اخلاق خوبان، ص: 55
از خويش تو اين حديث متراش «1» و اگر انسان گاه رو به ترديد و يا انكار می كند و يا از خدا خبر و نشانی ندارد، از آنروست كه به گناه روی آورده است. و گناه برای وجود آدمی همچون زنگار برای آيينه است، وگرنه چيزی در عالم نيست كه حاكی و گواه بر وجودِ خداوندِ ناظر و حاضر نباشد.
كه دو عالم به چشم دشمن و دوست |
پرتوی ز آفتاب طلعت اوست «2» |
|
بنابراين همه چيز يادآور وجود پرجبروتِ خداوند است.
«3»
به ذكرش هرچه بينی در خروش است |
دلی داند درين معنی كه گوش است |
|
نه بلبل بر گلش تسبيح خوانی است |
كه هر خاری به تسبيحش زبانی است «4» |
|
ازاين رو، عارفان، پيوسته و در همه حال، ياد خدا را در سينه دارند، چرا كه آنچه می بينند برای ايشان نشان از خدا دارد، و يادآور خداست.
«5»
ياد تو شب و روز قرين دل ماست |
سودای دلت گوشه نشين دل ماست «6» |
|
باری، اين قوم نادر و اندك به هر چه می نگرند، تنها و تنها، خداوند در دل
______________________________ (1) فضل اللَّه نعيمی.
(2) نور عليشاه اصفهانی.
(3) جمعه/ 1.
(4)) سعدی.
(5) آل عمران/ 191.
(6)) ابو سعيد ابو الخير.