اخلاق خوبان، ص: 43
نسيمی كه برخاسته از دريای عنايت و حمايت و لطف و لطافت حق باشد، و آن چيزی جز كتاب خدا، قرآن كريم نيست.
ليك گر واقف شوی زين آب پاك |
كه كلام ايزد است و روحناك |
|
نيست گردد وسوسه كلّی ز جان |
دل بيابد ره به سوی گلستان |
|
زآنگه در باغی و در جويی پرد |
هر كه از سِرِّ صُحف بويی بَرَد «1» |
|
شكوفايی
بنابراين، ارزش و قدر و منزلت انسان وامدار شكفتن و شكوفايی است. و شكوفايی نيز در گرو نسيم سراسر رحمت و نشاط الهی، يعنی قرآن كريم است.
پس، بايد پذيرفت، كه قرآن برای آدمی، بس و كافی و تمام خواهد بود، همچنانكه نسيم برای غنچه.
و اين، حقيقتی است كه اهل حقيقت و معنا و اشارت، كه از هر چيزی، چيزی فهم می كنند، از حرف نخست قرآن كه «باء» و از حرف آخرين آن كه «سين» می باشد، می آموزند.
اين جماعت می گويند: با ضميمه ساختن دو حرفِ آغازين و پايانی اين كتاب، واژه «بَسّ» به دست می آيد، كه خود اشارت به اين حقيقت است كه اين كتاب برای آدمی كه جز صلاح و سعادت را نمی خواهد بس و كافی است. لكن در جُستن و يافتن آن به خطا می رود از اين رو، نيازمند هدايت است، و قرآن كتاب هدايت خواهد بود؛ هدايت به سوی حقايقی كه زمينه ساز سعادتمندی بشر می باشد.
______________________________ (1) مثنوی معنوی، دفتر چهارم، بيت 3470 تا 3472.