اخلاق خوبان، ص: 253
چه چيزی در اين عالم هست كه از مهر او، با خود نداشته باشد؟ آنهم مهری كه عاشقانه و سخاوتمندانه بر همه ارزانی می كند. و تو گويی، پيوسته به دنبال كمترين بهانه است، تا ابر لطف خويش را بارش دهد.
از اين رو، گاه كسی كاری خير مرتكب می شود، ولی همان را بهانه می كند و ديگری را از عذاب و آتش دور می سازد.
لذا در خبر آمده است:
مسيح از كنار مزاری عبور می كرد، و ديد كه صاحب آن در عذاب است.
و سال ديگر از كنار همان مزار گذشت، اما صاحب مزار را در رنج و ناراحتی نديد.
خدايا! سال گذشته صاحب اين قبر در عذاب، ولی اكنون او را در عذاب نمی بينم؟!
خطاب رسيد:
ای مسيح! او فرزندی دارد، كه دو كار كرد: يكی اينكه جاده ای را صاف و هموار ساخت، تا ديگران آسوده و به راحتی رفت و آمد كنند، و ديگر آنكه يتيمی را پناه داد. و همين بهانه ای شد كه پدر اين فرزند را از عذاب و سختی رهايی دَهَم.
راستی كيست كه نخواهد با اينگونه خدايی آشتی و دوستی كند.
نمی دانم اين سخن، صواب و صحيح است يا نه، ولی تعبير ديگری ندارم، به خدا مردم، خدا تشنه بخشش و آمرزش است.
چشم پوشی