فارسی
چهارشنبه 14 شهريور 1403 - الاربعاء 28 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ترجمه نهج البلاغه، ص: 211

می بافت، و به همنشينانش می گفت: كدام يك از شما مرا در فروختن اينها ياری می دهد؟ و از قيمت آن زنبيل قرصی نان جوين می خورد.

و اگر می خواهی درباره عيسی عليه السلام بگو كه سنگ را بالش سر قرار می داد، و جامه زبر و خشن می پوشيد، و غذای غير لذيذ می خورد. نان خورشش گرسنگی، و چراغ شب تارش ماه، و سرپناهش در زمستان مشرق و مغرب زمين، و ميوه و سبزی اش گياهی بود كه زمين برای چهارپايان می رويانيد. نه زنی داشت كه او را فريفته خود كند، نه فرزندی كه او را به غصّه بنشاند، نه ثروتی كه او را از آخرت بازدارد، و نه طمعی كه او را به خواری اندازد. مركب او دو پايش، و خدمتكارش دو دستش بود.

به پيامبر پاكتر و پاكيزه ترت- كه درود خدا بر او و آلش باد- اقتدا كن، كه وجودش برای هر كه بخواهد به او اقتدا كند سرمشق است، و برای آن كه تسلّی جويد در زندگی به آن حضرت تسلّی است، و محبوبترين بندگان نزد خدا كسی است كه به پيامبر اقتدا كند و قدم جای قدم او بگذارد. از دنيا به حدّاقل قناعت كرد، و ديده برای تماشای آن باز نكرد. لاغرترين اهل دنيا، و گرسنه ترين آنان از دنيا بود. دنيا به او ارائه شد اما از پذيرفتنش امتناع كرد، چيزی را كه دانست خدا دشمن دارد او هم دشمن داشت، و هر چه را حق خوار و بی مقدار دانسته بود او هم خوار و بی مقدار دانست، و آنچه را پروردگار كوچك شمرده او هم كوچك شمرد. اگر در وجود ما جز محبت آنچه كه خدا و رسول دشمن دارند نبود، و بزرگ شمردن آنچه را كه خدا و رسول كوچك شمرده اند وجود نداشت، همين برای ستيزگی ما با خدا و سرپيچی ما از فرمانش بس بود. رسول خدا صلی الله عليه و آله روی زمين غذا می خورد، و مانند نشستن بندگان می نشست، و با دست خود پارگی كفشش را می دوخت، و جامه اش را وصله می كرد، بر مركب بی پالان سوار می شد، و در رديف خود سوار




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^