايَتِي ، وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُسْعِي ، وَ لَا أَطْغَيَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُجْدِي .
(14) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و (مرا در پناه رحمت خود حفظ فرما تا) ستم ديده نشوم كه تو بر جلوگيرى از ستم به من توانائى، و نه من (به ديگرى) ستم نمايم كه تو مى‌توانى مرا (از ستم نمودن) بازدارى، و گمراه نشوم كه راهنمائى به من براى تو آسان است، و بى‌چيز و نيازمند نگردم كه گشايش (زندگى) من از تو است، و (در بين مردم) سركشى ننمايم كه توانگرى من از تو است‌
﴿15 اللَّهُمَّ إِلَى مَغْفِرَتِكَ وَفَدْتُ ، وَ إِلَى عَفْوِكَ قَصَدْتُ ، وَ إِلَى تَجَاوُزِكَ اشْتَقْتُ ، وَ بِفَضْلِكَ وَثِقْتُ ، وَ لَيْسَ عِنْدِي مَا يُوجِبُ لِي مَغْفِرَتَكَ ، وَ لَا فِي عَمَلِي مَا أَسْتَحِقُّ بِهِ عَفْوَكَ ، وَ مَا لِي بَعْدَ أَنْ حَكَمْتُ عَلَى نَفْسِي إِلَّا فَضْلُكَ ، فَصَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ تَفَضَّلْ عَلَيَّ .
(15) بار خدايا به سوى آمرزش تو آمده‌ام، و به عفو و بخشش تو آهنگ نموده‌ام، و (از گناهانم) بگذشت تو آرزومندم، و به احسان و نيكى تو اطمينان دارم در حالى كه چيزى (گفتار نيك) كه موجب آمرزيدن تو گردد در من نيست، و نه دركردارم چيزى (طاعت و بندگى) است كه به سبب آن عفو تو را سزاوار شوم، و پس از اينكه بر زيان خود (به اين گفتار) حكم كرده اعتراف نمودم براى من چيزى (وسيله‌ى آمرزشى) جز احسان و نيكى تو نيست، پس (بنابراين) بر محمد و آل او درود فرست، و بر من بى‌علت و سبب احسان فرما
﴿16 اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى ، وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى ، وَ وَفِّقْنِي لِلَّتِي هِيَ أَزْكَى ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا هُوَ أَرْضَى .
(16) بار خدايا مرا به هدايت و راهنمائى (بدين حق) گويا فرما، و پرهيزكارى را به من الهام نما (در دل من انداز) و به روشى كه پاكيزه‌تر (بهترين روشها) است توفيقم ده، و به كارى كه (نزد تو) پسنديده‌تر است بگمارم‌
﴿17 اللَّهُمَّ اسْلُكْ بِيَ الطَّرِيقَةَ الْمُثْلَى ، وَ اجْعَلْنِي عَلَى مِلَّتِكَ أَمُوتُ وَ أَحْيَا .
(17) بار خدايا مرا به بهترين راه (دين حق: ولايت و دوستى ائمه‌ى معصومين عليهم‌السلام) ببر (راهنمائى فرما) و چنانم گردان كه بر دين تو (اسلام) بميرم و (در قبر و قيامت) زنده گردم‌
﴿18 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ مَتِّعْنِي بِالِاقْتِصَادِ ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ ، وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ ، وَ مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ ، وَ ارْزُقْنِي فَوْزَ الْمَعَادِ ، وَ سلَامَةَ الْمِرْصَادِ .
(18) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا به ميانه‌روى بهره‌مند گردان (كه در گفتار و كردار از حد تجاوز نكرده تقصير ننمايم) و مرا از درستكاران و راهنمايان به خير و نيكى و از بندگان شايسته بگردان، و رستگارى در قيامت و رهائى از دوزخ را روزيم فرما (مراد از مرصاد «كمينگاه» در اينجا دوزخ است براى آنكه نگهبانان آن در آنجا چشم به راه كفاراند براى عذاب و كيفر)
﴿19 اللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِكَ مِنْ نَفْسِي مَا يُخَلِّصُهَا ، وَ أَبْقِ لِنَفْسِي مِنْ نَفْسِي مَا يُصْلِحُهَا ، فَإِنَّ نَفْسِي هَالِكَةٌ أَوْ تَعْصِمَهَا .
(19) بار خدايا براى خود از نفس من بهره‌اى كه آن را (از عذاب) برهاند بگير (قرار ده) و آنچه آن را به صلاح و سازگارى آورد براى من بگذار، زيرا نفس من تباه شونده است (از عذاب رهائى نمى‌يابد) جز آنكه تو آن را (از هر پيشامدى) نگاهدارى (مترجمين و شارحين صحيفه معنى اين جمله را به اختلاف بيان كرده‌اند، و شايد نزديكتر به مراد امام عليه‌السلام همين معنى باشد كه ما بيان نموديم، و الله اعلم بمقاصد اوليائه)
﴿20 اللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِي إِنْ حَزِنْتُ ، وَ أَنْتَ مُنْتَجَعِي إِنْ حُرِمْتُ ، وَ بِكَ اسْتِغَاثَتِي إِنْ كَرِثْتُ ، وَ عِنْدَكَ مِمَّا فَاتَ خَلَفٌ ، وَ لِمَا فَسَدَ صَلَاحٌ ، وَ فِيما أَنْكَرْتَ تَغْيِيرٌ ، فَامْنُنْ عَلَيَّ قَبْلَ الْبَلَاءِ بِالْعَافِيَةِ ، وَ قَبْلَ الطَّلَبِ بِالْجِدَةِ ، وَ قَبْلَ الضَّلَالِ بِالرَّشَادِ ، وَ اكْفِنِي مَؤُونَةَ مَعَرَّةِ الْعِبَادِ ، وَ هَبْ لِي أَمْنَ يَوْمِ الْمَعَادِ ، وَ امْنِحْنِي حُسْنَ الْاِرْشَادِ .
(20) بار خدايا اگر اندوهگين گردم ساز و سامانم تواى (به تو رو آورم) و اگر (از هر جا) نوميد شوم اميدگاهم توئى، و اگر غمهاى سخت به من رو آورد فرياد رسى‌ام به تو است، و نزد تو است عوض هر چه از دست رفته و صلاح و سازگارى هر چه تباه گشته، و تغيير در آنچه زشت دانسته‌اى، پس پيش از گرفتارى تندرستى و پيش از درخواست توانگرى و پيش از گمراهى راهنمائى را به من احسان فرما، و عيبجوئى بندگان را از من دور نما، و آسودگى (از عذاب و گرفتارى) روز بازگشت را به من ببخش و نيكى راهنمائى كردن را به من عطا فرما
﴿21 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ ادْرَأْ عَنِّي بِلُطْفِكَ ، وَ اغْذُنِي بِنِعْمَتِكَ ، وَ أَصْلِحْنِي بِكَرَمِكَ ، وَ دَاوِنِي بِصُنْعِكَ ، وَ أَظِلَّنِي فِي ذَرَاكَ ، وَ جَلِّلْنِي رِضَاكَ ، وَ وَفِّقْنِي إِذَا اشْتَكَلَتْ عَلَيَّ الْأُمُورُ لِأَهْدَاهَا ، وَ إِذَا تَشَابَهَتِ الْأَعْمَالُ لِأَزْكَاهَا ، وَ إِذَا تَنَاقَضَتِ الْمِلَلُ لِأَرْضَاهَا .
(21) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و از روى لطف و نيكى كردن خود هر پيشامد بدى را از من دور گردان (اينكه جمله‌ى هر پيشامدى كه مفعول وادرا است در عبارت بيان نشده براى اختصار در عبارت بوده، چون مطلب معلوم است) و به نعمت خويش مرا پرورش ده، و به كرم و بخشش خود مرا اصلاح فرما (آنچه از دست رفته بازگردان) و به احسان خويشتن مرا (از دردهاى جسمانى و نفسانى) معالجه كن، و در سايه‌ى (رحمت) خود مرا جاى ده، و خشنوديت را بر من بپوشان (شامل حال من گردان) و چون كارها بر من درهم گردد به (آشنا شدن) درستترين آنها، و كردارها شبيه و مانند يكديگر شود به (انجام دادن) پاكيزه‌ترين آنها، و مذاهب برخلاف يكديگر گردد به (پيروى از) پسنديده‌ترين آنها مرا توفيق ده (چون در هر مذهبى نوعى از كارهاى پسنديده‌ى خداى تعالى است مانند اعتراف به خدا و عادات و قوانين نيك از اينرو امام عليه‌السلام فرموده پسنديده‌ترين آنها، وگرنه آشكار است كه در غير مذهب اسلام رضاى خدا تصور نمى‌شود)
﴿22 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ تَوِّجْنِي بِالْكِفَايَةِ ، وَ سُمْنِي حُسْنَ الْوِلَايَةِ ، وَ هَبْ لِي صِدْقَ الْهِدَايَةِ ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالسَّعَةِ ، وَ امْنِحْنِي حُسْنَ الدَّعَةِ ، وَ لَا تَجْعَلْ عَيْشِي كَدّاً كَدّاً ، وَ لَا تَرُدَّ دُعَائِي عَلَيَّ رَدّاً ، فَإِنِّي لَا أَجْعَلُ لَكَ ضِدّاً ، وَ لَا أَدْعُو مَعَكَ نِدّاً .
(22) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و سرم را به تاج بى‌نيازى بپوشان (تا در پيش جز تو سر فرود نياورم) و مرا به نيكى در كارهائى كه به آن قيام مى‌نمايم وادار، و راهنمائى حقيقى را به من ببخش (مرا بر اسرار آگاه فرما) و مرا به توانگرى گمراه مساز، و زندگى آسوده كه در آن رنج نباشد به من عطا فرما، و زندگانيم را سخت و دشوار قرار مده، و دعا و درخواستم را به سويم بازمگردان (روا كن) زيرا من براى تو همتائى قرار نمى‌دهم، و با تو مانندى را نمى‌خوانم (جز تو خدائى باور ندارم كه درخواستهاى خويش را از او بخواهم)
﴿23 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ امْنَعْنِي مِنَ السَّرَفِ ، وَ حَصِّنْ رِزْقِي مِنَ التَّلَفِ ، وَ وَفِّرْ مَلَكَتِي بِالْبَرَكَةِ فِيهِ ، وَ أَصِبْ بِي سَبِيلَ الْهِدَايَةِ لِلْبِرِّ فِيما أُنْفِقُ مِنْهُ.
(23) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا از زياده‌روى (در زندگى) بازدار، و روزى‌ام را از تباه شدن (دستبرد دزدان يا آتش گرفتن و مانند آن) نگاهدار، و دارائيم را به بركت و زياد نمودن افزون گردان، و مرا به نيكوئى آنچه از آن دارائى انفاق مى‌نمايم به راه رستگارى برسان‌
﴿24 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اكْفِنِي مَؤُونَةَ الِاكْتِسَابِ ، وَ ارْزُقْنِي مِنْ غَيْرِ احْتِسَابٍ ، فَلَا أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِكَ بِالطَّلَبِ ، وَ لَا أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَكْسَبِ.
(24) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا از كسب و روزى به دست آوردن با رنج بى‌نياز كن، و بى‌حساب (فراوان يا بى‌رنج يا بى‌حساب و بازپرسى در آخرت) روزى ده، تا از عبادت و بندگى تو براى به دست آوردن روزى بازنمانم، و زير بار سنگينى زيانها و بدى عواقب كسب (غير مشروع) نروم‌
﴿25 اللَّهُمَّ فَأَطْلِبْنِي بِقُدْرَتِكَ مَا أَطْلُبُ ، وَ أَجِرْنِي بِعِزَّتِكَ مِمَّا أَرْهَبُ .
(25) بار خدايا به قدرت و توانائى خود آنچه را درخواست مى‌نمايم برآور، و به عزت و تسلط خود (بر هر چيز) از آنچه مى‌ترسم پناهم ده‌
﴿26 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ ، وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِي بِالْإِقْتَارِ فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِكَ ، وَ أَسْتَعْطِيَ شِرَارَ خَلْقِكَ ، فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي ، وَ اُبْتَلَي بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي ، وَ أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِيُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ .
(26) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و آبرويم را به توانگرى حفظ نما، و ارجمنديم را به تنگدستى خوار مگردان كه بدينجهت از روزى خوارانت روزى بخواهم، و از مردم پست عطا و بخشش طلبم، تا به ستايش آنكه به من بخشيده گرفتار و به نكوهش آنكه نبخشيده وادار شوم، در حالى كه (در واقع) بخشيدن و نبخشيدن (نعمتها) به دست تو است نه ايشان‌
﴿27 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ ارْزُقْنِي صِحَّةً فِي عِبَادَةٍ ، وَ فَرَاغاً فِي زَهَادَةٍ ، وَ عِلْماً فِي اسْتِعْمَالٍ ، وَ وَرَعاً فِي اِجْمَالٍ .
(27) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و روزى من كن تندرستى در عبادت و آسايش در زهد و دورى از دنيا و علم با عمل و پرهيزكارى از روى ميانه‌روى (نه به اندازه‌اى كه به وسواس «بدانديشى و بدگمانى» كشد)
﴿28 اللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِكَ أَجَلِي ، وَ حَقِّقْ فِي رَجَاءِ رَحْمَتِكَ أَمَلِي ، وَ سَهِّلْ إِلَى بُلُوغِ رِضَاكَ سُبُلِي ، وَ حَسِّنْ فِي جَمِيعِ أَحْوَالِي عَمَلِي .
(28) بار خدايا به سر رسيدن عمرم را با گذشت خود به پايان رسان، و آرزويم را در اميد به رحمت خويش پابرجا نما، و راههايم را براى رسيدن به خشنوديت آسان فرما (توفيق عطا كن تا به طاعات تو بى‌رنج قيام نمايم) و كردارم را در هر حال (تندرستى، بيمارى، خشنودى، اندوهناكى، بردبارى، خشم و مانند آنها) نيكو گردان‌
﴿29 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ نَبِّهْنِي لِذِكْرِكَ فِي أَوْقَاتِ الْغَفْلَةِ ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِطَاعَتِكَ فِي أَيَّامِ الْمُهْلَةِ ، وَ انْهَجْ لِي إِلَى مَحَبَّتِكَ سَبِيلًا سَهْلَةً ، أَكْمِلْ لِي بِهَا خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الآْخِرَةِ .
(29) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا در اوقات فراموشى (پيروى از نفس) به ياد خود آگاه ساز، و در روزگار مهلت (زندگانى دنيا) به طاعت و بندگيت بگمار، و راهى هموار به سوى محبت و دوستيت (پيروى از اوامر و نواهيت) براى من آشكار نما، و به وسيله‌ى آن راه (يا آن محبت) نيكى دنيا و آخرت را برايم كامل گردان‌
﴿30 اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ قَبْلَهُ ، وَ أَنْتَ مُصَلٍّ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَهُ ، وَ آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الآْخِرَةِ حَسَنَةً ، وَ قِنِي بِرَحْمَتِكَ عَذَابَ النَّارِ .
(30) بار خدايا و بر محمد و آل او درود فرست، مانند بهترين درودى كه پيش از او بر كسى از آفريدگان خود فرستاده‌اى و پس از او بر كسى خواهى فرستاد، و در دنيا نيكى (تندرستى، آسودگى، بى‌نيازى، فرزند و زن شايسته و غلبه‌ى بر دشمنان) و در آخرت نيكى (رستگارى به پاداش و رهائى از عذاب) به ما عطاء فرما، و مرا به رحمت خود از شكنجه‌ى آتش (گناهانى كه به آتش مى‌كشاند) حفظ كن.

برچسب:

دعای بیست صحیفه سجادیه

-

دعای بیستم صحیفه سجادیه

-

دعای ۲۰ صحیفه سجادیه

-

دعای 20 صحیفه سجادیه

-

بیستمین دعای صحیفه سجادیه

-

شرح صحیفه سجادیه

-

ترجمه صحیفه سجادیه

-

انتخاب ترجمه:
- استاد حسین انصاریان - سید كاظم ارفع - حسین استاد ولی - سید رضا آل ياسین - محیی الدين مهدی الهی قمشه ای - عبدالمحمد آيتی - صدرالدین بلاغی - تقدسی نيا - حسن ثقفی تهرانی - محمد مهدی جلالی - سید علیرضا جعفری - محمد تقی خلجی - لطیف راشدی - باقر رجبی نژاد - محمد رسولی - محمد مهدی رضايی - محمد حسین سلطانی لرگانی کجوری - داریوش شاهین - ابوالحسن شعرانی - غلامعلی صفايی - محمود صلواتی - عباس عزيزی - حسین عماد زاده اصفهانی - محسن غرویان - عبدالجواد ابراهیمی - جواد فاضل - محمد مهدی فولادوند - علی نقی فيض الاسلام اصفهانی - فیض الاسلام (تصحیح جامعه مدرسین) - جواد قيومی اصفهانی - اسدالله مبشری - محمد علی مجاهدی - محسن محمود زاده - عبدالحسین موحدی
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^