وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ بَعْدَ الْفَرَاغِ مِنْ صَلَاةِ اللَّيْلِ لِنَفْسِهِ فِي الاِعْتِرَافِ بِالذَّنْبِ
دعاى امام عليهالسلام براى خود پس از فارغ شدن از نماز شب در اعتراف به گناه
﴿1﴾
اللَّهُمَّ يَا ذَا الْمُلْكِ الْمُتَأَبِّدِ بِالْخُلُودِ
(1) خدايا! اى داراى پادشاهى ابدى جاويدان،
﴿2﴾
وَ السُّلْطَانِ الْمُمْتَنِعِ بِغَيْرِ جُنُودٍ وَ لَا أَعْوَانٍ .
(2) و سلطنتى كه به ذات خود تواناست بدون هيچ لشكر و ياورانى
﴿3﴾
وَ الْعِزِّ الْبَاقِي عَلَى مَرِّ الدُّهُورِ وَ خَوَالِي الْأَعْوَامِ وَ مَوَاضِي الْأَزمَانِ وَ الْأَيَّامِ
(3) و داراى عزتى است پاينده با گذشت روزگاران و سالهاى گذشته و سپرى شدن زمانها و روزها،
﴿4﴾
عَزَّ سُلْطَانُكَ عِزّاً لَا حَدَّ لَهُ بِأَوَّلِيَّةٍ ، وَ لَا مُنْتَهَى لَهُ بِآخِرِيَّةٍ
(4) سلطنتت چنان استوار است كه براى او مرزى به اول بودن نيست، و نه انتهايى به آخر بودن؛
﴿5﴾
وَ اسْتَعْلَى مُلْكُكَ عُلُوّاً سَقَطَتِ الْأَشْيَاءُ دُونَ بُلُوغِ أَمَدِهِ
(5) و پادشاهيت چنان بلند پايه است كه همه چيز پيش از رسيدن به انتهاى آن فرومانده،
﴿6﴾
وَ لَا يَبْلُغُ أَدْنَى مَا اسْتَأْثَرْتَ بِهِ مِنْ ذَلِكَ أَقْصَى نَعْتِ النَّاعِتِينَ .
(6) و دورترين توصيف وصف كنندگان به پائينترين مرتبه از بلندى كه به خود اختصاص دادهاى نمىرسد،
﴿7﴾
ضَلَّتْ فِيكَ الصِّفَاتُ ، وَ تَفَسَّخَتْ دُونَكَ النُّعُوتُ ، وَ حَارَتْ فِي كِبْرِيَائِكَ لَطَائِفُ الْأَوْهَامِ
(7) اوصاف وصف تو گمراه شده، و صفتها پيش از (رسيدن به) تو از هم گسيخته ، و و در بزرگيت انديشههاى دقيق و باريك سرگردانند
﴿8﴾
كَذَلِكَ أَنْتَ اللَّهُ الْأَوَّلُ فِي أَوَّلِيَّتِكَ ، وَ عَلَى ذَلِكَ أَنْتَ دَائِمٌ لَا تَزُولُ
(8) تو اين چنينى، خدايى كه در اولى بودن خود اولى، و تو بر آنى هميشهاى جاويدان،
﴿9﴾
وَ أَنَا الْعَبْدُ الضَّعِيفُ عَمَلاً ، الْجَسِيمُ أَمَلاً ، خَرَجَتْ مِنْ يَدِي أَسْبَابُ الْوُصُلَاتِ إِلَّا مَا وَصَلَهُ رَحْمَتُكَ ، وَ تَقَطَّعَتْ عَنِّي عِصَمُ الآْمَالِ إِلَّا مَا أَنَا مُعْتَصِمٌ بِهِ مِنْ عَفْوِكَ
(9) و منم بندهاى كه كردارش سبك، و آرزويش بزرگ است، وسايل پيوندها از دستم بيرون رفته مگر آنچه رحمتت آن را پيوند داده، و رشتههاى آرزوها از من گسسته مگر آنچه از گذشت كه به آن چنگ زدهام،
﴿10﴾
قَلَّ عِنْدِي مَا أَعْتَدُّ بِهِ مِنْ طَاعَتِكَ ، و كَثُرَ عَلَيَّ مَا أَبُوءُ بِهِ مِنْ مَعْصِيَتِكَ وَ لَنْ يَضِيقَ عَلَيْكَ عَفْوٌ عَنْ عَبْدِكَ وَ إِنْ أَسَاءَ ، فَاعْفُ عَنِّي .
(10) فرمانبرى از تو در نزدم اندك است كه آن را به حساب آورم، و نافرمانى از تو بر دوشم بسيار است كه (بتوانم) آن را حمل نمايم و هرگز گذشت از بندهات بر تو سخت نيست، اگر چه بد كرده باشد، پس از من درگذر.
﴿11﴾
اللَّهُمَّ وَ قَدْ أَشْرَفَ عَلَى خَفَايَا الْأَعْمَالِ عِلْمُكَ ، وَ انْكَشَفَ كُلُّ مَسْتُورٍ دُونَ خُبْرِكَ ، وَ لَا تَنْطَوِي عَنْكَ دَقَائِقُ الْأُمُورِ ، وَ لَا تَعْزُبُ عَنْكَ غَيِّبَاتُ السَّرَائِرِ
(11) خدايا! دانش تو بر كردارهاى نهائى آگاه است، و در نزد آگاهيت هر پوشيدهاى آشكار است، و كارهاى باريك از نظرت پنهان نيست، و رازهاى نهان از تو مخفى نمىماند،
﴿12﴾
وَ قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَيَّ عَدُوُّكَ الَّذِي اسْتَنْظَرَكَ لِغَوَايَتِي فَأَنْظَرْتَهُ ، وَ اسْتَمْهَلَكَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ لِإِضْلَالِي فَأَمْهَلْتَهُ .
(12) و همانا دشمنت بر من چيره گشته، دشمنى كه براى گمراهيم از تو فرصت خواسته، و تو فرصتش دادى، و براى گمراه ساختن من از تو مهلت خواسته و تو مهلتش دادى،
﴿13﴾
فَأَوْقَعَنِي وَ قَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ مِنْ صَغَائِرِ ذُنُوبٍ مُوبِقَةٍ ، وَ كَبَائِرِ أَعْمَالٍ مُرْدِيَةٍ حَتَّى إِذَا قَارَفْتُ مَعْصِيَتَكَ ، وَ اسْتَوْجَبْتُ بِسُوءِ سَعْيِي سَخْطَتَكَ ، فَتَلَ عَنِّي عِذَارَ غَدْرِهِ ، وَ تَلَقَّانِي بِكَلِمَةِ كُفْرِهِ ، وَ تَوَلَّى الْبَرَاءَةَ مِنِّي ، وَ أَدْبَرَ مُوَلِّياً عَنِّي ، فَأَصْحَرَنِي لِغَضَبِكَ فَرِيداً ، وَ أَخْرَجَنِي إِلَى فِنَاءِ نَقِمَتِكَ طَرِيداً .
(13) پس مرا به زمين كوبيد در حالى كه از گناهان كوچك هلاك كننده به سوى تو گريختم، و از كارهاى بزرگ نابود كننده، تا چون به نافرمانيت نزديك شدم، و به بدى تلاشم سزاوار خشم تو گشتم، روى (يا عنان) فريب خود را از من بازگردانيد، و با سخن كفر خود با من رو به رو شد، و به بيزارى از من بها خواست، و به من پشت كرده و رفت، و مرا در صحراى گناه در برابر خشم تو تنها گذاشت، و به صحن انتقام تو رانده شده درآورد،
﴿14﴾
لَا شَفِيعٌ يَشْفَعُ لِي إِلَيْكَ ، وَ لَا خَفِيرٌ يُؤْمِنُنِي عَلَيْكَ ، وَ لَا حِصْنٌ يَحْجُبُنِي عَنْكَ ، وَ لَا مَلَاذٌ أَلْجَأُ إِلَيْهِ مِنْكَ .
(14) در حالى كه نه شفاعت كنندهاى است كه مرا در پيشگاهت شفاعت كند، و نه نگهبانى كه در برابرت امانم دهد، و نه دژى كه مرا از تو جلوگيرى كند، و نه پناهگاهى كه از تو به آن پناه برم،
﴿15﴾
فَهَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِكَ ، وَ مَحَلُّ الْمُعْتَرِفِ لَكَ ، فَلَا يَضِيقَنَّ عَنِّي فَضْلُكَ ، وَ لَا يَقْصُرَنَّ دُونِي عَفْوُكَ ، وَ لَا أَكُنْ أَخْيَبَ عِبَادِكَ التَّائِبِينَ ، وَ لَا أَقْنَطَ وُفُودِكَ الآْمِلِينَ ، وَ اغْفِر لِي ، إِنَّكَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ .
(15) پس اين است جايگاه پناهنده به تو، و محل اقرار كننده براى توست، پس نبايد فضل تو از من تنگى كند، و نبايد بخششت از من كوتاهى نمايد، و من نبايد زيانمندترين، بندگان توبه كار تو، و نوميدترين واردهاى اميدوار به تو باشم، مرا بيامرز، زيرا تو بهترين آمرزندگانى.
﴿16﴾
اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَمَرْتَنِي فَتَرَكْتُ ، وَ نَهَيْتَنِي فَرَكِبْتُ ، وَ سَوَّلَ لِيَ الْخَطَاءَ خَاطِرُ السُّوءِ فَفَرَّطْتُ .
(16) خدايا! تو مرا فرمان دادى و انجام ندادم، و مرا بر حذر نمودى و من انجام دادم، و انديشههاى بد، گناه را براى من آراست، پس كوتاهى كردم،
﴿17﴾
وَ لَا أَسْتَشْهِدُ عَلَى صِيَامِي نَهَاراً ، وَ لَا أَسْتَجِيرُ بِتَهَجُّدِي لَيْلًا ، وَ لَا تُثْنِي عَلَيَّ بِإِحْيَائِهَا سُنَّةٌ حَاشَا فُرُوضِكَ الَّتِي مَنْ ضَيَّعَهَا هَلَكَ .
(17) روزى را براى روزهام گواه نمىگيرم، و نه از شبى به خاطر شب زنده داريم پناه مىجويم، و نه مستحبى مرا به خاطر زنده نگه داشتن آن مىستايد، جز واجبات تو كه هر كس آن را واگذارد هلاك گشته،
﴿18﴾
وَ لَسْتُ أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِفَضْلِ نَافِلَةٍ مَعَ كَثِيرِ مَا أَغْفَلْتُ مِنْ وَظَائِفِ فُرُوضِكَ ، وَ تَعَدَّيْتُ عَنْ مَقَامَاتِ حُدُودِكَ إِلَى حُرُمَاتٍ انْتَهَكْتُهَا ، وَ كَبَائِرِ ذُنُوبٍ اجْتَرَحْتُهَا ، كَانَتْ عَافِيَتُكَ لِي مِنْ فَضَائِحِهَا سِتْراً .
(18) و من (آن) نيستم كه به سبب شرافت مستحبى به تو توسل جويم با بسيارى آنچه غفلت روزيدم از شرائط واجبات تو، و به سوى حرامهايت از مواضع مقررات تو گذشته و آنها را دريدم، و گناهان بزرگى كه آنان را بجا آوردم، كه سلامت داشتن تو مرا از رسوائيهايش پوشش است.
﴿19﴾
وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْيَا لِنَفْسِهِ مِنْكَ ، وَ سَخِطَ عَلَيْهَا ، وَ رَضِيَ عَنْكَ ، فَتَلَقَّاكَ بِنَفْسٍ خَاشِعَةٍ ، وَ رَقَبَةٍ خَاضِعَةٍ ، وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطَايَا وَاقِفاً بَيْنَ الرَّغْبَةِ إِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ .
(19) و اين جايگاه كسى است كه براى خود از تو خجل است، و بر خود خشمگين و از تو خشنود است، پس با جانى فروتن و گردنى افكنده و پشتى گرانبار از گناهان با تو روبرو شده، در حالى كه ميان اميد به تو و ترس از تو ايستاده،
﴿20﴾
وَ أَنْتَ أَوْلَى مَنْ رَجَاهُ ، وَ أَحَقُّ مَنْ خَشِيَهُ وَ اتَّقَاهُ ، فَأَعْطِنِي يَا رَبِّ مَا رَجَوْتُ ، وَ آمِنِّي مَا حَذِرْتُ ، وَ عُدْ عَلَيَّ بِعَائِدَةِ رَحْمَتِكَ ، إِنَّكَ أَكْرَمَ الْمَسْئُولِينَ .
(20) و تو شايستهتر كسى هستى كه به او اميد ورزد، و سزاوارتر كسى كه از تو بترسد و پرهيز نمايد پس اى پروردگارم! آنچه را اميدوار به من عطا كن، و از آنچه بيمناكم امانم بده، و جائزه رحمت خود را به من احسان كن، زيرا تو بزرگوارترين كسى هستى كه از او درخواست شده.
﴿21﴾
اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِي بِعَفْوِكَ ، وَ تَغَمَّدْتَنِي بِفَضْلِكَ فِي دَارِ الْفَنَاءِ بِحَضْرَةِ الْأَكْفَاءِ ، فَأَجِرْنِي مِنْ فَضِيحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ ، وَ الرُّسُلِ الْمُكَرَّمِينَ ، وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ ، مِنْ جَارٍ كُنْتُ أُكَاتِمُهُ سَيِّئَاتِي ، وَ مِنْ ذِي رَحِمٍ كُنْتُ أَحْتَشِمُ مِنْهُ فِي سَرِيرَاتِي .
(21) خدايا! و چون مرا به گذشت خود پوشاندى، و مرا به فضل خود در سراى نيستى (دنيا) فرو پوشاندى در حضور نظائر، پس مرا از رسوائيهاى سراى هستى (آخرت) پناه ده نزد جايگاههاى حاضرين از فرشتگان مقرب، و فرستادگان (پيغمبران) گرامى، و گشته شدگان راه خدا و شايستگان، از همسايهاى كه بديهاى خود را از او پنهان مىكردم، و از خويشاوندى كه در كارهاى پنهانى خود از او شرم مىكردم،
﴿22﴾
لَمْ أَثِقْ بِهِمْ رَبِّ فِي السِّتْرِ عَلَيَّ ، وَ وَثِقْتُ بِكَ رَبِّ فِي الْمَغْفِرَةِ لِي ، وَ أَنْتَ أَوْلَى مَنْ وُثِقَ بِهِ ، وَ أَعْطَى مَنْ رُغِبَ إِلَيْهِ ، وَ أَرْأَفُ مَنِ اسْتُرْحِمَ ، فَارْحَمْنِي .
(22) پروردگارا! در پردهپوشى از عيبهايم به آن اعتماد ننمودم، و اى پروردگارم! در آمرزش خود به تو اعتماد نمودم، و تو شايستهتر كسى هستى كه به او اعتماد شود، و بخشندهتر كسى كه به او روى آورده شود، و مهربانتر كسى كه از او مهربانى خواسته شود، پس به من رحم فرما.
﴿23﴾
اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِي مَاءً مَهِيناً مِنْ صُلْبٍ مُتَضَايِقِ الْعِظَامِ ، حَرِجِ الْمَسَالِكِ إِلَى رَحِمٍ ضَيِّقَةٍ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ ، تُصَرِّفُنِي حَالاً عَنْ حَالٍ حَتَّى انْتَهَيْتَ بِي إِلَى تَمَامِ الصُّورَةِ ، وَ أَثْبَتَّ فِيَّ الْجَوَارِحَ كَمَا نَعَتَّ فِي كِتَابِكَ نُطْفَةً ثُمَّ عَلَقَةً ثُمَّ مُضْغَةً ثُمَّ عَظْماً ثُمَّ كَسَوْتَ الْعِظَامَ لَحْماً ، ثُمَّ أَنْشَأْتَنِي خَلْقاً آخَرَ كَمَا شِئْتَ .
(23) خدايا! تو مرا (به صورت) آبى پست از پشتى كه استخوانهايش درهم فشرده، راههايش بسيار تنگ است سرازير نمودى به رحمى باريك كه آن را به پردهها پوشيدهاى، در حالى كه مرا از حالتى به حالت ديگر مىگرداندى، تا اين كه مرا به شكل كامل رساندى، و اعضاء را در پيكرم مستقر نمودى، چنانكه در كتاب خود ترسيم نمودى: (نخست) منى، سپس خون بسته شده، آنگاه پاره گوشتى، سپس استخوان، سپس استخوانها را به گوشت پوشاندى، و آنگاه مرا بدان گونه كه خواستى به خلقى ديگر آفريدى،
﴿24﴾
حَتَّى إِذَا احْتَجْتُ إِلَى رِزْقِكَ ، وَ لَمْ أَسْتَغْنِ عَنْ غِيَاثِ فَضْلِكَ ، جَعَلْتَ لِي قُوتاً مِنْ فَضْلِ طَعَامٍ وَ شَرَابٍ أَجْرَيْتَهُ لِأَمَتِكَ الَّتِي أَسْكَنْتَنِي جَوْفَهَا ، وَ أَوْدَعْتَنِي قَرَارَ رَحِمِهَا .
(24) تا وقتى كه به روزى تو نياز پيدات كردم، و از فريادرسى احسان تو بىنياز نبودم، برايم از زيادى خوردنى و آشاميدنى كه براى كنيزت جارى ساختى خوراك قرار دادى، آن كنيزى كه مرا در اندورنش جاى دادى، و در قرارگاه رحم او به امانتم سپردى،
﴿25﴾
وَ لَوْ تَكِلْنِي يَا رَبِّ فِي تِلْكَ الْحَالَاتِ إِلَى حَوْلِي ، أَوْ تَضْطَرُّنِي إِلَى قُوَّتِي لَكَانَ الْحَوْلُ عَنِّي مُعْتَزِلًا ، وَ لَكَانَتِ الْقُوَّةُ مِنِّي بَعِيدَةً .
(25) و اگر اى پروردگار من! مرا در آن حالتها به تدبير خويشم وا مىگذاشتى، يا به نيرويم ناچار مىساختى، همانا تدبير از من كناره، و نيرو از من دور بود،
﴿26﴾
فَغَذَوْتَنِي بِفَضْلِكَ غِذَاءَ الْبَرِّ اللَّطِيفِ ، تَفْعَلُ ذَلِكَ بِي تَطَوُّلًا عَلَيَّ إِلَى غَايَتِي هَذِهِ ، لَا أَعْدَمُ بِرَّكَ ، وَ لَا يُبْطِئُ بِي حُسْنُ صَنِيعِكَ ، وَ لَا تَتَأَكَّدُ مَعَ ذَلِكَ ثِقَتِي فَأَتَفَرَّغَ لِمَا هُوَ أَحْظَى لِي عِنْدَكَ .
(26) پس به فضل خويش چون شخص نيكوكار و مهربان به من غذا دادى، آن همه لطف را از روى احسان دربارهى من بجاى آوردى تا بدين پايه كه هستم، از نيكى تو محروم نمىگردم، و خوبى احسانت به من كندى نمىكند، با اين حال اعتمادم (به تو) استوار نمىگردد، تا به آنچه نزدت برايم سودمندتر است بپردازم،
﴿27﴾
قَدْ مَلَكَ الشَّيْطَانُ عِنَانِي فِي سُوءِ الظَّنِّ وَ ضَعْفِ الْيَقِينِ ، فَأَنَا أَشْكُو سُوءَ مُجَاوَرَتِهِ لِي ، وَ طَاعَةَ نَفْسِي لَهُ ، وَ أَسْتَعْصِمُكَ مِنْ مَلَكَتِهِ ، وَ أَتَضَرَّعُ إِلَيْكَ فِي صَرْفِ كَيْدِهِ عَنِّي .
(27) همانا شيطان مهارم را در بدبينى و سستى باور در اختيار گرفته، از اين رو من از بد همسايگى او با من، و پيروى نفسم از وى گله مىكنم، و از سلطهى او از تو حفاظت مىطلبم، و در برگرداندن نيرنگ او از من به درگاه تو زارى مىكنم،
﴿28﴾
وَ أَسْأَلُكَ فِي أَنْ تُسَهِّلَ إِلَى رِزْقِي سَبِيلًا ، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى ابْتِدَائِكَ بِالنِّعَمِ الْجِسَامِ ، وَ إِلْهَامِكَ الشُّكْرَ عَلَى الْإِحْسَانِ وَ الْإِنْعَامِ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ سَهِّلْ عَلَيَّ رِزْقِي ، وَ أَنْ تُقَنِّعَنِي بِتَقْدِيرِكَ لِي ، وَ أَنْ تُرْضِيَنِي بِحِصَّتِي فِيما قَسَمْتَ لِي ، وَ أَنْ تَجْعَلَ مَا ذَهَبَ مِنْ جِسْمِي وَ عُمْرِي فِي سَبِيلِ طَاعَتِكَ ، إِنَّكَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ .
(28) و از تو درخواست مىكنم كه راه (به دست آوردن) روزيم را آسان نمايى، پس تو را بر آغازت به نعمتهاى بزرگ ستايش است، و بر دل انداختن تو شكر بر نيكى كردن و نعمت دادن را، پس بر محمد (ص) و خاندانش (ع) درود فرست، و روزيم را بر من آسان گردان و اين كه مرا به اندازهاى كه براى من مقرر كردهاى قانع سازى، و به سهم خودم خشنودم كنى در آنچه كه براى من جدا كردهاى، و اين كه آنچه از تن و عمرم رفته در راه فرمانبريت قرار دهى، زيرا تو بهترين روزى دهندگانى،
﴿29﴾
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَارٍ تَغَلَّظْتَ بِهَا عَلَى مَنْ عَصَاكَ ، وَ تَوَعَّدْتَ بِهَا مَنْ صَدَفَ عَنْ رِضَاكَ ، وَ مِنْ نَارٍ نُورُهَا ظُلْمَةٌ ، وَ هَيِّنُهَا أَلِيمٌ ، وَ بَعِيدُهَا قَرِيبٌ ، وَ مِنْ نَارٍ يَأْكُلُ بَعْضَهَا بَعْضٌ ، وَ يَصُولُ بَعْضُهَا عَلَى بَعْضٍ .
(29) خدايا! به تو پناه مىبرم از آتشى كه به آن بر كسى كه تو را نافرمانى كرده سخت گرفتهاى، و به آن كسى كه از خشنوديت روى گردانده وعدهى عذاب دادهاى، و از آتشى كه نورش تاريك، و ملايمش دردناك، و دورش نزديك است، و از آتشى كه بعضى بعض ديگر را مىخورد و پارهاى بر پارهى ديگر حملهور مىشود،
﴿30﴾
وَ مِنْ نَارٍ تَذَرُ الْعِظَامَ رَمِيماً ، وَ تَسقِي أَهْلَهَا حَمِيماً ، وَ مِنْ نَارٍ لَا تُبْقِي عَلَى مَنْ تَضَرَّعَ إِلَيْهَا ، وَ لَا تَرْحَمُ مَنِ اسْتَعْطَفَهَا ، وَ لَا تَقْدِرُ عَلَى التَّخْفِيفِ عَمَّنْ خَشَعَ لَهَا وَ اسْتَسْلَمَ إِلَيْهَا تَلْقَى سُكَّانَهَا بِأَحَرِّ مَا لَدَيْهَا مِنْ أَلِيمِ النَّكَالِ وَ شَدِيدِ الْوَبَالِ
(30) و از آتشى كه استخوان را خاكستر وا مىگذارد، و ساكنين خود را آب جوش مىنوشاند، و از آتشى كه بر آن كه به سويش زارى مىكند دلسوزى، و بر كسى كه از او مهربانى بخواهد رحم نمىكند، و قادر نيست بر سبك كردن از كسى كه برايش فروتنى كند و در برابرش تسليم شود، ديدار مىكند كه ساكنين خود را با گرمترين آنچه نزدش از كيفر دردناك و بدبختى سخت است،
﴿31﴾
وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَقَارِبِهَا الْفَاغِرَةِ أَفْوَاهُهَا ، وَ حَيَّاتِهَا الصَّالِقَةِ بِأَنْيَابِهَا ، وَ شَرَابِهَا الَّذِي يُقَطِّعُ أَمْعَاءَ وَ أَفْئِدَةَ سُكَّانِهَا ، وَ يَنْزِعُ قُلُوبَهُمْ ، وَ أَسْتَهْدِيكَ لِمَا بَاعَدَ مِنْهَا ، وَ أَخَّرَ عَنْهَا .
(31) و پناه مىبرم به تو از عقربهاى آن كه دهان گشودهاند، و از مارهاى آن كه نيششان در فريادند، و از آشاميدنيش كه پاره مىكند رودهها و قلبهاى ساكنين خود را، و دلهايشان را بر مىكند و از تو هدايت مىطلبم آنچه كه (مرا) از آتش دور سازد، و از آن پس راند،
﴿32﴾
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَجِرْنِي مِنْهَا بِفَضْلِ رَحْمَتِكَ ، وَ أَقِلْنِي عَثَرَاتِي بِحُسْنِ إِقَالَتِكَ ، وَ لَا تَخْذُلْنِي يَا خَيْرَ الُْمجِيرِينَ
(32) خدايا! بر محمد (ص) و خاندانش (ع) درود فرست، و مرا به فراوانى رحمت خود از آتش پناه ده، و به نيكويى گذشت خويش از لغزشهايم درگذر، و مرا اى بهترين پناه دهندگاه خوار مساز،
﴿33﴾
اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَقِي الْكَرِيهَةَ ، وَ تُعْطِي الْحَسَنَةَ ، وَ تَفْعَلُ مَا تُرِيدُ ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
(33) خدايا! تو (بندگان را) از سختى نگه مىدارى، و نيكى مىبخشى، و آنچه بخواهى انجام مىدهى، و تو بر هر چيزى توانايى،
﴿34﴾
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، إِذَا ذُكِرَ الْأَبْرَارُ ، وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، مَا اخْتَلَفَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ ، صَلَاةً لَا يَنْقَطِعُ مَدَدُهَا ، وَ لَا يُحْصَى عَدَدُهَا ، صَلَاةً تَشْحَنُ الْهَوَاءَ ، وَ تَمْلَأُ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ .
(34) خدايا! بر محمد (ص) و خاندانش (ع) درود فرست، هنگامى كه نيكان ياد شوند، و بر محمد (ص) و خاندانش (ع) درود فرست تا زمانى كه شب و روز آمد و شدند، درودى كه امتدادش بريده نگردد، و شمارهاش به شمار نيايد، درودى كه فضا را پر كند، و زمين و آسمان را لبريز سازد،
﴿35﴾
صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ حَتَّى يَرْضَى ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بَعْدَ الرِّضَا ، صَلَاةً لَا حَدَّ لَهَا وَ لَا مُنْتَهَى ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ .
(35) خدا بر او درود فرستد تا خشنود گردد، و خداى بر او و خاندانش درود فرست پس از خشنودى، درودى كه مرزى براى آن نيست، و نه پايانى، اى مهربانترين مهربانان.