فارسی
يكشنبه 02 دى 1403 - الاحد 19 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

دعای 37 ( دعا در اعتراف به ناتوانی از شکر ) ترجمه محمد علی مجاهدی


مطلب قبلی دعای 36
دعای 38 مطلب بعدی


نحوه نمایش

دانلود
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا اعْتَرَفَ بِالتَّقْصِيرِ عَنْ تَأْدِيَةِ الشُكْرِ
دعاى امام در اعتراف به ناتوانى (خويش) از اداى شكر (نعمت‌هاى خداوندى)
﴿1 اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَداً لَا يَبْلُغُ مِنْ شُكْرِكَ غَايَةً إِلَّا حَصَلَ عَلَيْهِ مِنْ إِحْسَانِكَ مَا يُلْزِمُهُ شُكْراً .
(1) بارالها! (چگونه) بنده‌اى (از بندگان تو از عهده‌ى شر نعمت‌هايت برون آيد كه) هنوز حق شكر (يكى از نعمت‌هاى تو را)- چنان كه بايد و شايد- ادا نكرده كه احسان ديگر تو شكر ديگرى را بر او واجب مى‌سازد؟
﴿2 وَ لَا يَبْلُغُ مَبْلَغاً مِنْ طَاعَتِكَ وَ إِنِ اجْتَهَدَ إِلَّا كَانَ مُقَصِّراً دُونَ اسْتِحْقَاقِكَ بِفَضْلِكَ
(2) و هر چه در طاعت و بندگى تو بكوشد باز هم (حق بندگى تو را به جاى نياورده) از عهده‌ى اداى آن چه سزاوار عظمت و بزرگى توست، بر نخواهد آمد.
﴿3 فَأَشْكَرُ عِبَادِكَ عَاجِزٌ عَنْ شُكْرِكَ ، وَ أَعْبَدُهُمْ مُقَصِّرٌ عَنْ طَاعَتِكَ
(3) بنابراين، شاكرترين بندگانت از سپاس تو در مى‌ماند و عابدترين آنان در اداى (مراتب) طاعت و بندگى تو دچار كوتاهى (از روى عجز و ناتوانى) است.
﴿4 لَا يَجِبُ لِأَحَدٍ أَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقَاقِهِ ، وَ لَا أَنْ تَرْضَى عَنْهُ بِاسْتِيجَابِهِ
(4) هيچ بنده‌اى (از بندگانت) در خور آمرزش و تو نيست و سزاوار خشنودى توست.
﴿5 فَمَنْ غَفَرْتَ لَهُ فَبِطَوْلِكَ ، وَ مَنْ رَضِيتَ عَنْهُ فَبِفَضْلِكَ
(5) پس (اى خداوند مهربان!) هر كه را كه بيامرزى از رحمت (بيكرانه‌ى) تو و از هر كس خشنود گردى از فضل (بى نهايت) توست.
﴿6 تَشْكُرُ يَسِيرَ مَا شَكَرْتَهُ ، وَ تُثِيبُ عَلَى قَلِيلِ مَا تُطَاعُ فِيهِ حَتَّى كَأَنَّ شُكْرَ عِبَادِكَ الَّذِي أَوْجَبْتَ عَلَيْهِ ثَوَابَهُمْ وَ أَعْظَمْتَ عَنْهُ جَزَاءَهُمْ أَمْرٌ مَلَكُوا اسْتِطَاعَةَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَكَ فَكَافَيْتَهُمْ ، أَوْ لَمْ يَكُنْ سَبَبُهُ بِيَدِكَ فَجَازَيْتَهُمْ
(6) (تو آن خداوند رحيمى كه چنان) سپاس ناچيز و مقبول (بندگان خود) را پاداش فراوان و طاعت اندك آنان را جزاى بسيار مى‌دهى، كه انگار بدون مشيت (و توفيق تو) از عهده شكرى كه بر آنان واجب ساخته‌اى- و صواب و پاداششان را افزون كرده‌اى- بر مى‌آمدند! و يا مى‌توانستند از سپاس تو خود دارى كنند! و گويا توفيق اين شكر و سپاس از جانب تو نبوده و بندگان تو (بدون عنايت تو) خود قادر به اداى شكر و سپاس تو بوده‌اند! و از اين روى به آنان پاداش مى‌دهى!.
﴿7 بَلْ مَلَكْتَ يَا إِلَهِي أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَنْ يَمْلِكُوا عِبَادَتَكَ ، وَ أَعْدَدْتَ ثَوَابَهُمْ قَبْلَ أَنْ يُفِيضُوا فِي طَاعَتِكَ ، وَ ذَلِكَ أَنَّ سُنَّتَكَ الْإِفْضَالُ ، وَ عَادَتَكَ الاحسان ، وَ سَبِيلَكَ الْعَفْوُ
(7) در صورتى كه- اى خداى من!- پيش از آن كه به عبادت تو برخيزند، اختيار آنان به دست تو بوده و قبل از آن كه به طاعت تو روى آورند، (موجبات) ثواب آنان را فراهم آورده‌اى، چرا كه سنت (خداوندى) تو: عطا و فضل، و عادت تو: كرم و احسان، و روش تو: عفو و گذشت است؛
﴿8 فَكُلُّ الْبَرِيَّةِ مُعْتَرِفَةٌ بِأَنَّكَ غَيْرُ ظَالِمٍ لِمَنْ عَاقَبْتَ ، وَ شَاهِدَةٌ بِأَنَّكَ مُتَفَضَّلٌ عَلَى مَنْ عَافَيْتَ ، وَ كُلٌّ مُقِرٌّ عَلَى نَفْسِهِ بِالتَّقْصِيرِ عَمَّا اسْتَوْجَبْتَ
(8) و از اين روى، همه‌ى آفريدگان تو (بر اين باورند و) اعتراف مى‌كنند كه اگر عقابشان كنى بر آنان ستم روانداشته‌اى، و همه گواهى مى‌دهند كه اگر از گناهشان درگذرى آنان را به (رحمت و) و بزرگوارى خود نواخته‌اى و همه اقرار مى‌كنند كه از انجام آنچه (طاعت و سپاس و عبادتى كه) درخور (خداوندى و عظمت) توست كوتاهى ورزيده‌اند؛
﴿9 فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّيْطَانَ يَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِكَ مَا عَصَاكَ عَاصٍ ، وَ لَوْ لاَ أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِي مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِيقِكَ ضَالٌّ
(9) و اگر فريب شيطان نبود كسى نافرمانى تو نمى‌كرد و به معصيت آلوده نمى‌شد، اگر همو باطل را (در چشم مردم) به صورت حق جلوه نمى‌داد، كسى از راه (مستيقم) تو سر بر نمى‌تابيد و گمراه نمى‌گرديد.
﴿10 فَسُبْحَانَكَ مَا أَبْيَنَ كَرَمَكَ فِي مُعَامَلَةِ مَنْ أَطَاعَكَ أَوْ عَصَاكَ تَشْكُرُ لِلْمُطِيعِ مَا أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَهُ ، وَ تُمْلِي لِلْعَاصِي فِيما تَمْلِكُ مُعَاجَلَتَهُ فِيهِ .
(10) اى خداوند پاك و منزه! كرم و بزرگوارى تو در حق مطيعان و عاصيان (درگاهت) بسيار روشن است چرا كه فرمانبران را به خاطر عملى- كه خود توفيق انجام آن را داده‌اى- پاداش، و گناهكاران را نيز (براى توبه و بازگشت) مهلت مى‌دهى با آن كه مى‌توانى در كيفرشان شتاب كنى.
﴿11 أَعْطَيْتَ كُلًّا مِنْهُمَا مَا لَمْ يَجِبْ لَهُ ، وَ تَفَضَّلْتَ عَلَى كُلٍّ مِنْهُمَا بِمَا يَقْصُرُ عَمَلُهُ عَنْهُ .
(11) (بارالها!) به هر يك از مطيعان و عاصيان نعمت عطا كرده‌اى كه در خور آن نيستند و به هر يك از سر تفضل و بزرگوارى عنايتى كرده‌اى كه (پاداش) عمل آنان از كمتر است؛
﴿12 وَ لَوْ كَافَأْتَ الْمُطِيعَ عَلَى مَا أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَأَوْشَكَ أَنْ يَفْقِدَ ثَوَابَكَ ، وَ أَنْ تَزُولَ عَنْهُ نِعْمَتُكَ ، وَ لَكِنَّكَ بِكَرَمِكَ جَازَيْتَهُ عَلَى الْمُدَّةِ الْقَصِيرَةِ الْفَانِيَةِ بِالْمُدَّةِ الطَّوِيلَةِ الْخَالِدَةِ ، وَ عَلَى الْغَايَةِ الْقَرِيبَةِ الزَّائِلَةِ بِالْغَايَةِ الْمَدِيدَةِ الْبَاقِيَةِ .
(12) و اگر پاداش عمل اهل طاعت را- كه توفيقش از جانب توست- به اندازه‌ى عطا مى‌كردى چه بسا كه سزاوار (اين مقدار) ثواب نبودند- و نعمت تو نيز از. ميان مى‌رفت ولى تو (اى خداوند مهربان!) از روى كرم و بزرگوارى ذاتى خود در برابر عملى كه در مدت كوتاه و گذراى (دنياى) فانى داشته، پاداشى هميشگى و دراز مدت (در عالم آخرت) در نظر گرفته‌اى، و در ازاى كردار زودگذر و فانى، اجرى جاودانه و طولانى به وى ارزانى داشته‌اى؛
﴿13 ثُمَّ لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ فِيما أَكَلَ مِنْ رِزْقِكَ الَّذِي يَقْوَى بِهِ عَلَى طَاعَتِكَ ، وَ لَمْ تَحْمِلْهُ عَلَى الْمُنَاقَشَاتِ فِي الآْلَاتِ الَّتِي تَسَبَّبَ بِاسْتِعْمَالِهَا إِلَى مَغْفِرَتِكَ ، وَ لَوْ فَعَلْتَ ذَلِكَ بِهِ لَذَهَبَ بِجَمِيعِ مَا كَدَحَ لَهُ وَ جُمْلَةِ مَا سَعَى فِيهِ جَزَاءً لِلصُّغْرَى مِنْ أَيَادِيكَ وَ مِنَنِكَ ، وَ لَبَقِيَ رَهِيناً بَيْنَ يَدَيْكَ بِسَائِرِ نِعَمِكَ ، فَمَتَى كَانَ يَسْتَحِقُّ شَيْئاً مِنْ ثَوَابِكَ لَا مَتَي
(13) و سپس آن چه از (سفره‌ى) روزى (مقدر) تو استفاده كرده تا بر طاعت و بندگى نيرو و توانايى يافته به حساب نياوردى و تاوانى هم براى او در نظر نگرفتى و در مورد اسبابى كه براى رسيدن به عفو و آمرزش تو فراهم آورده است، ايرادى نگرفتى، اگر اين عوامل را به حساب او مى‌گذاشتى (و در برابر آن‌ها طاعت و عبادت از او مى‌طلبيدى) تمامى زحمات او بر باد مى‌رفت و همه‌ى تالاش‌هاى او ارزش كوچكترين نعمت تو را نداشت و در مورد ديگر نعمتهاى تو مديون و وام دار تو بود، در اين صورت (آيا) ديگر جاى ثوابى براى او باقى مى‌ماند و سزاوار اجر و پاداش تو بود؟ هرگز! هرگز چنين اتفاقى رخ نمى‌داد.
﴿14 هَذَا يَا إِلَهِي حَالُ مَنْ أَطَاعَكَ ، وَ سَبِيلُ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ ، فَأَمَّا الْعَاصِي أَمْرَكَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْيَكَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِكَ لِكَيْ يَسْتَبْدِلَ بِحَالِهِ فِي مَعْصِيَتِكَ حَالَ الْإِنَابَةِ إِلَى طَاعَتِكَ ، وَ لَقَدْ كَانَ يَسْتَحِقُّ فِي أَوَّلِ مَا هَمَّ بِعِصْيَانِكَ كُلَّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِيعِ خَلْقِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ .
(14) بارالها! اين حال كسى است كه فرمانبر تو بود و سر طاعت و بندگى تو را داشت و (تو در حق او لطف‌ها كردى كه نمونه‌هاى از آن بيان شد)، اما در مورد انسان معصيت كار هم- كه امر تو را ناديده گرفته و نهى تو را مرتكب شده- در انتقام و كيفر دادن و خدمت تو گزيند، (همان بنده‌ى گنهكارى) كه در اولين نافرمانى خو سزاوار مكافات‌هايى بود كه براى تمامى آفريدگانت در نظر گرفته‌اى،
﴿15 فَجَمِيعُ مَا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ وَ أَبْطَأْتَ بِهِ عَلَيْهِ مِنْ سَطَوَاتِ النَّقِمَةِ وَ الْعِقَابِ تَرْكٌ مِنْ حَقِّكَ ، وَ رِضًى بِدُونِ وَاجِبِكَ
(15) بنابراين تمامى كيفرهايى كه (انسان گناهكار در خور آن بود و تو آن‌ها را از سر لطف و مرحمت) به تأخير انداخته‌اى و هر مكافاتى كه از او بازداشته‌اى،حق مسلم تو بود كه از آن در گذشته‌اى و به كمتر از حقى كه مقام خداوندى تو اقتضا مى‌كند، راضى و خشنود گشته‌اى.
﴿16 فَمَنْ أَكْرَمُ يَا إِلَهِي مِنْكَ ، وَ مَنْ أَشْقَى مِمَّنْ هَلَكَ عَلَيْكَ لَا مَنْ فَتَبَارَكْتَ أَنْ تُوصَفَ إِلَّا بِالْإِحْسَانِ ، وَ كَرُمْتَ أَنْ يُخَافَ مِنْكَ إِلَّا الْعَدْلُ ، لَا يُخْشَى جَوْرُكَ عَلَى مَنْ عَصَاكَ ، وَ لَا يُخَافُ إِغْفَالُكَ ثَوَابَ مَنْ أَرْضَاكَ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ هَبْ لِي أَمَلِي ، وَ زِدْنِي مِنْ هُدَاكَ مَا أَصِلُ بِهِ إِلَي التَّوْفِيقِ فِي عَمَلِي ، إِنَّكَ مَنَّانٌ كَرِيمٌ .
(16) پس- اى خدا ى من!- كريم‌تر از تو كيست و بدبخت‌تر از بنده‌اى كه به خاطر نافرمانى تو خود را در معرض نابودى قرار داده است؟! نه! مسلما هيچ كس (روسياه‌تر از او نيست)، (يا الهى!) تو برتر و والاتر از آنى كه تو را جز به صفت نيكى و احسان بستايند و نيز كريم‌تر از آنى كه جز به عدالت از تو بهراسند، از ستم تو در حق كسى كه معصيت تو مى‌كند، باكى نيست و از چشم پوشى تو در مورد پاداش كسى كه (با اعمال پسنديده‌ى خود) تو را خشنود ساخته ترسى نه چرا كه تو نه بر كسى ستم مى‌كنى و نه از پاداش كسى كه در خور آن است خوددارى مى‌كنى پس بر محمد و آل او درود فرست و آرزوى مرا برآور و هدايت خويش را در حق من (آن قدر) زياده كن كه به سبب آن در كار خويش موفق باشم، كه تو خداوند بخشنده و كريمى.

برچسب:

دعای سی و هفت صحیفه سجادیه

-

دعای سی و هفتم صحیفه سجادیه

-

دعای 37 صحیفه سجادیه

-

دعای ۳۷ صحیفه سجادیه

-

سی و هفتمین دعای صحیفه سجادیه

-

شرح صحیفه سجادیه

-

ترجمه صحیفه سجادیه

-

انتخاب ترجمه:
- استاد حسین انصاریان - سید كاظم ارفع - حسین استاد ولی - سید رضا آل ياسین - محیی الدين مهدی الهی قمشه ای - عبدالمحمد آيتی - صدرالدین بلاغی - تقدسی نيا - حسن ثقفی تهرانی - محمد مهدی جلالی - سید علیرضا جعفری - محمد تقی خلجی - لطیف راشدی - باقر رجبی نژاد - محمد رسولی - محمد مهدی رضايی - محمد حسین سلطانی لرگانی کجوری - داریوش شاهین - ابوالحسن شعرانی - غلامعلی صفايی - محمود صلواتی - عباس عزيزی - حسین عماد زاده اصفهانی - محسن غرویان - عبدالجواد ابراهیمی - جواد فاضل - محمد مهدی فولادوند - علی نقی فيض الاسلام اصفهانی - فیض الاسلام (تصحیح جامعه مدرسین) - جواد قيومی اصفهانی - اسدالله مبشری - محمد علی مجاهدی - محسن محمود زاده - عبدالحسین موحدی
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^