فارسی
جمعه 14 ارديبهشت 1403 - الجمعة 23 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

انديشه در اسلام، ص: 20

منزله درختی بدانيم، انسان شاخه ای از اين درخت است كه بهترين ميوه آن عقل و نيروی انديشه است.

عقل انسان را با حقايق عالی عالم پيوند می دهد. از اين رو، اگر اعضا و جوارح آدمی و برون و درون او در تصرف حكومت عقل قرار بگيرد و خود عقل در تصرف نبوّت و امامت باشد، از انسان بهترين عنصر آفرينش ساخته خواهد شد.

می دانيم كه انبيا و ائمه بدون جهت از كسی تعريف نمی كردند و جالب اين است كه تعريف آن ها از يك شخص تنها با توجه به نيروی انديشه او بوده و بر حضور عقلانيت در او متمركز بوده است. لذا، هرگاه در نزد آنان از كسی تعريف می كردند، از چگونگی عقل او می پرسيدند كه آيا تعطيل است يا كار می كند؟ «1» فكرش معطل است يا در كار است؟ آيا انسانی است كه در همه امور بدون انديشه عمل می كند يا موجودی است كه پيش از اقدام به هر كاری فكر می كند؟

مشورت: بهره گيری از انديشه ديگران

اگر كسی خود را به فكر كردن عادت داده باشد، در می يابد كه گاهی فكرش به تنهايی به جايی نمی رسد. به همين سبب، پروردگار از مردم دعوت كرده فكر خود را به فكر دانشمندان، دارندگان تجربه، روشن بينان و به فكر آنان كه عالی تر از خودشان هستند متّصل كنند تا به نتيجه برسند. «2» زيرا هيچ زمينه ای در حيات انسان، عالی تر و بهتر از زمينه انديشه و تفكر نيست. فكر به انسان نور و حقيقت می دهد و او را به ملكوت عالی عالم راهنمايی می كند. «3»

در مدار عقل نه شهوت

در آثار اسلامی، از پنج نوع فكر سخن به ميان آمده است و هر انسانی می تواند در فضای اين پنج نوع فكر پرواز كند:

______________________________
(1). كافی، ج 1، ص 11؛ نيز امالی، شيخ صدوق، ص 504: «محمد بن سليمان الديلمی، عن أبيه قال: قلت لأبی عبد الله، عليه السلام: فلان من عبادته ودينه وفضله؟ فقال: كيف عقله؟ قلت: لا أدری، فقال: إن الثواب علی قدر العقل»؛ نيز كافی، ج 1، ص 12: «أبی عبد الله، عليه السلام، قال: قال رسول الله، صلی الله عليه وآله: إذا بلغكم عن رجل حسن حال فانظروا فی حسن عقله، فإنما يجازی بعقله»؛ شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحديد، ج 20، ص 41: «أثنی قوم من الصحابه علی رجل عند رسول الله، صلی الله عليه وآله، بالصلاه والعباده وخصال الخير حتی بالغوا، فقال، صلی الله عليه وآله: كيف عقله؟ قالوا يا رسول الله نخبرك باجتهاده فی العباده وضروب الخير، وتسأل عن عقله! فقال: إن الأحمق ليصيب بحمقه أعظم مما يصيبه الفاجر بفجوره، وإنما ترتفع العباد غدا فی درجاتهم، وينالون من الزلفی من ربهم علی قدر عقولهم».

(2). نحل، 43: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛ نيز انبياء، 7: «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛ آل عمران، 159: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»؛ شوری، 38: «وَ الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ». نيز نهج البلاغه، حكمت 54: «لا غنی كالعقل. ولا فقر كالجهل. ولا ميراث كالأدب ولا ظهير كالمشاوره»؛ نيز حكمت 113: «... لا شرف كالعلم ولا مظاهره أوثق من المشاوره»؛ كافی، ج 1، ص 29: «عن حمران وصفوان بن مهران الجمال قالا: سمعنا أبا عبد الله، عليه السلام، يقول: لا غنی أخصب من العقل، ولا فقر أحط من الحمق، ولا استظهار فی أمر بأكثر من المشوره فيه».

- عيون الحكم والمواعظ، علی بن محمد الليثی الواسطی، ص 91: «اضربوا بعض الرأی ببعض يتولد منه الصواب».

(3). كافی، ج 8، ص 22؛ نيز تحف العقول، حرانی، ص 96: «... والعقول تزجر وتنهی، وفی التجارب علم مستأنف، والاعتبار يقود إلی الرشاد ...»؛ نهج البلاغه، حكمت 365: «الفكر مرآه صافيه والاعتبار منذر ناصح وكفی أدبا لنفسك تجنبك ما كرهته لغيرك»؛ عيون الحكم والمواعظ، ليثی واسطی، ص 50: «الفكر يهدی الی الرشد».




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^