اخلاق خوبان، ص: 80
را چشم نمی داند. و از سويی نيز دانسته می شود كه امتياز انسان به چشم اوست و يا چشم انسان امتيازی دارد كه چشمان حيوان از آن بی بهره است.
و آن بهره جز اين نيست كه چشمان انسان، قادر به نفوذ و عبور است، در حالی كه چشمان حيوان اينگونه نيست.
حيوان اگر به ظاهر علف می بيند، در حقيقت نيز جز علف نمی بيند، و يا اگر آب می بيند به واقع نيز آب می بيند. اما انسان اينگونه نيست، بلكه از ظاهر آب و علف عبور می كند و به حقيقت و يا حقايقی ديگر دست می يابد. و از همين رو درس ها و پندها می آموزد.
تو مو می بينی و من پيچش مو |
تو ابرو من اشارت های ابرو |
|
و اين درس آموزی و پندآموزی، در كتاب خدا، به «اعتبار» و «عبرت آموزی» ياد می شود. و از انسان می خواهد. كه با چشمان خود اعتبار جويد.
«1»
بنابراين، ارج و ارزش و رجحانِ چشم انسان بر چشمان حيوان به اعتبار و درس آموزی است، و اگر چشمی اينگونه نباشد با چشم حيوان هيچ تفاوتی نخواهد داشت. و طبيعةً چنين انسانی به منزله كسی است كه چشمی ندارد، و نابيناست. چرا كه در منطق قرآن، بينا كسی است كه با چشمان خود بياموزد، و حقايق را از پشت ظواهر امور درك و فهم نمايد. و در حقيقت با ديدن چيزی، چيزهايی ادراك و تَفَهُم كند.
علی عليه السلام در وصف رسول باكرامت اسلام صلی الله عليه و آله می فرمود: او تا چشم را می گشود، با تماشای هر چيز عبرتی می آموخت.
همچنانكه سيره بسياری از عارفان و عالمان نيز همين بوده است. از
______________________________ (1) حشر/ 2.