اخلاق خوبان، ص: 46
است، و نه هيچكس ديگر.
«1»
دائماً او پادشاه مطلق است |
در كمال عز خود مستغرق است «2» |
|
و از اين رو برای انسان، هرچه باشد و هركه باشد، جز خشوع، خضوع، و افتادگی و بندگی هيچ چيز ديگر زيبا و شايسته نمی نمايد. زيرا همه حاجتمند و نيازمند خدايند، و وی نيز بی نياز از همه چيز و از همگان، و به ميزانی كه همگان محتاجند او بی نياز است.
دان كه محتاج اوست هركس هست |
خواه بدكار و خواه نيكوكار «3» |
|
و هر چه هست از اوست.
هر چه بوئيم ز گلزار گلستان وی است |
عطر يار است كه بوئيده و بوئيم همه «4» |
|
پس آدمی هر چه می خواهد از خدا بخواهد، و نه از هيچ چيز و هيچكس ديگر.
يكی از عارفان می گويد: من همه قرآن را تتبع نمودم و حاصل معنی هر آيتی و هر قصه ای را اين يافتم كه: ای بنده، از غير از من بِبُر؛ چراكه آنچه را از غير يابی، از من نيز بيابی بی منت خلق، و آنها كه از من يابی از هيچ كس نيابی.
دست حاجت چو بری پيش خداوندی بر |
كه كريم است و رحيم است و غفور است و وَدود |
|
______________________________ (1) نهج البلاغه، خطبه 192.
(2) عطار نيشابوری.
(3) وحشی بافقی.
(4) امام خمينی رحمه الله.