وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي يَوْمِ الْفِطْرِ إِذَا انْصَرَفَ مِنْ صَلَاتِهِ قَامَ قَائِماً ثُمَّ اسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ ، وَ فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ ، فَقَالَ
دعاى آن حضرت در روز عيد فطر و روز جمعه
﴿1﴾
يَا مَنْ يَرْحَمُ مَنْ لَا يَرْحَمُهُ الْعِبَادُ
(1) اى آنكه رحم مىكند بر كسى كه بندگان به او رحم نمىكنند!
﴿2﴾
وَ يَا مَنْ يَقْبَلُ مَنْ لَا تَقْبَلُهُ الْبِلَادُ
(2) و اى آنكه مىپذيرد كسى را كه شهرها او را نمىپذيرند!
﴿3﴾
وَ يَا مَنْ لَا يَحْتَقِرُ أَهْلَ الْحَاجَةِ إِلَيْهِ
(3) و اى آن كه نيازمندان به سوى خود را خوار نمىشمارند!
﴿4﴾
وَ يَا مَنْ لَا يُخَيِّبُ الْمُلِحِّينَ عَلَيْهِ .
(4) و اى آن كه درخواست كنندگان با اصرار خود را نوميد نمىكند!
﴿5﴾
وَ يَا مَنْ لَا يَجْبَهُ بِالرَّدِّ أَهْلَ الدَّالَّةِ عَلَيْهِ
(5) و اى آن كه اميدواران و اهل تكيه و اعتماد بر او را از خواستهشان برنمىگرداند و نااميد نمىسازد!
﴿6﴾
وَ يَا مَنْ يَجْتَبِي صَغِيرَ مَا يُتْحَفُ بِهِ ، وَ يَشْكُرُ يَسِيرَ مَا يُعْمَلُ لَهُ .
(6) و اى آن كه چيز كوچكى را كه به او هديه كنند مىپسندد و مىپذيرد و چيز كمى را كه براى او انجام داده شود جزا و پاداش مىدهد!
﴿7﴾
وَ يَا مَنْ يَشْكُرُ عَلَى الْقَلِيلِ وَ يُجَازِي بِالْجَلِيلِ
(7) و اى آن كه بر كردار كم حساب مىكند و ارج مىنهد و پاداش بزرگ مى دهد!
﴿8﴾
وَ يَا مَنْ يَدْنُو إِلَى مَنْ دَنَا مِنْهُ .
(8) و اى آن كه نزديك مىشود به كسى كه به او نزديك شود!
﴿9﴾
وَ يَا مَنْ يَدْعُو إِلَى نَفْسِهِ مَنْ أَدْبَرَ عَنْهُ .
(9) و اى آن كه به سوى خود خواند كسى را كه از او روى گردان شود و برگردد و پشت كند!
﴿10﴾
وَ يَا مَنْ لَا يُغَيِّرُ النِّعْمَةَ ، وَ لَا يُبَادِرُ بِالنَّقِمَةِ .
(10) و اى آن كه نعمت و احسان خود را دگرگون نمىسازد و تغيير نمىدهد، و به بلا و كيفر و عذاب و گرفتارى پيشدستى نمىكند!
﴿11﴾
وَ يَا مَنْ يُثْمِرُ الْحَسَنَةَ حَتَّى يُنْمِيَهَا ، وَ يَتَجَاوَزُ عَنِ السَّيِّئَةِ حَتَّى يُعَفِّيَهَا .
(11) و اى آن كه حسنه و عمل نيك را ثمر مىبخشد تا آن را فراوان سازد. و از بدكارى و گناه درگذرد تا آن را محو نمايد.
﴿12﴾
انْصَرَفَتِ الآْمَالُ دُونَ مَدَى كَرَمِكَ بِالْحَاجَاتِ ، وَ امْتَلَأَتْ بِفَيْضِ جُودِكَ أَوْعِيَةُ الطَّلِبَاتِ ، وَ تَفَسَّخَتْ دُونَ بُلُوغِ نَعْتِكَ الصِّفَاتُ ، فَلَكَ الْعُلُوُّ الْأَعْلَى فَوْقَ كُلِّ عَالٍ ، وَ الْجَلَالُ الْأَمْجَدُ فَوْقَ كُلِّ جَلَالٍ .
(12) آرزوها پيش از آنكه به نهايت بخشش و احسانت برسند با روا شدن حاجتها و رسيدن به خواستهها بازگردند و رام شوند. و ظرفهاى خواستهها به سرازير شدن جود و بخشش تو پر شوند. و پيش از رسيدن به كنه وصف تو، الفاظ توصيف از هم پاشيده و محو گردد. پس تو راست بلندى برتر بر بالاى هر بلندى. و تو راست بزرگى با عظمت بر بالاى هر بزرگى.
﴿13﴾
كُلُّ جَلِيلٍ عِنْدَكَ صَغِيرٌ ، وَ كُلُّ شَرِيفٍ فِي جَنْبِ شَرَفِكَ حَقِيرٌ ، خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ ، وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِ لَّا لَكَ ، وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلَّا بِكَ ، وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلَّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ
(13) هر بزرگى در پيش تو كوچك است. و هر شريفى در كنار شرف تو پست و حقير است. آنان كه بر غير تو وارد شدند به مراد نرسيدند و نوميد شدند. و آنان كه جز تو را قصد كردند، زيان كردند. و آنان كه به درگاه غير تو فرود آمدند، تباه شدند. و كسانى كه در پى چراگاه، كوچ كردند به خشكسالى برخورده و دچار بىآبى شدند؛ جز كسانى كه فضل و احسان تو را خواستار شدند.
﴿14﴾
بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِينَ ، وَ جُودُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِينَ ، وَ إِغَاثَتُكَ قَرِيبَةٌ مِنَ الْمُسْتَغِيثِينَ .
(14) در احسان تو براى آنان كه تو را مىجويند باز است. و بخشش و نعمت تو براى درخواست كنندگان، مباح و ارزانى است. و فريادرسى تو براى كسانى كه فريادرسى خواهند نزديك است.
﴿15﴾
لَا يَخِيبُ مِنْكَ الآْمِلُونَ ، وَ لَا يَيْأَسُ مِنْ عَطَائِكَ الْمُتَعَرِّضُونَ ، وَ لَا يَشْقَى بِنَقِمَتِكَ الْمُسْتَغْفِرُونَ .
(15) اميدواران از تو مأيوس و نوميد نمىشوند. و آنهايى كه به درگاه تو روى آوردهاند از عطا و بخشش تو محروم نمىمانند. و استغفار كنندگان، با عذاب و مجازات تو به شقاوت گرفتار نمىشوند.
﴿16﴾
رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ ، وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ ، عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِينَ ، وَ سُنَّتُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِينَ حَتَّى لَقَدْ غَرَّتْهُمْ أَنَاتُكَ عَنِ الرُّجُوعِ ، وَ صَدَّهُمْ إِمْهَالُكَ عَنِ النُّزُوعِ .
(16) روزى تو براى كسى كه تو را نافرمانى كرده گسترده است. و بردبارى و حلم تو شامل آن كسى كه با دشمنى نموده نيز مىشود. عادت تو خوبى و نيكى به گنهكاران و خطاكاران است. و راه و رسم تو مهلت دادن بر تجاوزگران است، تا جايى كه مهلت دادن تو آنها را از بازگشت از گناه فريب داده است، و آزاد گذاشتن تو، آنها را از خوددارى كردن از گناه بازداشته است.
﴿17﴾
وَ إِنَّمَا تَأَنَّيْتَ بِهِمْ لِيَفِيؤُوا إِلَى أَمْرِكَ ، وَ أَمْهَلْتَهُمْ ثِقَةً بِدَوَامِ مُلْكِكَ ، فَمَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَةِ خَتَمْتَ لَهُ بِهَا ، وَ مَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاوَةِ خَذَلْتَهُ لَهَا .
(17) و اين كه مجازات آنها را به تأخير انداختى براى آن است كه به امر و فرمان تو بازنگردند. و اين كه به آنها مهلت دادى به جهت اين است كه به هميشگى بودن فرمانروايى خود اطمينان دارى. پس آن كس كه اهل سعادت و سزاوار خوشبختى بود او را عاقبت به خير كرده و سرانجام كارش را به نيكبختى پايان بخشيدى. و كسى كه اهل بدبختى و شقاوت بود او را براى بدبختيش گرفتار خذلان ساختى.
﴿18﴾
كُلُّهُمْ صَائِرُونَ ، إِلَى حُكْمِكَ ، وَ اُمُورُهُمْ آئِلَةٌ إِلَى أَمْرِكَ ، لَمْ يَهِنْ عَلَى طُولِ مُدَّتِهِمْ سُلْطَانُكَ ، وَ لَمْ يَدْحَضْ لِتَرْكِ مُعَاجَلَتِهِمْ بُرْهَانُكَ .
(18) همگى به سوى حكم و فرمان تو بازنمىگردند، و كارهايشان به فرمان تو برگشت كننده است. تسلط و توانايى تو به جهت درازى مهلت آنها سست نشده. و براى شتاب نكردن در كيفر آنها، برهان و دليل آشكار تو باطل و بى اثر نشده.
﴿19﴾
حُجَّتُكَ قَائِمَةٌ لَا تُدْحَضُ ، وَ سُلْطَانُكَ ثَابِتٌ لَا يَزُولُ ، فَالْوَيْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ ، وَ الْخَيْبَةُ الْخَاذِلَةُ لِمَنْ خَابَ مِنْكَ ، وَ الشَّقَاءُ الْأَشْقَى لِمَنِ اغْتَرَّ بِكَ .
(19) دليل و حجت تو پابرجاست باطل نمىشود. و سلطنت و حكمفرمايى تو ثابت و پايدار است و از بين نمىرود. پس هلاكت هميشگى براى كسى است كه از تو كنار كشيده و برگشته است و نوميدى خوار كننده براى كسى است كه از تو مأيوس و نااميد شده است.
و بدبختى سخت براى كسى است كه به تو مغرور شود (و به معصيت تو جرأت يابد).
﴿20﴾
مَا أَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فِي عَذَابِكَ ، وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِي عِقَابِكَ ، وَ مَا أَبْعَدَ غَايَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ ، وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ الَْمخْرَجِ عَدْلًا مِنْ قَضَائِكَ لَا تَجُورُ فِيهِ ، وَ إِنْصَافاً مِنْ حُكْمِكَ لَا تَحِيفُ عَلَيْهِ .
(20) چقدر زياد است خود را در عذاب تو انداختنش (اسباب عذاب تو را فراهم كردنش). و چقدر طولانى و دراز است تردد و پاگذاشتن او در كيفرت. و چقدر عاقبت و پايانش از گشايش دور است. و چقدر از راحتى نجات نوميد است. (اين همه گرفتارى او) از روى حكم و قضاوت عادلانهى تو است كه در آن ستم نمىكنى. و از روى حكم منصفانهاى است كه در آن ظلم نمىنمايى.
﴿21﴾
فَقَدْ ظَاهَرْتَ الْحُجَجَ ، وَ أَبْلَيْتَ الْأَعْذَارَ ، وَ قَدْ تَقَدَّمْتَ بِالْوَعِيدِ ، وَ تَلَطَّفْتَ فِي التَّرْغِيبِ ، وَ ضَرَبْتَ الْأَمْثَالَ ، وَ أَطَلْتَ الْإِمْهَالَ ، وَ أَخَّرْتَ وَ أَنْتَ مُسْتَطِيعٌ لِلمُعَاجَلَةِ ، وَ تَأَنَّيْتَ وَ أَنْتَ مَلِيءٌ بِالْمُبَادَرَةِ
(21) زيرا كه دليلها و حجتها را بيان كرده و روشن و آشكار ساختى. و پوزشها و عذرها را قطع كرده و پيشاپيش، تهديد و ترساندن را گوشزد كردى. و در تشويق و ترغيب- به جزا و پاداش- لطف و مهربانى بكار برده و مثلها زدى. و مهلت دادن را طولانى كرده و تأخير انداختى در حالى كه براى مجازات سريع و نزديك توانا و قادر بودى. و كيفر و عذاب را دير كردى در حالى كه به پيشدستى به آن توانايى.
﴿22﴾
لَمْ تَكُنْ أَنَاتُكَ عَجْزاً ، وَ لَا إِمْهَالُكَ وَهْناً ، وَ لَا إِمْسَاكُكَ غَفْلَةً ، وَ لَا انْتِظَارُكَ مُدَارَاةً ، بَلْ لِتَكُونَ حُجَّتُكَ أَبْلَغَ ، وَ كَرَمُكَ أَكْمَلَ ، وَ إِحْسَانُكَ أَوْفَى ، وَ نِعْمَتُكَ أَتَمَّ ، كُلُّ ذَلِكَ كَانَ وَ لَمْ تَزَلْ ، وَ هُوَ كَائِنٌ وَ لَا تَزَالُ .
(22) مهلت بخشيدن تو از روى ناتوانى و عجز نبود. و فرصت دادنت از باب سستى نيست. و خودداريت از جهت غفلت و بىخبرى نبوده و مهلت دادنت از باب سازش و مدارا نيست؛ بلكه براى آن است كه حجت و دليل تو رساتر، كرم و بخشش تو كاملتر، احسان و نيكى تو فراوانتر، و نعمت و بركت تو تمامتر مىباشد. همهى اينها بوده و ادامه داشته و همچنان پابرجا و ادامهدار است.
﴿23﴾
حُجَّتُكَ أَجَلُّ مِنْ أَنْ تُوصَفَ بِكُلِّهَا ، وَ مَجْدُكَ أَرْفَعُ مِنْ أَنْ يُحَدَّ بِكُنْهِهِ ، وَ نِعْمَتُكَ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ تُحْصَى بِأَسْرِهَا ، وَ إِحْسَانُكَ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ تُشْكَرَ عَلَى أَقَلِّهِ
(23) حجت و دليل تو بزرگتر و برتر از آن است كه همگى آن وصف و بيان شود و بزرگى تو بالاتر از آن است كه بتوان حقيقت آن را مشخص كرد. و نعمت و بركت تو بيشتر از آن است كه همگى آن به شمار آيد. و احسان و نيكى تو افزونتر از آن است كه بشود بر كمترين آن سپاسگزارى كرد.
﴿24﴾
وَ قَدْ قَصَّرَ بِيَ السُّكُوتُ عَنْ تَحْمِيدِكَ ، وَ فَهَّهَنِيَ الْإِمْسَاكُ عَنْ تَمْجِيدِكَ ، وَ قُصَارَايَ الْإِقْرَارُ بِالْحُسُورِ ، لَا رَغْبَةً يَا إِلَهِي بَلْ عَجْزاً .
(24) سكوت و خاموشى، مرا از سپاسگزارى تو كوتاه كرده. و خوددارى و امساك، مرا از بزرگداشت تو درمانده كرده. و آخرين چاره و نهايت كوشش من اين است كه به واماندگى اعتراف كنم، نه از روى بى ميلى و بى نشاطى- اى خداى من!- بلكه از روى عجز و ناتوانى.
﴿25﴾
فَهَا أَنَا ذَا أَؤُمُّكَ بِالْوِفَادَةِ ، وَ أَسْأَلُكَ حُسْنَ الرِّفَادَةِ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اسْمَعْ نَجْوَايَ ، وَ اسْتَجِبْ دُعَائِي ، وَ لَا تَخْتِمْ يَوْمِي بِخَيْبَتِي ، وَ لَا تَجْبَهْنِي بِالرَّدِّ فِي مَسْأَلَتِي ، وَ أَكْرِمْ مِنْ عِنْدِكَ مُنْصَرَفِي ، وَ تُرِيدُ مُنْقَلَبِي ، إِنَّكَ غَيْرُ ضَائِقٍ بِمَا تُرِيدُ ، وَ لَا عَاجِزٍ عَمَّا تُسْأَلُ ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ، وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ .
(25) پس اين منم كه قصد ورود به محضر تو را كردهام و از تو بخشش و عطاى نيكو را خواستارم، پس بر محمد و آل محمد درود و رحمت بفرست، و به مناجات و درد دل پنهانيم گوش فرادار. و دعايم را مستجاب و خواستهام را روا ساز. و اين روز مرا با يأس و نوميدى پايان نبخش. و در خواهش و خواستهام مرا مأيوس منما. و برگشتنم را از پيش خودت و رهسپار شدنم را به سوى خودت باارزش و گرامى دار، كه تو را آنچه را كه بخواهى در انجامش به سختى نيفتى. و از بجاى آوردن آنچه كه از تو خواسته شود عاجز و ناتوان نگردى. و تو بر هر چيز توانايى. و هيچ تغيير و تحول، و نيرو و توانايى نيست مگر به يارى خداى بلند پايه و بزرگ.