وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الصَّلَاةِ عَلَي حَمَلَةِ الْعَرْشِ وَ كُلِّ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ
(عرش در لغت به معنى سرير و تخت پادشاه و سقف خانه است، و عرش خدا بر دو معنى اطلاق مىشود يكى علم او كه نگهداران آن هشت نفرند، چنانكه در كافى است حضرت صادق عليهالسلام فرموده: حملهى عرش كه مراد از آن علم «خداى تعالى» است هشت نفرند، چهار از ما و چهار از كسانى كه خدا خواسته است، و شيخ صدوق « قدس الله سره» در كتاب عقائد فرموده: عرشى كه مراد از آن علم است حملهى آن چهار كس از اولين: نوح، ابراهيم، موسى و عيسى است، و چهار كس از آخرين: محمد، على، حسن و حسين عليهمالسلام، و دوم «كه مراد در اين دعاء است» جسمى است كه به كرسى احاطه دارد، از حضرت صادق عليهالسلام رسيده: هر چيزى را كه خدا آفريده در جوف كرسى است و كرسى به آن احاطه دارد جز عرش كه بزرگتر آنست كه كرسى به آن احاطه داشته باشد، و فرشتگان را محققين از متكلمين گفتهاند: اجسام لطيفهى نورانيهى الهيه هستند و بر تصرفات سريعه و كارهاى دشوار و تشكل به اشكال گوناگون توانا مىباشند و داراى عقل و فهمند و جاى آنها در آسمانها است و در نزد خدا درجه و مقام آنها تفاوت دارد، چنانكه خداى تعالى از ايشان حكايت كرده «س 37 ى 164»: و ما منا الا له مقام معلوم «و نيست از ما فرشتگان جز آنكه براى او مقامى معين است» و بيشتر از مسلمين اين قول را پذيرفتهاند، اخبار هم بر آن دلالت دارد، و ايمان به آنها واجب است، چنانكه خداى تعالى «س 2 ى 285» فرموده: امن الرسول بما انزل اليه من ربه و المومنون كل امن بالله و ملائكته و كتبه و رسله «رسول به آنچه پروردگارش بر او فرستاد ايمان آورده و مومنين همه به خدا و فرشتگان و كتابها و پيغمبران خدا ايمان آوردند» و از پيغمبر صلى الله عليه و آله ايمان را پرسيدند فرمود: ايمان آنست كه به خدا و فرشتگان و كتابها و پيغمبرانش ايمان آورى، و فرشتگان داراى عصمتند و واسطهى بين خدا و پيغمبرانش به آوردن كتاب و رساندن وحى مىباشند و مىميرند پس از مدت درازى، و گفتهاند: آنها نه نر هستند و نه ماده و نه مىزايند و نه مىخورند و نه مىآشامند، لذت آنان ذكر خدا است و زندگانيشان معرفت و طاعت او):
از دعاهاى امام عليهالسلام است در درود بر نگهداران عرش و هر فرشتهى مقرب
﴿1﴾
اللَّهُمَّ وَ حَمَلَةُ عَرْشِكَ الَّذِينَ لَا يَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِيحِكَ ، وَ لَا يَسْأَمُونَ مِنْ تَقْدِيسِكَ ، وَ لَا يَسْتَحْسِرُونَ مِنْ عِبَادَتِكَ ، وَ لَا يُؤْثِرُونَ التَّقْصِيرَ عَلَى الْجِدِّ فِي أَمْرِكَ ، وَ لَا يَغْفُلُونَ عَنِ الْوَلَهِ إِلَيْكَ
(1) بار خدايا و نگهداران عرشت (و او در جملهى اللهم و حمله عرشك و او استيناف است و بعد از آن مبتداء و خبر آن در جملهى ششم فصل عليهم است) كه از تسبيح و منزه نمودن تو سست نمىشوند، و از تقديس و مبرى گردانيدن تو بستوه نمىآيند، و از پرستش تو مانده نمىشوند، و تقصير و كوتاهى بر كوشش در (بارهى) امر و فرمان تو اختيار نمىنمايند، و از شيفتگى به سوى تو غفلت و فراموشى ندارند
﴿2﴾
وَ إِسْرَافِيلُ صَاحِبُ الصُّورِ ، الشَّاخِصُ الَّذِي يَنْتَظِرُ مِنْكَ الْإِذْنَ ، وَ حُلُولَ الْأَمْرِ ، فَيُنَبِّهُ بِالنَّفْخَةِ صَرْعَى رَهَائِنِ الْقُبُورِ .
(2) و اسرافيل (نامى است فارسى اضافه به ايل شده و ايل به زبان عبرى نام خداى تعالى است، از حضرت على ابن الحسين عليهالسلام روايت شده: هر چه كه به ايل اضافه شود عبدالله «بندهى خدا» است) صاحب صور (چيزى كه در آن مىدمد) كه چشم گشوده و بر هم نمىنهد منتظر دستور و فرمان تو است تا به دميدن (در صور) افتادگان گرو گورها را آگاه گرداند (مردگان را زنده نمايد)
﴿3﴾
وَ مِيكَائِيلُ ذُو الْجَاهِ عِنْدَكَ ، وَ الْمَكَانِ الرَّفِيعِ مِنْ طَاعَتِكَ .
(3) و ميكائيل كه نزد تو داراى منزلت و از طاعت و بندگيت صاحب مقام بلند است (از اميرالمومنين عليهالسلام رسيده كه فرمود: موذن اهل آسمانها جبرئيل و امام و پيشنمازشان ميكائيل است كه نزد بيتالمعمور بر آنها امامت مىنمايد، زيرا امامت مقام بلندى است در طاعت و بندگى كه شايسته نيست آن را جز كسى كه مقامش بالاتر و شرائط امامت را جامعتر باشد)
﴿4﴾
وَ جِبْرِيلُ الْأَمِينُ عَلَى وَحْيِكَ ، الْمُطَاعُ فِي أَهْلِ سَمَاوَاتِكَ ، الْمَكِينُ لَدَيْكَ ، الْمُقَرَّبُ عِنْدَكَ
(4) و جبريل امين و درستكار بر وحى و پيروى شدهى در آسمانها و ارجمند در پيشگاه و مقرب در نزد تو است
﴿5﴾
وَ الرُّوحُ الَّذِي هُوَ عَلَى مَلَائِكَةِ الْحُجُبِ .
(5) و روح (نام فرشتهايست) كه موكل و گماشته بر فرشتگان حجابها است (حجب جمع حجاب است و حجاب به معنى چيزى است كه چيز ديگر را پنهان نمايد مانند پرده و ديوار، و در معانى نيز گفته مىشود: عجز و ناتوانى حجاب است بين انسان و مقصودش و معصيت و گناه حجاب است بين بنده و پروردگارش، و مراد به حجب در اينجا انوارى است بالاتر از آسمانها كه از علم مخلوقين به ماوراء آنها پنهان است)
﴿6﴾
وَ الرُّوحُ الَّذِي هُوَ مِنْ أَمْرِكَ ، فَصَلِّ عَلَيْهِمْ ، وَ عَلَى الْمَلَائِكَةِ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِمْ مِنْ سُكَّانِ سَمَاوَاتِكَ ، وَ أَهْلِ الْأَمَانَةِ عَلَى رِسَالاتِكَ
(6) و روح (نام فرشتهى بسيار بزرگ) كه از عالم امر (اسرار) تو است، بر آنها درود فرست، و بر فرشتگانى كه پائينتر از آنانند: آنها كه در آسمانهايت جا دارند و بر رساندن پيغامهايت درستكارند
﴿7﴾
وَ الَّذِينَ لَا تَدْخُلُهُمْ سَأْمَةٌ مِنْ دُؤُوبٍ ، وَ لَا إِعْيَاءٌ مِنْ لُغُوبٍ وَ لَا فُتُورٌ ، وَ لَا تَشْغَلُهُمْ عَنْ تَسْبِيحِكَ الشَّهَوَاتُ ، وَ لَا يَقْطَعُهُمْ عَنْ تَعْظِيمِكَ سَهْوُ الْغَفَلَاتِ .
(7) و فرشتگانى كه از هيچ كوشش خستگى و از هيچ رنج ماندگى و سستى به آنها رونمىآورد، و شهوات و خواهشها آنان را از تسبيح تو بازنمىدارد، و فراموشى كه پيدايش آن از غفلتها و بىخبريها است آنها را از تعظيم و بزرگ دانستن تو جدا نمىسازد
﴿8﴾
الْخُشَّعُ الْأَبْصَارِ فَلَا يَرُومُونَ النَّظَرَ إِلَيْكَ ، النَّوَاكِسُ الْأَذْقَانِ ، الَّذِينَ قَدْ طَالَتْ رَغْبَتُهُمْ فِيما لَدَيْكَ ، الْمُسْتَهْتَرُونَ بِذِكْرِ آلَائِكَ ، وَ الْمُتَوَاضِعُونَ دُونَ عَظَمَتِكَ وَ جَلَالِ كِبْرِيَائِكَ
(8) فرشتگانى كه چشمها بستهاند و نگريستن به سوى تو را قصد نمىنمايند، و زنخهاى خود را به زير انداختهاند ( فروتنى بسيار نموده اعتراف دارند كه ديدهى عقلشان كوتاه است از اينكه به انوار عظمت تو بنگرند و ماوراء خود را ادراك نمايند) فرشتگانى كه رغبت و خواستشان در آنچه (فيوضات) كه نزد تو است بسيار است، و به ياد نعمتهايت حرص دارند، و در پيشگاه عظمت و بزرگواريت فروتنند
﴿9﴾
وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ تَزْفِرُ عَلَى أَهْلِ مَعْصِيَتِكَ سُبْحَانَكَ مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ .
(9) و فرشتگانى كه چون دوزخ را بر گناهكاران تو ببينند كه صداى شعله و برافروختگيش شنيده مىشود مىگويند: منزه و پاكى تو ما تو را چنانكه سزاوار عبادت و بندگى تو است پرستش ننموديم
﴿10﴾
فَصَلِّ عَلَيْهِمْ وَ عَلَى الرَّوْحَانِيِّينَ مِنْ مَلَائِكَتِكَ ، وَ أَهْلِ الزُّلْفَةِ عِنْدَكَ ، وَ حُمَّالِ الْغَيْبِ إِلَى رُسُلِكَ ، وَ الْمُؤْتَمَنينَ عَلَى وَحْيِكَ
(10) پس درود فرست بر ايشان و بر روحانيين از فرشتگانت (روحانيون به فتح راء فرشتگان رحمت هستند و نسبت آن به روح به معنى رحمت است، از حضرت على ابن ابيطالب صلوات الله عليه رسيده كه فرمود: در آسمان هفتم حظيرهاى است به نام حظيرهالقدس «بهشت» در آن فرشتگانى هستند كه آنها را روحانيون مىگويند، چون شب قدر شود از پروردگار براى آمدن به دنيا اجازه مىطلبند، خداوند به آنها اجازه مىدهد، پس بر مسجدى نمىگذرند جز آنكه در آن نماز مىخوانند، و در راه با كسى روبرو نمىشوند جز آنكه براى او دعاء مىنمايند و از ايشان به او بركت و نيكى مىرسد ) و آنان كه نزد تو قرب و منزلت دارند، و آنانكه رسانندهى غيب (امور پنهانى مانند قيامت، حساب و جزاء) به پيغمبرانت مىباشند و آنانكه درستكارند بر وحيت
﴿11﴾
وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِكَةِ الَّذِينَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ ، وَ أَغْنَيْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِيسِكَ ، وَ أَسْكَنْتَهُمْ بُطُونَ أَطْبَاقِ سَمَاوَاتِكَ .
(11) و بر اصناف گوناگون فرشتگان كه براى خود اختصاص دادهاى (جز طاعت و بندگى تو كارى ندارند) و آنان را با تقديس خود از خوردنى و آشاميدنى بىنياز كردهاى، و در درون طبقههاى آسمانهايت جا دادهاى
﴿12﴾
وَ الَّذِينَ عَلَى أَرْجَائِهَا إِذَا نَزَلَ الْأَمْرُ بِتََمامِ وَعْدِكَ
(12) و بر فرشتگانى كه در گوشههاى آسمانهايت توقف نمودهاند براى رسيدن فرمان به تمام گشتن وعدهى تو (روز رستاخيز)
﴿13﴾
وَ خُزَّانِ الْمَطَرِ وَ زَوَاجِرِ السَّحَابِ
(13) و بر خزانهداران باران و رانندگان ابر (حضرت اميرالمومنين عليهالسلام فرموده: دانهاى باران نمىبارد جز آنكه با پيمانهاى است بر دست فرشتهاى مگر قوم نوح «عليهالسلام» كه به خود آب فرمان داده شده و آب طغيان كرد بر خزانهداران، و آنست قول خداى تعالى «س 69 ى 11»: لما طغى الماء «چون آب طغيان كرد و رو به فزونى نهاد» و از ابن عباس رسيده دربارهى قول خداى تعالى «س 37 ى 2»: فالزاجرات زجرا «پس قسم به رانندگان» مراد فرشتگان گماشتهى برابر هستند)
﴿14﴾
وَ الَّذِي بِصَوْتِ زَجْرِهِ يُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ ، وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِيفَةُ السَّحَابِ الْتمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ .
(14) و بر فرشتهاى كه از صداى زجر و راندنش بانگ رعدها شنيده مىشود و چون ابر خروشان به صداى زجر او بشنا درآيد (رفت و آمد نمايد) شعلههاى برقها بدرخشد
﴿15﴾
وَ مُشَيِّعِي الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ ، وَ الْهَابِطِينَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ ، وَ الْقُوَّامِ عَلَى خَزَائِنِ الرِّيَاحِ ، وَ الْمُوَكَّلِينَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ
(15) و بر فرشتگانى كه همراه برف و تگرگاند، و فرشتگانى كه با دانههاى باران كه مىبارد فرود مىآيند، و فرشتگانى كه بر خزانههاى بادها زمامدارانند، و فرشتگانى كه بر كوهها گماشتهاند تا از هم نپاشند (ناگفته نماند: بىخبران و نادانان اين سخنان را دور از نظر و انديشه مىدانند، ولى قبول آنها واجب است، زيرا مخبر صادق خبر داده و عقل هم دليل قاطعى بر رد آن ندارد)
﴿16﴾
وَ الَّذِينَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِيلَ الْمِيَاهِ ، وَ كَيْلَ مَا تَحْوِيهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا
(16) و بر فرشتگانى كه سنجش آبها و پيمانهى بارانهاى سخت و رگبارها را به آنان شناساندهاى
﴿17﴾
وَ رُسُلِكَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ بِمَكْرُوهِ مَا يَنْزِلُ مِنَ الْبَلَاءِ وَ مَحْبُوبِ الرَّخَاءِ
(17) و بر فرشتگان فرستاده شده به اهل زمين كه گرفتارى ناگوار و گشايش خوشايند (بلا و رحمت) مىآورند
﴿18﴾
وَ السَّفَرَةِ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ ، وَ الْحَفَظَةِ الْكِرَامِ الْكَاتِبِينَ ، وَ مَلَكِ الْمَوْتِ وَ أَعْوَانِهِ ، وَ مُنْكَرٍ وَ نَكِيرٍ ، وَ رُومَانَ فَتَّانِ الْقُبُورِ ، وَ الطَّائِفِينَ بِالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ، وَ مَالِكٍ ، وَ الْخَزَنَةِ ، وَ رِضْوَانَ ، وَ سَدَنَةِ الْجِنَانِ .
(18) و بر سفراء گرامى نيكوكار، و نگهبانان بزرگوار نويسنده (فرشتگان نگهبان بر دو دستهاند: نگهبانان كردار و نگهبانان اشخاص از پيشامدهاى بد) و بر ملكالموت (فرشتهى مرگ به نام عزرائيل) و يارانش، و بر منكر و نكير (دو فرشتهى بازپرس در قبر) و رومان آزمايشكنندهى (اهل) قبرها (رومان نام فرشتهاى است كه پيش از منكر و نكير در قبر مىآيد و آدمى را مىآزمايد اگر نيكوكار بود منكر و نكير را آگاه مىسازد كه هنگام سئوال با او به نرمى رفتار نمايند و اگر بدكار بوده به آنان خبر مىدهد، و اعتقاد به سئوال و آزمايش و پاداش و كيفر در قبر حق و درست و از ضروريات و ايمان به آن واجب است، و اينكه فرشتگان را ما نمىبينيم براى آنست كه آنها از عالم ملكوت هستند و چشم ما آنچه را كه راجع به عالم ملكوت است نمىبيند، چنانكه اصحاب پيغمبر صلى الله عليه و آله به جبرئيل ايمان داشتند و آن حضرت او را مىديد و ايشان نمىديدند) و بر طوافكنندگان بيتالمعمور (جايگاه عبادت و بندگى فرشتگان در آسمان ششم) و بر مالك و زمامداران دوزخ (مالك پيشواى ايشان است) و بر رضوان و كليدداران بهشتها (رضوان رئيس بر آنها است)
(19) و بر فرشتگانى كه خدا را در فرمانهايش نافرمانى نمىنمايند، و آنچه به آن مامورند به جا مىآورند (اين جمله اقتباس از قول خداى تعالى است «س 66 ى 6»: نارا و قودها الناس و الحجاره عليها ملائكه غلاظ شداد لايعصون الله ما امرهم و يفعلون ما يومرون يعنى آتشى كه مردم و سنگ آتش گيرهى آنست، بر آن فرشتگان ترشرو و سختدل گماشته شدهاند كه خدا را در فرمانهايش نافرمانى نمىكنند و آنچه به آن مامورند انجام مىدهند)
(20) و بر فرشتگانى كه (به اهل بهشت) مىگويند: (قرآن كريم س 13 ى 24 سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار يعنى) درود بر شما باد به آنچه (به جا آوردن طاعات و دورى از معاصى) كه شكيبائى نموديد، پس نيكو سرانجامى است دنيا (ى شما)
(21) را و بر فرشتگانى كه پاسبانند كه هرگاه به ايشان گفته شود (قرآن كريم س 69 ى 30): خذوه فغلوه (ى 31) ثم الجحيم صلوه: او را بگيريد و در غل (زنجيرى كه در گردن يا دست قرار مىدهند) كشيد و به دوزخ اندازيد، بشتاب به او روآورند و مهلتش نمىدهند
﴿22﴾
وَ مَنْ أَوْهَمْنَا ذِكْرَهُ ، وَ لَمْ نَعْلَمْ مَكَانَهُ مِنْكَ ، و بِأَيِّ أَمْرٍ وَكَّلْتَهُ .
(22) و بر هر فرشتهاى كه نام او را نياورديم و مقام و منزلتش را در پيشگاه تو و اينكه به چه كارى او را برگماشتهاى ندانستيم
﴿23﴾
وَ سُكَّانِ الْهَوَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمَاءِ وَ مَنْ مِنْهُمْ عَلَى الْخَلْقِ
(23) و بر فرشتگانى كه در هوا و زمين و آب جا دارند، و بر آنانى كه بر خلق (همهى آفريده شدگان در آسمان و زمين) گماشته شدهاند (روايت شده: خدا چيزى را نيافريده جز آنكه فرشتهاى بر آن گماشته شده)
(24) پس بر ايشان درود فرست در روزى (قيامت) كه هر كس مىآيد و با او راننده و گواهى (از فرشتگان) است (در قرآن كريم س 50 ى 21) فرمايد: و جاءت كل نفس معها سائق و شهيد يعنى و هر كس مىآيد و با او دو فرشته است يكى «او را به معاد و بازگشت» مىراند و يكى «به عمل او» گواه است)
﴿25﴾
وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ صَلَاةً تَزِيدُهُمْ كَرَامَةً عَلَى كَرَامَتِهِمْ وَ طَهَارَةً عَلَى طَهَارَتِهِمْ
(25) و بر آنان درود فرست درودى كه كرامت و مقامى بر مقامشان و پاكيزگى و تقربى بر تقربشان بيافزايد (چون نعمتهاى خدا غير متناهى است و پايان ندارد، امام عليهالسلام دربارهى ايشان دعاء مىكند كه خداى تعالى كرامت و طهارت يعنى مقام و تقرب ايشان را بيش از پيش گرداند)
﴿26﴾
اللَّهُمَّ وَ إِذَا صَلَّيْتَ عَلَى مَلَائِكَتِكَ وَ رُسُلِكَ وَ بَلَّغْتَهُمْ صَلَاتَنَا عَلَيْهِمْ فَصَلِّ عَلَيْنَا بِمَا فَتَحْتَ لَنَا مِنْ حُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِمْ ، اِنَّكَ جَوادٌ كَريمٌ .
(26) بار خدايا و چون بر فرشتگان و فرستادگانت درود فرستادى و درود ما را به ايشان رسانيدى پس به سبب گفتار نيكو (صلوات) دربارهى ايشان كه راه آن را تو گشودى (توفيق و جور شدن اسباب را تو عطاء فرمودى) بر ما درود فرست (رحمت خود را به ما ارزانى دار) كه تو بسيار بخشنده و بزرگوارى (در نسخههاى صحيفه بيشتر فصل عليهم بما فتحت لنا است كه درود بر فرشتگان را خواسته، و در نسخهاى «به طورى كه مرحوم سيد عليخان در شرح صحيفه خود فرموده» فصل علينا بما فتحت لنا است كه در اينجا طبق آن ترجمه شد و آن مناسبتر است).