فارسی
چهارشنبه 07 شهريور 1403 - الاربعاء 21 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ترجمه نهج البلاغه، ص: 389

معلومت باد كه هر مأمومی را امامی است كه به او اقتدا می كند، و از نور علمش بهره می گيرد. آگاه باش امام شما از تمام دنيا به دو جامه كهنه، و از خوراكش به دو قرص نان قناعت نموده. معلومتان باد كه شما تن دادن به چنين روشی را قدرت نداريد، ولی مرا با ورع و كوشش در عبادت، و پاكدامنی و درستی ياری كنيد. به خدا قسم من از دنيای شما طلايی نيندوخته، و از غنائم فراوان آن ذخيره ای برنداشته، و عوض اين جامه كهنه ام جامه كهنه ديگری آماده نكرده ام!

آری از آنچه آسمان بر آن سايه انداخته، فقط فدك در دست ما بود، كه گروهی از اينكه در دست ما باشد بر آن بخل ورزيدند، و ما هم به سخاوت از آن دست برداشتيم، و خداوند نيكوترين حاكم است. مرا با فدك و غير فدك چه كار؟ كه در فردا جای شخص در گور است، كه آثار آدمی در تاريكی آن از بين می رود، و اخبارش پنهان می گردد، گودالی كه اگر به گشادگی ان بيفزايند، و دستهای گوركن به وسيع كردن آن اقدام نمايد باز هم سنگ و كلوخ زمين آن را به هم فشارد، و خاك روی هم انباشته رخنه هاشی را ببندد! اين است نفس من كه آن را به پرهيزكاری رياضت می دهم تا با امنيت وارد روز خوف اكبر گردد، و در اطراف لغزشگاه ثابت بماند. اگر می خواستم هر آينه می توانستم به عسل مصفّا، و مغز اين گندم، و بافته های ابريشم راه برم، اما چه بعيد است كه هوای نفسم بر من غلبه كند، و حرصم مرا به انتخاب غذاهای لذيذ وادار نمايد در حالی كه شايد در حجاز يا يمامه كسی زندگی كند كه برای او اميدی به يك قرص نان نيست، و سيری شكم را به ياد نداشته باشد؛ يا آنكه شب را با شكم سير صبح كنم در حالی كه در اطرافم شكمهای گرسنه، و جگرهايی سوزان باشد؛ يا چنان باشم كه گوينده ای گفته:

«اين درد و ننگ تو را بس كه با شكم سير بخوابی، و در اطراف تو شكم هايی باشد كه پوستی را برای خوردن آرزو كنند».

آيا به اين قناعت كنم كه به من اميرمؤمنان گفته شود، ولی در سختی های روزگار با




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^