اخلاق خوبان، ص: 97
گر نشيند فرشته ای با ديو |
وحشت آموزد و خيانت و ريو |
|
از بدان نيكوئی نياموزی |
نكند گرگ، پوستين دوزی «1» |
|
و از اين رو كه همنشينِ خود تاثيرگذار است، اولياء دين، پيوسته ما را به همنشينی با خوبان و صالحان خوانده اند.
يك زمانی صحبت با اوليا |
بهتر از صد ساله طاعت بی ريا |
|
مهر پاكان در ميان جان نشان |
دل مده الا به مهر دلخوشان |
|
دست زن در ذيل صاحب دولتی |
تا زِ افضالش بيابی رفعتی |
|
صحبت صالح ترا صالح كند |
صحبت طالح تو را طالح كند |
|
و كسی كه همنشينی صالحان و پاكان را برگزيند، محبوب و مطلوب خداوند خواهد بود. و نصرت و امداد خداوندی را نصيب خواهد برد.
رو بجور يار خدايی را تو زود |
چون چنان كردی خدا يار تو بود «2» |
|
خلوت از اغيار بايد نی زِ يار |
پوستين بهره دی آمد نَی بهار «3» |
|
______________________________ (1) سعدی.
(2) مثنوی معنوی، دفتر دوم، بيت 23.
(3) مثنوی معنوی، دفتر دوم، بيت 25.