اخلاق خوبان، ص: 267
عالی ترين كرنش
در يك جامعه ايمانی، هرگز، گسستگی و انفصال و جدايی وجود ندارد، بلكه همگان بر يكديگر محبت و مهر می ورزند.
طبيعةً آحاد و افراد در چنين جامعه ای همچون اعضاء و پاره های يك بدن به شمار می آيند، كه رنج هر يك مايه رنجوری اعضاء و قسمت های ديگر است.
باری، اگر عضوی از بدن، همچون چشم، به درد و بيماری گرفتار آيد، ديگر اعضاء آرام و قرار نمی گيرند، و تمامی دست به دست هم داده تا آن عضو سلامت يابد. از اين رو، «پا» حركت نموده و «مغز» كار كرده، و «زبان» در كنار طبيب درد چشم را باز گفته، و معده داروی طبيب را هضم می نمايد و بدينسان چشم بهبود می يابد.
در حقيقت در جامعه ايمانی همه يك تن، و يك تن همه می باشد.