فارسی
پنجشنبه 01 آذر 1403 - الخميس 18 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

دعای 51 ( دعا برای تضرّع و زاری به درگاه خداوند ) ترجمه محمد مهدی فولادوند


مطلب قبلی دعای 50
دعای 52 مطلب بعدی


نحوه نمایش

دانلود
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي التَّضَرُّعِ وَ الاِسْتِكَانَةِ
در زارى و اظهار فروتنى
﴿1 إِلَهِي أَحْمَدُكَ وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ عَلَى حُسْنِ صَنِيعِكَ إِلَيَّ ، وَ سُبُوغِ نَعْمَائِكَ عَلَيَّ ، وَ جَزِيلِ عَطَائِكَ عِنْدِي ، وَ عَلَى مَا فَضَّلْتَنِي بِهِ مِنْ رَحْمَتِكَ ، وَ أَسْبَغْتَ عَلَيَّ مِنْ نِعْمَتِكَ ، فَقَدِ اصْطَنَعْتَ عِنْدِي مَا يَعْجِزُ عَنْهُ شُكْرِي .
(1) اى خداى من! سپاست گويم و تو در خور سپاسى (چرا اينهمه) نيكى به من كردى و در برابر فراوانى نعمتهايت به من و عطاياى سرشارت در مورد من و بدانچه مرا به حكم رحمتت برترى بخشيدى، و اينهمه نعمت كه به من دادى و چندان به من احسان كرده‌اى كه از شكرانه‌ى آن درمانده گشته‌ام،
﴿2 وَ لَوْ لَا إِحْسَانُكَ إِلَيَّ وَ سُبُوغُ نَعْمَائِكَ عَلَيَّ مَا بَلَغْتُ إِحْرَازَ حَظِّي ، وَ لَا إِصْلَاحَ نَفْسِي ، وَ لَكِنَّكَ ابْتَدَأْتَنِي بِالْإِحْسَانِ ، وَ رَزَقْتَنِي فِي أُمُورِي كُلِّهَا الْكِفَايَةَ ، وَ صَرَفْتَ عَنِّي جَهْدَ الْبَلَاءِ ، وَ مَنَعْتَ مِنِّي مَحْذُورَ الْقَضَاءِ .
(2) و اگر احسانت و فراوانى نعمتهايت بر من نمى‌بود، به كمال بهره‌مندى و اصلاح نفس خويش نمى‌رسيدم، ولى تو خود درباره‌ى من آغاز دهش كردى و در همه‌ى امورم به حد كفايت روزى رسان بودى و تلاش پر دردسر را از من دور ساختى و قضاى باز دارنده را از من باز گردانيدى.
﴿3 إِلَهِي فَكَمْ مِنْ بَلَاءٍ جَاهِدٍ قَدْ صَرَفْتَ عَنِّي ، وَ كَمْ مِنْ نِعْمَةٍ سَابِغَةٍ أَقْرَرْتَ بِهَا عَيْنِي ، وَ كَمْ مِنْ صَنِيعَةٍ كَرِيمَةٍ لَكَ عِنْدِي
(3) بار الها! چه بسيار بلاى ملالت بار را از من دور ساختى و چه بسيار نعمت سرشار را كه چشمم را بدان روشن كردى و چه بسيار دهشهاى بزرگوارانه كه درباره‌ى من فرمودى.
﴿4 أَنْتَ الَّذِي أَجَبْتَ عِنْدَ الِاضْطِرَارِ دَعْوَتِي ، وَ أَقَلْتَ عِنْدَ الْعِثَارِ زَلَّتِي ، وَ أَخَذْتَ لِي مِنَ الْأَعْدَاءِ بِظُلَامَتِي .
(4) تويى آن كس كه در حال اضطرار دعاى مرا اجابت فرمودى و چون به لغزش و خطايى دچار آمدم از من در گذشتى و حق مرا از دشمنان بازستاندى.
﴿5 إِلَهِي مَا وَجَدْتُكَ بَخِيلًا حِينَ سَأَلْتُكَ ، وَ لَا مُنْقَبِضاً حِينَ أَرَدْتُكَ ، بَلْ وَجَدْتُكَ لِدُعَائِي سَامِعاً ، وَ لِمَطَالِبِي مُعْطِياً ، وَ وَجَدْتُ نُعْمَاكَ عَلَيَّ سَابِغَةً فِي كُلِّ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِي وَ كُلِّ زَمَانٍ مِنْ زَمَانِي ، فَأَنْتَ عِنْدِي مَحْمُودٌ ، وَ صَنِيعُكَ لَدَيَّ مَبْرُورٌ .
(5) بار الها! هر گاه از تو درخواستى كرده‌ام تو را بخيل نيافته و هر زمان آهنگ تو نموده‌ام تو را گرفته نديده‌ام بلكه چنانت يافته‌ام كه به دعاى من گوش فرا مى‌دهى و مسئلتم را بر آورده مى‌كنى و در هر كارى از كارهاى خودم و هر زمانى در ميان زمانها مى‌بينم كه نعمت تو به سوى من سرازيرست و از اين روى تو به نزديك من در خور ستايشى و دهشت بس نيكوست.
﴿6 تَحْمَدُكَ نَفْسِي وَ لِسَانِي وَ عَقْلِي ، حَمْداً يَبْلُغُ الْوَفَاءَ وَ حَقِيقَةَ الشُّكْرِ ، حَمْداً يَكُونُ مَبْلَغَ رِضَاكَ عَنِّي ، فَنَجِّنِي مِنْ سُخْطِكَ .
(6) جان و زبان و خردم تو را ستايشگرند، آنگونه ستايشى از من كه به ستيغ خشنوديت رسيده و به كنه شكرانه‌ات نايل آمده باشد.
﴿7 يَا كَهْفِي حِينَ تُعْيِينِي الْمَذَاهِبُ وَ يَا مُقِيلِي عَثْرَتِي ، فَلَوْ لَا سَتْرُكَ عَوْرَتِي لَكُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِينَ ، وَ يَا مُؤَيِّدِي بِالنَّصْرِ ، فَلَوْ لَا نَصْرُكَ إِيَّايَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِينَ ، وَ يَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوكُ نِيرَ الْمَذَلَّةِ عَلَى أَعْنَاقِهَ ، فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ ، وَ يَا أَهْلَ التَّقْوَى ، وَ يَا مَنْ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى ، أَسْأَلُكَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِّي ، وَ تَغْفِرَ لِي فَلَسْتُ بَرِيئاً فَأَعْتَذِرَ ، وَ لَا بِذِي قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ ، وَ لَا مَفَرَّ لِي فَأَفِرَّ .
(7) اى پناه من! آنگاه كه راهها(ى وصول به حقيقت) مرا به دردسر و رنج مى‌افكند، مرا از خشمت رهايى بخش و اى درگذرنده از لغزش من، اگر عيب‌پوشى تو در كار من نبود هر آينه از رسوا شدگان بودم و اى تاكيدكننده‌ى من در يارى، اگر اعانت تو نبود من از مغلوبان بودم. اى آن كه شاهان در برابر تو يوغ خوارى بر گردن دارند و از شكوه تو بيمناك‌اند! اى كسى كه در خور آنى كه از تو حساب ببرند و اى آن كه او را زيباترين نامهاست، از تو در خواست مى‌كنم كه از من بگذرى و بر من ببخشايى چرا كه من بى‌گناه نيستم كه در مقام عذرتراشى بر آيم، و نيرومند نيستم كه دم از چيرگى زنم و گريزگاهى ندارم كه بگريزم،
﴿8 وَ أَسْتَقِيلُكَ عَثَرَاتِي ، وَ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِنْ ذُنُوبِيَ الَّتِي قَدْ أَوْبَقَتْنِي ، وَ أَحَاطَتْ بِي فَأَهْلَكَتْنِي ، مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَيْكَ رَبِّ تَائِباً فَتُبْ عَلَيَّ، مُتَعَوِّذاً فَأَعِذْنِي ، مُسْتَجِيراً فَلَا تَخْذُلْنِي ، سَائِلًا فَلَا تَحْرِمْنِي مُعْتَصِماً فَلَا تُسْلِمْنِي ، دَاعِياً فَلَا تَرُدَّنِي خَائِباً .
(8) از تو خواهانم كه از لغزشهايم در گذرى و از تو درخواست دارم كه از آن گناهان، كه مرا گرفتار خود ساخته و گرداگرد مرا فرا گرفته و مايه‌ى هلاكتم شده، پوزش مى‌طلبم، و از آنها به سوى تو مى‌گريزم. پروردگارا! توبه مى‌كنم و پناه جويان از تو خواهان پناهم و زنهار طلبان خوارم مكن، دست سئوال پيش تو دراز كرده‌ام، محرومم مساز و به رشته‌ات در آويخته‌ام محرومم مگردان!
﴿9 دَعَوْتُكَ يَا رَبِّ مِسْكِيناً ، مُسْتَكِيناً ، مُشْفِقاً ، خَائِفاً ، وَجِلًا ، فَقِيراً ، مُضْطَرّاً إِلَيْكَ .
(9) پروردگارا! ترا مى‌خوانم به گونه‌ى مسكينى زار و نزار و نگران و بيمناك و چون فقيرى كه به تو نياز دارد و بيچاره‌ى توست.
﴿10 أَشْكُو إِلَيْكَ يَا إِلَهِي ضَعْفَ نَفْسِي عَنِ الْمُسَارَعَةِ فِيما وَعَدْتَهُ أَوْلِيَاءَكَ ، وَ الُْمجَانَبَةِ عَمَّا حَذَّرْتَهُ أَعْدَاءَكَ ، وَ كَثْرَةَ هُمُومِي ، وَ وَسْوَسَةَ نَفْسِي .
(10) بار خدايا! با شكوه از ضعف نفس خويش به جانب تو روى مى‌آورم، از آنكه نمى‌توانم به سوى آن وعده‌اى كه به دوستان خويش كرده‌اى در شتابم، و قادر نيستم از آنچه دشمنانت را از آن ترسانده‌اى دورى گزينم، و نيز از فراوانى اندوه و وسوسه‌ى نفسانيم.
﴿11 إِلَهِي لَمْ تَفْضَحْنِي بِسَرِيرَتِي ، وَ لَمْ تُهْلِكْنِي بِجَرِيرَتِي ، أَدْعُوكَ فَتُجِيبُنِي وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ تَدْعُونِي ، وَ أَسْأَلُكَ كُلَّمَا شِئْتُ مِنْ حَوَائِجِي ، وَ حَيْثُ مَا كُنْتُ وَضَعْتُ عِنْدَكَ سِرِّي ، فَلَا أَدْعُو سِوَاك ، وَ لَا أَرْجُو غَيْرَكَ
(11) بار خدايا! به سبب آنچه در نهانخانه‌ى درونم مى‌گذرد، مرا رسوا نكرده و به سبب گناهانم هلاكم نساخته‌اى. تو را مى‌خوانم و پاسخم مى‌دهى هر چند كه وقتى تو مرا مى‌خوانى در پاسخت كندى مى‌ورزم. هر نيازى كه مراست از تو خواهانم و هر جا كه باشم رازم را به تو مى‌سپارم. جز تو كس را نخوانم و جز تو اميد به كس ندارم.
﴿12 لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ ، تَسْمَعُ مَنْ شَكَا إِلَيْكَ ، وَ تَلْقَى مَنْ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ ، وَ تُخَلِّصُ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ ، وَ تُفَرِّجُ عَمَّنْ لَاذَ بِكَ .
(12) «آرى»، «آرى» تويى كه شكوه آن كس را كه پيش تو مى‌آورد مى‌شنوى و هر آن كس كه بر تو توكل مى‌كند بدو روى مى‌آورى و هر كس را كه در پناه لطفت درآويزد مى‌رهانى و هر آن كس را كه در جوارت خزد گشايش مى‌بخشى.
﴿13 إِلَهِي فَلَا تَحْرِمْنِي خَيْرَ الآْخِرَةِ وَ الْأُولَى لِقِلَّةِ شُكْرِي ، وَ اغْفِرْ لِي مَا تَعْلَمُ مِنْ ذُنُوبِي .
(13) بار الها! مرا به سبب كمى سپاسگزاريم از خير دنيا و آخرت محروم مفرما. و گناهانم را كه تنها تو مى‌دانى، بيامرز.
﴿14 إِنْ تُعَذِّبْ فَأَنَا الظَّالِمُ الْمُفَرِّطُ الْمُضَيِّعُ الآْثِمُ الْمُقَصِّرُ الْمُضَجِّعُ الْمُغْفِلُ حَظَّ نَفْسِي ، وَ إِنْ تَغْفِرْ فَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ .
(14) اگر مرا در شكنجه كشى، خود سزاى من است چرا كه ستمكار و سهل‌انگارم و گناهكار، و غافل از بهره‌ى خويشم و اگرم بيامرزى تويى مهربانترين مهربانان.

برچسب:

دعای پنجاه و یکم صحیفه سجادیه

-

دعای پنجاه و یک صحیفه سجادیه

-

دعای 51 صحیفه سجادیه

-

دعای ۵۱ صحیفه سجادیه

-

پنجاه و یکمین دعای صحیفه سجادیه

-

شرح صحیفه سجادیه

-

ترجمه صحیفه سجادیه

-

انتخاب ترجمه:
- استاد حسین انصاریان - سید كاظم ارفع - حسین استاد ولی - سید رضا آل ياسین - محیی الدين مهدی الهی قمشه ای - عبدالمحمد آيتی - صدرالدین بلاغی - تقدسی نيا - حسن ثقفی تهرانی - محمد مهدی جلالی - سید علیرضا جعفری - محمد تقی خلجی - لطیف راشدی - باقر رجبی نژاد - محمد رسولی - محمد مهدی رضايی - محمد حسین سلطانی لرگانی کجوری - داریوش شاهین - ابوالحسن شعرانی - غلامعلی صفايی - محمود صلواتی - عباس عزيزی - حسین عماد زاده اصفهانی - محسن غرویان - عبدالجواد ابراهیمی - جواد فاضل - محمد مهدی فولادوند - علی نقی فيض الاسلام اصفهانی - فیض الاسلام (تصحیح جامعه مدرسین) - جواد قيومی اصفهانی - اسدالله مبشری - محمد علی مجاهدی - محسن محمود زاده - عبدالحسین موحدی
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^