ترجمه نهج البلاغه، ص: 107
سر گذاشتيد عبرتهاست. هر صاحب دلی خردمند نيست، و هر صاحب گوشی شنوا نمی باشد، و هر چشم داری بينايی ندارد.
عجبا! چرا در عجب نباشم از اشتباه كاريهای اين فرقه ها با اختلاف دلايلی كه در دينشان دارند؟! از اثر هيچ پيامبری پيروی نمی كنند، و به عمل هيچ جانشينی اقتدا نمی نمايند، و به هيچ غيبی ايمان نمی آورند، و از هيچ عيبی عفّت نمی ورزند. به شبهات عمل می كنند، و در شهوات سير می نمايند. معروف در ميان آنان چيزی است كه خود معروف دانند، و منكر نزدشان همان است كه خود منكر می دانند. پناهگاهشان در مشكلاتْ خودشان هستند، و اعتمادشان در امور مبهم بر رأی و نظرشان است، گويی هر كدام از آنان امام خود است، و هر شخصی گمان می كند در آرائش به ريسمانهای محكم و سبب های استوار چنگ زده است.
88 از خطبه های آن حضرت است
در حال مردم پيش از بعثت و پس از آن
پيامبر را در زمانی فرستاد كه رشته رسالت منقطع، و خواب غفلت ملّتها طولانی، و فتنه ها جدّدی، و امور حيات از هم گسيخته، و آتش جنگاه شعله ور بود. نور دنيا در كسوف، و دنيا با ظهور چهره فريبنده در حال خودنمايی، برگهای درخت زندگی زرد، نوميدی از بارور شدن شجره حيات بر دلها چيره، و آب زندگی فروكش كرده بود. زمانی كه نشانه های هدايت كهنه، علائم گمراهی نمايان بود. دنيا به اهلش روی، زشت نموده، و نسبت به خواهنده اش عبوس بود. ميوه اش فتنه، غذايش مردار، جامه زيرش ترس، و جامه رويش شمشير بود.
پس ای بندگاان خدا پند بگيريد، و به ياد آريد عقايد و آرايی را كه پدران