اخلاق خوبان، ص: 41
شيوه شكفتن
غنچه تا غنچه است زيبايی و طراوت و تازگی و شكوهِ خاص خود را ندارد.
و البته قدر و بهايی نيز نخواهد داشت. و از اين رو، كسی به چيدن و جدا ساختن آن رغبت و تمايلی نشان نمی دهد.
ارزش و اعتبار يك غنچه، تنها در صورتی است كه از غنچگی خارج، و به گل شدن روی آورد.
و گل شدن نيز در گرو شكفتن و باز شدن و خنديدنِ غنچه است.
البته، شكفتگی و بازشدنِ غنچه به هر صورتی امكان پذير است، و می توان آن را با دست و يا هر چيز ديگری گشود و باز نمود، ولی اينگونه بازشدن و گشايش، نوعی كاستن از زيبايی و رونق بازار آن خواهد رود. و نه تنها مايه جمال و زيبايی نيست، بلكه از گل شدن واقعی نيز مانع شده و در عوض حالتی تصنعی، كريه و زشت و ناموزون به آن خواهد داد.
باری، غنچه، تنها در صورتی، به جمال و كمالِ شايسته و مطلوب خود