فارسی
جمعه 29 تير 1403 - الجمعة 11 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ترجمه نهج البلاغه، ص: 35

ريختند، و از هرطرف به من هجوم آوردند، به طوری كه دو فرزندم در آن ازدحام كوبيده شدند، و ردايم از دو جانب پاره شد، مردم چونان گله گوسپند محاصره ام كردند. اما همين كه به امر خلافت اقدام نمودم گروهی پيمان شكستند، و عده ای از مدار دين بيرون رفتند، و جمعی ديگر سر به راه طغيان نهادند، گويی هر سه طايقه اين سخن خدا را نشنيده بودند كه می فرمايد: «اين سرای آخرت را برای كسانی قرار داديم كه خواهان برتری و فساد در زمين نيستند،، آن را از حفظ داشتند، امّا رزق و برق دنيا چشمشان را پر كرد، و زيور و زينتش آنان را فريفت.

هان! به خدايی كه دانه را شكافت، و انسان را به وجود آورد، اگر حضور حاضر، و تمام بودن حجت بر من، به خاطر وجود ياور نبود، و اگر نبود عهدی كه خداوند از دانشمندان گرفته كه در برابر شكمبارگی هيچ ستمگر و گرسنگی هيچ مظلومی سكوت ننمايند، دهنه شتر حكومت را بر كوهانش می انداختم، و پايان خلافت را با پيمانه خالی اولش سيراب می كردم، آن وقت می ديديد كه ارزش دنيای شما نزد من از اخلاط دماغ بز، كمتر است!

[چون سخن مولا به اينجا رسيد مردی از اهل عراق برخاست و نامه ای به او داد، حضرت سرگرم خواندن شد، پس از خواندن نامه، ابن عباس گفت: ای اميرالمؤمنين، كاش سخنت را از همان جا كه بريدی ادامه می دادی! فرمود:]

هيهات ای پسر عباس، اين آتش درونی بود كه شعله كشيد سپس فرو نشست!

[ابن عباس گفت: به خدا قسم بر هيچ سخنی به مانند اين كلام ناتمام اميرالمؤمنين غصه نخوردم كه آن انسان والا درد دلش را با اين سخنرانی به پايان نبرد.]

سخن آن حضرت در اين خطبه: «كراكب الصعبة ان اشنق لها خرم وان اسلس لها تقحّم» منظور آن است كه راكب هر گاه مهار اين شتر را در




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^