فارسی
سه شنبه 15 آبان 1403 - الثلاثاء 2 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

دعای 16 ( دعا برای طلب عفو و بخشش از گناهان و عیوب ) ترجمه علی نقی فيض الاسلام اصفهانی


مطلب قبلی دعای 15
دعای 17 مطلب بعدی


نحوه نمایش

دانلود
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا اسْتَقَالَ مِنْ ذُنُوبِهِ ، أَوْ تَضَرَّعَ فِي طَلَبِ الْعَفْوِ عَنْ عُيُوبِهِ
از دعاهاى امام عليه‌السلام است هنگامى كه (به درگاه خداى تعالى) از گناهان گذشت مى‌طلبيد، يا در درخواست بخشش از ناپسنديده‌ها تضرع مى‌نمود:
﴿1 اللَّهُمَّ يَا مَنْ بِرَحْمَتِهِ يَسْتَغيثُ الْمُذْنِبُونَ
(1) بار خدايا اى آنكه گناهكاران به سبب رحمت او فرياد رسى مى‌جويند
﴿2 وَ يَا مَنْ إِلَى ذِكْرِ إِحْسَانِهِ يَفْزَعُ الْمُضْطَرُّونَ
(2) و اى آنكه بيچارگان به ياد احسان و خوش رفتارى او پناه مى‌برند
﴿3 وَ يَا مَنْ لِخِيفَتِهِ يَنْتَحِبُ الْخَاطِئُونَ
(3) و اى آنكه خطاكاران از ترس او سخت مى‌گريند
﴿4 يَا أُنْسَ كُلِّ مُسْتَوْحِشٍ غَرِيبٍ ، وَ يَا فَرَجَ كُلِّ مَكْرُوبٍ كَئِيبٍ ، وَ يَا غَوْثَ كُلِّ مَخْذُولٍ فَرِيدٍ ، وَ يَا عَضُدَ كُلِّ مُحْتَاجٍ طَرِيدٍ
(4) اى آرام دل هر دور از وطن كه از تنهائى دلگير است، و اى شادى هر اندوهگين دل شكسته‌اى، و اى فرياد رس هر خوار شده‌ى تنها مانده‌اى، و اى مددكار هر نيازمند رانده‌اى‌
﴿5 أَنْتَ الَّذِي وَسِعْتَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً
(5) تو آنيكه با رحمت و علم هر چيز (كلى و جزئى) را فراگرفته‌اى‌
﴿6 وَ أَنْتَ الَّذِي جَعَلْتَ لِكُلِّ مَخْلُوقٍ فِي نِعَمِكَ سَهْماً
(6) و تو آنيكه براى هر آفريده شده‌اى در نعمتهاى خود بهره قرار داده‌اى‌
﴿7 وَ أَنْتَ الَّذِي عَفْوُهُ أَعْلَى مِنْ عِقَابِهِ
(7) و تو آنيكه بخشش از كيفرش برتر است (حبيب ابن حرث به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفت: من مردى هستم بسيار گناهكار، حضرت به او فرمود: اى حبيب به درگاه خدا توبه كن، گفت: توبه مى‌كنم باز هم مرتكب مى‌شوم، فرمود: هر چه گناه كردى توبه كن تا اينكه فرمود: اى حبيب عفو خدا از گناهان تو بيشتر است)
﴿8 وَ أَنْتَ الَّذِي تَسْعَى رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ .
(8) و تو آنيكه رحمت او بر غضبش پيشى مى‌گيرد
﴿9 وَ أَنْتَ الَّذِي عَطَاؤُهُ أَكْثَرُ مِنْ مَنْعِهِ .
(9) و تو آنيكه بخشش او از منع و بازداشتش افزون است‌
﴿10 وَ أَنْتَ الَّذِي اتَّسَعَ الْخَلَائِقُ كُلُّهُمْ فِي وُسْعِهِ .
(10) و تو آنيكه همه‌ى آفريده شدگان در قدرت او گنجيده‌اند (توانائى او به هر چيز احاطه دارد)
﴿11 وَ أَنْتَ الَّذِي لَا يَرْغَبُ فِي جَزَاءِ مَنْ أَعْطَاهُ .
(11) و تو آنيكه به هر كه نعمت داد پاداش نخواست‌
﴿12 وَ أَنْتَ الَّذِي لَا يُفْرِطُ فِي عِقَابِ مَنْ عَصَاهُ .
(12) و تو آنيكه در كيفر گناهكاران افراط (تجاوز از حد) نمى‌كند (اگر گفته شود: از اين جمله برمى‌آيد كه كيفر هر گناهكارى به قدر استحقاق او است در صورتى كه كفر و كافر با مرگ او پايان مى‌يابد و كيفر او هميشگى است؟ در پاسخ مى‌گوئيم: كافر اگر هميشه زندگانى مى‌كرد بر كفر باقى بود، پس كيفر هميشگى او براى اعتقادى است كه پايان ندارد)
﴿13 وَ أَنَا ، يَا إِلَهِي ، عَبْدُكَ الَّذِي أَمَرْتَهُ بِالدُّعَاءِ فَقَالَ لَبَّيْكَ وَ سَعْدَيْكَ ، هَا أَنَا ذَا ، يَا رَبِّ ، مَطْرُوحٌ بَيْنَ يَدَيْكَ .
(13) و من، اى خداى من، بنده‌ى توام كه او را به دعاء امر فرمودى و گفت: لبيك و سعديك يعنى اطاعت مى‌كنم و فرمانت بجا مى‌آورم (لبيك بدون سعديك استعمال مى‌شود، و سعديك بى لبيك استعمال نمى‌شود) اينك منم، اى پروردگار، بنده‌اى كه در پيشگاهت افتاده‌
﴿14 أَنَا الَّذِي أَوْقَرَتِ الْخَطَايَا ظَهْرَهُ ، وَ أَنَا الَّذِي أَفْنَتِ الذُّنُوبُ عُمُرَهُ ، وَ أَنَا الَّذِي بِجَهْلِهِ عَصَاكَ ، وَ لَمْ تَكُنْ أَهْلًا مِنْهُ لِذَاكَ .
(14) منم آنكه خطاها پشتش را سنگين كرده، و منم آنكه گناهان عمرش را به سر رسانده (عمر را در گناهان گذرانده) و منم آنكه با نادانى (انديشه نكردن در پايان كار) تو را نافرمانى كرده و حال آنكه تو شايسته‌ى نافرمانى او نبودى‌
﴿15 هَلْ أَنْتَ ، يَا إِلَهِي ، رَاحِمٌ مَنْ دَعَاكَ فَأُبْلِغَ فِي الدُّعَاءِ أَمْ أَنْتَ غَافِرٌ لِمَنْ بَكَاكَ فَأُسْرِعَ فِي الْبُكاء أَمْ أَنْتَ مُتَجَاوِزٌ عَمَّنْ عَفَّرَ لَكَ وَجْهَهُ تَذَلُّلًا أَمْ أَنْتَ مُغْنٍ مَنْ شَكَا اِلَيْكَ ، فَقْرَهُ تَوَكُّلاً
(15) آيا تو، اى خداى من، به هر كه تو را بخواند رحم‌كننده‌اى تا در دعا بكوشم؟ يا هر كه را در پيشگاهت گريه كند آمرزنده‌اى تا در گريه بشتابم؟ يا هر كه را كه از خوارى در درگاهت روى خود به خاك مالد بخشنده‌اى؟ يا هر كه را كه با توكل از فقر و بى‌چيزى به تو شكوه كند بى‌نياز كننده‌اى؟
﴿16 إِلَهِي لَا تُخَيِّبْ مَنْ لَا يَجِدُ مُعْطِياً غَيْرَكَ ، وَ لَا تَخْذُلْ مَنْ لَا يَسْتَغْنِي عَنْكَ بِأَحَدٍ دُونَكَ .
(16) بار خدايا نوميد مكن كسى را كه جز تو بخشنده‌اى نمى‌يابد، و خوار مكن كسى را كه از تو به كسى جز تو بى‌نياز نمى‌گردد
﴿17 إِلَهِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ لَا تُعْرِضْ عَنِّي وَ قَدْ أَقْبَلْتُ عَلَيْكَ ، وَ لَا تَحْرِمْنِي وَ قَدْ رَغِبْتُ إِلَيْكَ ، وَ لَا تَجْبَهْنِي بِالرَّدِّ وَ قَدِ انْتَصَبْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ .
(17) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و از من روى مگردان در حاليكه به تو رو آورده‌ام، و نوميدم مفرما هنگامى كه از تو درخواست نموده‌ام، و اكنون كه در پيشگاهت ايستاده‌ام دست رد بر پيشانيم مزن (مرا نوميد بازمگردان)
﴿18 أَنْتَ الَّذِي وَصَفْتَ نَفْسَكَ بِالرَّحْمَةِ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ ارْحَمْنِي ، وَ أَنْتَ الَّذِي سَمَّيْتَ نَفْسَكَ بِالْعَفْوِ فَاعْفِ عَنّي
(18) تو آنيكه خود را به رحمت وصف فرموده‌اى، بر محمد و آل او درود فرست، و به من رحم كن، و تو آنيكه خود را بخشنده ناميدى مرا ببخش‌
﴿19 قَدْ تَرَى يَا إِلَهِي ، فَيْضَ دَمْعِي مِنْ خِيفَتِكَ ، وَ وَجِيبَ قَلْبِي مِنْ خَشْيَتِكَ ، وَ انْتِقَاضَ جَوَارِحِي مِنْ هَيْبَتِكَ
(19) اى خداى من، روان شدن اشكم را از ترست، و نگرانى دلم را از بيم عظمتت، و لرزيدن اندامم را از شكوه و بزرگيت مى‌بينى‌
﴿20 كُلُّ ذَلِكَ حَيَاءٌ مِنْكَ لِسُوءِ عَمَلِي ، وَ لِذَاكَ خَمَدَ صَوْتِي عَنِ الْجَأْرِ إِلَيْكَ ، وَ كَلَّ لِسَانِي عَنْ مُنَاجَاتِكَ .
(20) همه‌ى اينها از شرمندگى از تو است براى بد رفتاريم، و از اين رو صداى تضرع و زاريم به درگاهت گرفته، و زبان راز و نياز با توام كند گرديده است
﴿21 يَا إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ فَكَمْ مِنْ عَائِبَةٍ سَتَرْتَهَا عَلَيَّ فَلَمْ تَفْضَحْنِي ، وَ كَمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطَّيْتَهُ عَلَيَّ فَلَمْ تَشْهَرْنِي ، وَ كَمْ مِنْ شَائِبَةٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ تَهْتِكْ عَنِّي سِتْرَهَا ، وَ لَمْ تُقَلِّدْنِي مَكْرُوهَ شَنَارِهَا ، وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ يَلْتَمِسُ مَعَايِبِي مِنْ جِيرَتِي ، وَ حَسَدَةِ نِعْمَتِكَ عِنْدِي
(21) اى خداى من سپاس تو را است كه چه بسيار عيب مرا پوشاندى، و (نزد مردم) رسوايم نكردى، و چه بسيار گناه مرا پنهان نمودى و (به آن نزد ديگران) معروفم ننمودى، و چه بسا زشتى (گناه) كه بجا آوردم و پرده‌ى مرا ندريدى، و طوق ناپسندى و زشتى آن را بگردنم نيانداختى، و بديهاى آن را بر همسايگانم كه در جستجوى عيبهايم هستند و بر رشگبران نعمتى كه به من داده‌اى آشكار نساختى‌
﴿22 ثُمَّ لَمْ يَنْهَنِي ذَلِكَ عَنْ أَنْ جَرَيْتُ إِلَى سُوءِ مَا عَهِدْتَ مِنِّي
(22) پس آن همه مهربانيها مرا از دنبال كردن به بدى آنچه تو از من مى‌دانى بازنداشت!!
﴿23 فَمَنْ أَجْهَلُ مِنِّي ، يَا إِلَهِي ، بِرُشْدِهِ وَ مَنْ أَغْفَلُ مِنِّي عَنْ حَظِّهِ وَ مَنْ أَبْعَدُ مِنِّي مِنِ اسْتِصْلَاحِ نَفْسِهِ حِينَ أُنْفِقُ مَا أَجْرَيْتَ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ فِيما نَهَيْتَنِي عَنْهُ مِنْ مَعْصِيَتِكَ وَ مَنْ أَبْعَدُ غَوْراً فِي الْبَاطِلِ ، وَ أَشَدُّ إِقْدَاماً عَلَي السُّوءِ مِنِّي حِينَ أَقِفُ بَيْنَ دَعْوَتِكَ وَ دَعْوَةِ الشَّيْطَانِ فَأَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ عَلَي غَيْرِ عَميً مِنِّي فِي مَعْرِفَةٍ بِهِ وَ لَا نِسْيَانٍ مِنْ حِفْظِي لَهُ
(23) اى خداى من، كيست به رستگارى خود از من نادانتر و از بهره‌ى خود فراموشكارتر و از اصلاح و سازگار نمودن نفس خود دورتر در حاليكه روزى را كه بر من رسانده‌اى در نافرمانيت كه مرا از آن بازداشتى صرف مى‌كنم؟ و كيست از من در نادرستى فرورونده‌تر و بر اقدام به بدى سختتر هنگامى كه بين دعوت تو (به سعادت و نيكبختى) و دعوت شيطان (به شقاوت و بدبختى) مى‌ايستم پس (با اينكه در پذيرفتن هر يك از آن دو دعوت توانا هستم) دعوت شيطان را نه از روى نابينائى در شناختن او و نه از روى فراموشى (گمراه كردن) او مى‌پذيرم؟
﴿24 وَ أَنَا حِينَئِذٍ مُوقِنٌ بِأَنَّ مُنْتَهَى دَعْوَتِكَ إِلَى الْجَنَّةِ ، وَ مُنْتَهَى دَعْوَتِهِ إِلَي النَّارِ .
(24) و من در اين هنگام باور دارم كه سرانجام (نتيجه‌ى) دعوت تو بهشت و انجام دعوت او آتش است‌
﴿25 سُبْحَانَكَ مَا أَعْجَبَ مَا أَشْهَدُ بِهِ عَلَى نَفْسِي ، وَ أُعَدِّدُهُ مِنْ مَكْتُومِ أَمْرِي .
(25) منزه و پاكى (شگفتا) چه شگفت‌آور است آنچه درباره‌ى خود به آن گواهى مى‌دهم، و كار پنهانى خويش را شمارش مى‌نمايم (آشكار مى‌سازم)
﴿26 وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِكَ أَنَاتُكَ عَنِّي ، وَ إِبْطَاؤُكَ عَنْ مُعَاجَلَتِي ، وَ لَيْسَ ذَلِكَ مِنْ كَرَمِي عَلَيْكَ ، بَلْ تَأَنِّياً مِنْكَ لِي ، وَ تَفَضُّلًا مِنْكَ عَلَيَّ لِأَنْ أَرْتَدِعَ عَنْ مَعْصِيَتِكَ الْمُسْخِطَةِ ، وَ أُقْلِعَ عَنْ سَيِّئَاتِيَ الْمخْلِقَةِ ، وَ لِأَنَّ عَفْوَكَ عَنِّي أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ عُقُوبَتِي
(26) و شگفت‌تر از آن بردبارى تو درباره‌ى من و درنگ تو از زود به كيفر رسانيدن من است، و اين نه براى گرامى بودن من نزد تو است، بلكه براى مدارا و خوشرفتارى و احسان تو است بر من تا از معصيت خشم‌آور تو دست بردارم، و از گناهان خواركننده خود را بازدارم، و براى آنست كه گذشتن از من نزد تو از به كيفر رساندن من خوشايندتر است (زيرا عفو و بخشيدن مقتضى رحمت است و عقوبت و كيفر مقتضى غضب است، و رحمت مقدم بر غضب است)
﴿27 بَلْ أَنَا ، يَا إِلَهِي ، أَكْثَرُ ذُنُوباً ، وَ أَقْبَحُ آثَاراً ، وَ أَشْنَعُ أَفْعَالًا ، وَ أَشَدُّ فِي الْبَاطِلِ تَهَوُّراً ، وَ أَضْعَفُ عِنْدَ طَاعَتِكَ تَيَقُّظاً ، وَ أَقَلُّ لِوَعِيدِكَ انْتِبَاهاً وَ ارْتِقَاباً مِنْ أَنْ أُحْصِيَ لَكَ عُيُوبِي ، أَوْ أَقْدِرَ عَلَي ذِكْرِ ذُنُوبِي .
(27) و من، اى خداى من، گناهانم بيشتر و نشانه‌هايم (كارهايم كه اثرى از آن مانده است) زشتتر و كردارهايم بدتر و بى‌باكيم در نادرستى سختتر و بيداريم هنگام طاعت تو سستر و آگاهى و مراقبتم به تهديد و ترساندن تو از كيفرت كمتر از آنست كه زشتيهاى خود را براى تو بشمارم، يا بر ياد آورى گناهانم توانا باشم‌
﴿28 وَ إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِي طَمَعاً فِي رَأْفَتِكَ الَّتِي بِهَا صَلَاحُ أَمْرِ الْمُذْنِبِينَ ، وَ رَجَاءً لِرَحْمَتِكَ الَّتِي بِهَا فَكَاكُ رِقَابِ الْخَاطِئِينَ .
(28) و اينكه خود را به اين سخنان سرزنش مى‌نمايم براى طمع در مهربانى تو است كه اصلاح كار گناهكاران به آنست، و براى اميد به رحمت تو است كه رهائى گردن خطاكاران به آنست‌
﴿29 اللَّهُمَّ وَ هَذِهِ رَقَبَتِي قَدْ أَرَقَّتْهَا الذُّنُوبُ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَعْتِقْهَا بِعَفْوِكَ ، وَ هَذَا ظَهْرِي قَدْ أَثْقَلَتْهُ الْخَطَايَا ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ خَفِّفْ عَنْهُ بِمَنِّكَ
(29) بار خدايا اين گردن من است كه (اندوه) گناهان آن را باريك كرده، پس بر محمد و آل او درود فرست، و به عفو خود آن را (از كيفرت) آزاد كن، و اين پشت من است كه خطاها آن را سنگين كرده، پس بر محمد و آل او درود فرست، و به انعام خود آن را سبك نما
﴿30 يَا إِلَهِي لَوْ بَكَيْتُ إِلَيْكَ حَتَّى تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَيْنَيَّ ، وَ انْتَحَبْتُ حَتَّى يَنْقَطِعَ صَوْتِي ، وَ قُمْتُ لَكَ حَتَّى تَتَنَشَّرَ قَدَمَايَ ، وَ رَكَعْتُ لَكَ حَتَّى يَنْخَلِعَ صُلْبِي ، وَ سَجَدْتُ لَكَ حَتَّى تَتَفَقَّأَ حَدَقَتَايَ ، وَ أَكَلْتُ تُرَابَ الْأَرْضِ طُولَ عُمْرِي ، وَ شَرِبْتُ مَاءَ الرَّمَادِ آخِرَ دَهْرِي ، وَ ذَكَرْتُكَ فِي خِلَالِ ذَلِكَ حَتَّى يَكِلَّ لِسَانِي ، ثُمَّ لَمْ أَرْفَعْ طَرْفِي إِلَى آفَاقِ السَّمَاءِ اسْتِحْيَاءً مِنْكَ مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِكَ مَحْوَ سَيِّئَةٍ وَاحِدَةٍ مِنْ سَيِّئَاتِي .
(30) اى خداى من اگر در پيشگاه تو بگريم تا پلكهاى چشمانم بيافتد، و به آواز بلند بنالم تا صدايم قطع گردد، و در برابر تو بايستم تا پاهايم ورم كند، و براى تو ركوع كنم (خم شوم) تا استخوان پشتم از جا كنده شود، و تو را سجده نمايم (پيشانى به خاك نهم) تا اينكه سياهى (يا كاسه‌ى) چشمهايم پنهان شود (به گودى رود) و همه‌ى عمر خاك زمين بخورم و تا پايان زندگى آب خاكستر آلود بياشامم، و در بين اينها به ذكر تو گويا باشم تا زبانم كند شود، سپس از شرمندگى از تو چشم به اطراف آسمان نياندازم، با اين رفتارها سزاوار از بين بردن گناهى از گناهانم نمى‌گردم‌
﴿31 وَ إِنْ كُنْتَ تَغْفِرُ لِي حِينَ أَسْتَوْجِبُ مَغْفِرَتَكَ ، وَ تَعْفُو عَنِّي حِينَ أَسْتَحِقُّ عَفْوَكَ فَإِنَّ ذَلِكَ غَيْرُ وَاجِبٍ لِي بِاسْتِحْقَاقٍ ، وَ لَا أَنَا أَهْلٌ لَهُ بِاسْتِيجَابٍ ، إِذْ كَانَ جَزَائِي مِنْكَ فِي أَوَّلِ مَا عَصَيْتُكَ النَّارَ ، فَإِنْ تُعَذِّبْنِي فَأَنْتَ غَيْرُ ظَالِمٍ لِي .
(31) و اگر مرا بيامرزى هنگامى كه آمرزش تو را سزاوار گردم، و ببخشى آنگاه كه شايسته‌ى عفو تو شوم پس آن آمرزش و بخشيدن از روى شايستگى من لازم نگشته (بلكه از فضل و احسان تو بوده) زيرا جزاى من از تو در نخستين بار كه تو را معصيت كردم آتش بوده، پس اگر مرا كيفر نمائى درباره‌ى من ستم ننموده‌اى‌
﴿32 إِلَهِي فَإِذْ قَدْ تَغَمَّدْتَنِي بِسِتْرِكَ فَلَمْ تَفْضَحْنِي ، وَ تَأَنَّيْتَنِي بِكَرَمِكَ فَلَمْ تُعَاجِلْنِي ، وَ حَلُمْتَ عَنِّي بِتَفَضُّلِكَ فَلَمْ تُغَيِّرْ نِعْمَتَكَ عَلَيَّ ، وَ لَمْ تُكَدِّرْ مَعْرُوفَكَ عِنْدِي ، فَارْحَمْ طُولَ تَضَرُّعِي وَ شِدَّةَ مَسْكَنَتِي ، وَ سُوءَ مَوْقِفِي .
(32) اى خداى من چون (گناهان) مرا به پرده‌ى (عفو) خود پوشاندى و رسوايم نكردى، و با بخشش خود با من خوشرفتارى نمودى و در كيفرم شتاب نكردى، و از فضل و احسان خويش درباره‌ى من بردبارى نمودى و نعمت را از من نگرفتى، و احسانت را به من (به غم و اندوه) تيره نساختى، پس بر بسيارى زارى و سختى فقر و بى‌چيزى و بدى جايگاهم رحم فرما
﴿33 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ قِنِي مِنَ الْمَعَاصِي ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِالطَّاعَةِ ، وَ ارْزُقْنِي حُسْنَ الْإِنَابَةِ ، وَ طَهِّرْنِي بِالتَّوْبَةِ ، وَ أَيِّدْنِي بِالْعِصْمَةِ ، وَ اسْتَصْلِحْنِي بِالْعَافِيَةِ ، وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الْمَغْفِرَةِ ، وَ اجْعَلْنِي طَلِيقَ عَفْوِكَ ، وَ عَتِيقَ رَحْمَتِكَ ، وَ اكْتُبْ لِي أَمَاناً مِنْ سُخْطِكَ ، وَ بَشِّرْنِي بِذَلِكَ فِي الْعَاجِلِ دُونَ الآْجِلِ . بُشْرَى أَعْرِفُهَا ، وَ عَرِّفْنِي فِيهِ عَلَامَةً أَتَبَيَّنُهَا .
(33) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا از گناهان نگهدار، و به فرمانبرى بدار، و نيكى بازگشت از گناه را روزى‌ام فرموده به توبه پاكم گردان، و با نگهدارى (خود از گناهان و گرفتاريها) كمكم كن، و با تندرستى سازگارم نما، و شيرينى آمرزش را به من بچشان، و مرا رها شده‌ى عفو و آزاد گرديده‌ى رحمتت گردان، و (در نامه‌ى عمل) ايمنى از خشمت را برايم بنويس، و مرا به آن اكنون (در دنيا) پيش از آينده (آخرت) مژده، ده، مژده‌اى كه آن را بشناسم، و نشانه‌اى در آن به من بنما كه آن را (به خود يا ديگرى) آشكار سازم (مژده و شناساندن نشانه در دنيا آنست كه در خواب بيند آنچه اجابت دعايش به آن محقق مى‌گردد، زيرا روياى صالحه مژده دهنده است، حضرت امام محمد باقر عليه‌السلام در تفسير قول خداى تعالى «س 10 ى 63»: الذين امنوا و كانوا يتقون «ى 64» لهم البشرى فى الحيوه الدنيا و فى الاخره «دوستان خدا آنانند كه ايمان آورده پرهيزكاراند، ايشان را است مژده در زندگى دنيا و در آخرت» فرمود: مژده‌ى در دنيا روياى صالحه است كه مومن آن را براى خود مى‌بيند يا تو براى او مى‌بينى، و در آخرت مژده‌ى به بهشت است، و آن مژده آنست كه فرشتگان ايشان را هنگام بيرون شدن از قبرها و در قيامت مژده مى‌دهند تا به بهشت درآيند، و آنان را در همه‌ى احوال به بهشت مژده مى‌دهند. و گفته‌اند: روياى صالحه موجب بشارت و مژده است، زيرا دليل صفاى قلب و پاكى دل و اتصال نفس به عالم قدس است، و آن آگاهى يافتن بر بعض چيزها است كه در آنجا است، در شرح صحيفه‌ى مرحوم سيد نعمت الله جزائرى «نورالانوار» است: رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‌فرمود: روياى حسنه از مرد آراسته جزئى از چهل و شش جزء نبوت و پيغمبرى است، و روياى صالحه از جانب خدا است، پس هرگاه يكى از شما «در خواب» ببيند آنچه را دوست دارد جز براى دوست خود بيان نكند، و هرگاه روياى ناپسند ديد از سمت چپ سه بار آب دهان اندازد و از شر شيطان و آن رويا به خدا پناه برد و براى كسى بيان ننمايد هرگز به او زيانى نرساند)
﴿34 إِنَّ ذَلِكَ لَا يَضِيقُ عَلَيْكَ فِي وُسْعِكَ ، وَ لَا يَتَكَأَّدُكَ فِي قُدْرَتِكَ ، وَ لَا يَتَصَعَّدُكَ فِي أَنَاتِكَ ، وَ لَا يَؤُودُكَ فِي جَزِيلِ هِبَاتِكَ الَّتِي دَلَّتْ عَلَيْهَا آيَاتُكَ ، إِنَّكَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ ، وَ تَحْكُمُ مَا تُرِيدُ ، إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ .
(34) زيرا روا ساختن درخواست من در برابر توانائى تو دشوار نيست، و تو را در توانائى و بردباريت به رنج نمى‌افكند، و در برابر بخششهاى بسيارت كه آيات (قرآن) تو بر آن دلالت دارد تو را سنگينى نمى‌دهد، زيرا تو انجام مى‌دهى آنچه مى‌خواهى، و حكم مى‌كنى آنچه اراده مى‌نمائى، چون به هر چيز توانائى.

برچسب:

دعای شانزده صحیفه سجادیه

-

دعای شانزدهم صحیفه سجادیه

-

دعای ۱۶ صحیفه سجادیه

-

دعای 16 صحیفه سجادیه

-

شانزدهمین دعای صحیفه سجادیه

-

شرح صحیفه سجادیه

-

ترجمه صحیفه سجادیه

-

-

انتخاب ترجمه:
- استاد حسین انصاریان - سید كاظم ارفع - حسین استاد ولی - سید رضا آل ياسین - محیی الدين مهدی الهی قمشه ای - عبدالمحمد آيتی - صدرالدین بلاغی - تقدسی نيا - حسن ثقفی تهرانی - محمد مهدی جلالی - سید علیرضا جعفری - محمد تقی خلجی - لطیف راشدی - باقر رجبی نژاد - محمد رسولی - محمد مهدی رضايی - محمد حسین سلطانی لرگانی کجوری - داریوش شاهین - ابوالحسن شعرانی - غلامعلی صفايی - محمود صلواتی - عباس عزيزی - حسین عماد زاده اصفهانی - محسن غرویان - عبدالجواد ابراهیمی - جواد فاضل - محمد مهدی فولادوند - علی نقی فيض الاسلام اصفهانی - فیض الاسلام (تصحیح جامعه مدرسین) - جواد قيومی اصفهانی - اسدالله مبشری - محمد علی مجاهدی - محسن محمود زاده - عبدالحسین موحدی
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^