وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي وِدَاعِ شَهْرِ رَمَضَانَ
هنگام وداع ماه رمضان با خداى خويش به اين دعا راز و نياز مىكرد
﴿1﴾
اللَّهُمَّ يَا مَنْ لَا يَرْغَبُ فِي الْجَزَاءِ
(1) اى خدا اى آنكه در عطاء و احسان به خلق پاداش نخواهى
﴿2﴾
وَ يَا مَنْ لَا يَنْدَمُ عَلَى الْعَطَاءِ
(2) و هرگز از عطا و كرم به بندگان پشيمان نشوى (كه جود و احسان تو ذاتى و از پاداش خلق بىنيازى و جود و كرمت بر بد و خوب خلقان شامل است گرچه نيكو كار مطيع بيشتر لايق احسان تست و عاصى بدكار كمتر (كه فرمانبردارى بنده را به رحمت خدا نزديك و ناسپاسى دور مىسازد)
﴿3﴾
وَ يَا مَنْ لَا يُكَافِىُ عَبْدَهُ عَلَى السَّوَاءِ .
(3) و اى خدائى كه با بنده خود مقابله به مثل نمىكنى (كه اگر بنده راه طاعت گيرد و شكر نعمت كند بر او احسان كنى و اگر به راه عصيان رود منع نعمت فرمائى بلكه بر همه خلق از مومن و كافر انبياء و اولياء و فرشتگان همه را رحمت رحمانيت شامل و نعمت عامت واصل خواهد بود. (كه رحمتى وسعت كل شيىء) فرمودى و هيچ مخلوقى را محروم از آن رحمت نساختى اما رحمت رحيمى و لطف خاص تو خاص نيكوكاران است كه فرمودى (ان رحمه الله قريب من المحسنين) و درباره عموم خلق فرمودى (كلا نمد هولاء و هولاء من عطاء بك و ما كان عطاء ربك محظورا)
﴿4﴾
مِنَّتُكَ ابْتِدَا ، وَ عَفْوُكَ تَفَضُّلٌ ، وَ عُقُوبَتُكَ عَدْلٌ ، وَ قَضَاِّْؤُك خِيَرَةٌ
(4) بلكه اى خدا احسان تو بىسابقه مقدم (بر استحقاق خلق است و قبل از لياقت و عدم لياقت بندگان چنانكه نعمت وجود و حيوه را به همه خلائق بىسابقه و پيش از قابليت و عدم قابليت عطا فرمودى اما در مقام رحمت رحيمى هرگز مومن و كافر يكسان نيستند بلكه كافر محروم و مومن هم متفاوت بر حسب استحقاق به مراتب ايمان و طاعت و معرفت است (لان شكرتم لازيدنكم و لئن كفرتم ان عذابى لشديد) و عفو و بخششت اى خدا از فضل و كرم تست بر بندگان (نه استحقاق خلق) و اما عقاب و عذابت بر خلق عدل محض است (و طبق استحقاق و ابدا هيچ ظلم و جورى از تو به خلق نخواهد شد) و حكم قضا و قدرت (هر چه اقتضا كند بر خلق) عين خير و صلاح است (و چنانكه بندگان در قضاى الهى شر و نقصى پندارند از جهل و نادانى است و از عدم احاطه به صلاح نظام عالم آفرينش و در نظر انبياء و اولياء و عالمان ربانى و حكيمان الهى هر چه در قضاى الهى است از صلح و جنگ و فقر و غنى و صحت و مرض و خوش و ناخوش همه خوش است و ظهور كمالات وجود است و عين لطف و محض رحمت و صرف خير و سعادت و كمال خلق و حسن نظام عالم است)
(ندانم كه ناخوش كدام است يا خوش
خوش است آنچه بر ما خدا مىپسندد)
﴿5﴾
إِنْ أَعْطَيْتَ لَمْ تَشُبْ عَطَاءَكَ بِمَنٍّ ، وَ إِنْ مَنَعْتَ لَمْ يَكُنْ مَنْعُكَ تَعَدِّياً .
(5) اگر تو اى خدا به خلق چيزى عطا كنى هرگز مشوب و ممزوج به منت نخواهد بود ( زيرا عطاى تو ذاتى وجودت بلا عوض و غرض است و بىتقاضاى شكر و سپاس از خلق و خلائق در مقابل نعمتهاى بىانتهاى تو قابل نيستند كه منتى نهى يا عوض خواهى و اگر بندگان را امر به شكر نعمتت فرمودى آن شكر خود نعمت ديگرى است بر آنها و مزيد احسانى از تو نسبت به خلق نه آن كه شكر آنها عوض نعمتت خواهد بود بلكه توفيق عبد بر شكر نعمت معبود كه توجه به منعم و به معرفت خدا است بزرگتر از هر گونه نعمت ظاهر و باطن است بلكه تمام نعمتها مقدمه است و نعمت معرفت و شناسائى منعم نتيجه و مقصود اصلى از خلقت است و اى خدا اگر منع عطا كنى منع تو هم ظلم و تعدى به خلق نخواهد بود (بلكه منعت خير و صلاح بندگانست و لطف و كرم در حق آنهاست چنانكه در اشعار منسوب به اميرالمومنين (ع) است (المنع منه عطيه معروفه- و الفقر احسان و لطف عاجل) مفاد شعر آنكه منع خدا عطائى نيكوست و فقر احسان و لطف عاجل خدا در حق بنده است)
﴿6﴾
تَشْكُرُ مَنْ شَكَرَكَ وَ أَنْتَ أَلْهَمْتَهُ شُكْرَكَ .
(6) اى خدا تو به شكرگزاران نعمتت پاداش مىدهى در صورتى كه تو خود شكرت را به آنها الهام مىكنى
﴿7﴾
وَ تُكَافِىُ مَنْ حَمِدَكَ وَ أَنْتَ عَلَّمْتَهُ حَمْدَكَ .
(7) و هم آنكه حمد و ستايش تو به جاى آرد تو در مقابل ستايش به او عطا مىبخشى و حال آنكه تو به او حمد و ثنايت را تعليم دادى (چون حمد خدا ذكر اوصاف جمال و كمال اوست و شناسائى اوصاف الهيه به تعليم خداست و بندگان بدون تعليم الهى به مقام معرفت اوصاف كماليه حق نتوانند رسيد به عبارت ديگر چون خداى متعال به چشم بصيرت آنها حسن و جمال خود را نشان دهد كه اين معنى تعليم خداست آنگاه بندگان حمد خدا كه تذكر اوصاف كمال اوست توانند كرد)
﴿8﴾
تَسْتُرُ عَلَى مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ ، وَ تَجُودُ عَلَى مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ ، وَ كِلَاهُمَا أَهْلٌ مِنْكَ لِلْفَضِيحَةِ وَ الْمَنْعِ غَيْرَ أَنَّكَ بَنَيْتَ أَفْعَالَكَ عَلَى التَّفَضُّلِ ، وَ أَجْرَيْتَ قُدْرَتَكَ عَلَى التَّجَاوُزِ .
(8) اى خدا توئى كه (از لطف و كرم) زشتى و بديهاى بندگان را پنهان مىكنى و اگر مىخواستى (كرم نكنى) آنها را مفتضح و رسوا مىساختى و (با همه عصيان بندگان) در حق خلق لطف و احسان مىكنى در صورتى كه اگر مىخواستى منع جود و احسان مىكردى و آن دو قوم كه مفتضح و رسوا نكردى و منع احسان نفرمودى هر دو مستحق رسوائى و منع احسان بودند جز آنكه تو بناى كارهاى خود را بر فضل وجود و احسان مقرر داشتهاى و با قدرت كامل (بر انتقام) جريان قدرتت را بر عفو و گذشت از گناهان خلق قرار دادهاى
﴿9﴾
وَ تَلَقَّيْتَ مَنْ عَصَاكَ بِالْحِلْمِ ، وَ أَمْهَلْتَ مَنْ قَصَدَ لِنَفْسِهِ بِالظُّلْمِ ، تَسْتَنْظِرُهُمْ بِأَنَاتِكَ إِلَى الْإِنَابَةِ ، وَ تَتْرُكُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَى التَّوْبَةِ لِكَيْلَا يَهْلِكَ عَلَيْكَ هَالِكُهُمْ ، وَ لَا يَشْقَى بِنِعْمَتِكَ شَقِيُّهُمْ إِلَّا عَنْ طُولِ الْإِعْذَارِ إِلَيْهِ ، وَ بَعْدَ تَرَادُفِ الْحُجَّةِ عَلَيْهِ ، كَرَماً مِنْ عَفْوِكَ يَا كَرِيمُ ، وَ عَائِدَةً مِنْ عَطْفِكَ يَا حَلِيمُ .
(9) و معصيتكاران را با حلم و بردبارى روبرو كنى (و عاصيان با حلم تو را ملاقات كنند) و آن كس كه با عصيان و گناه قصد ظلم به نفس خود دارد او را مهلت براى توبه و پشيمانى دهى تا به واسطه حلم و امهال به درگاهت به توبه و انابه باز آيد و تعجيل در عقاب آنها نكنى تا به سبب توبه آنانكه مستوجب قهر و عذابند هم هلاك نشوند و هم آنان كه مستحق شقاوت و حرمانند به واسطه كرم و رحمتت از شقاوت برهند پس از طول مدت امهال و اعتذار و اتمام حجت پى در پى تو اى خداى كريم كه (اين مهلت دادن براى توبه و بازگشت به سوى تو) آن هم از عطوفتت و لطف و كرم (نامنتهاى) تست اى خداى با حلم و بردبار
(10) توئى كه درى به سوى عفو و بخششت به روى بندگان باز كردى و نامش را توبه نهادى و براى اين درگاه توبه آيتى براى دلالت و راهنمائى خلق (در كتاب وحى خود قرآن كريم) فرستادى تا خلق به واسطه گناه گمراه نشوند (يعنى به واسطهى عصيان خود را محروم از رحمتت نپندارند) و به واسطه توبه به درگاهت راه جويند
(11) مبارك است نام پاكت و آن آيه آن است كه فرمودى (توبوا الى الله توبه نصوحا عسى ربكم ان يكفر عنكم سيئاتكم و يدخلكم جنات تجرى من تحتها الانهار يوم لا يجزى الله النبى و الذين آمنوا معه نورهم يسعى بين ايديهم و بايمانهم يقولون ربنا اتمم لنا نورنا و اغفرلنا انك على كل شيىء قدير) الا اى اهل ايمان به درگاه خدا توبه كنيد توبهى نصوح (با خلوص و دوام كه ديگر نشكنيد) باشد كه خدا گناهانتان را مستور و محو گرداند و شما را در باغهاى بهشتى كه زير درختانش نهرها جارى است داخل كند در آن روزى كه خدا پيغمبر خود را و گرويدگان به او را ذليل و خوار نسازد (بلكه عزيز و سرفراز گرداند) در آن روز نور (ايمان و عبادت) آنها در پيشرو و سمت راست ايشان مىرود (و راه بهشتشان مىنمايد) و مومنان در آن حال (از روى شوق و نشاط) گويند پروردگارا تو نور ما را به حد كمال رسان و ما را (به لطف و كرم خود) ببخش كه تنها تو بر هر چيز توانائى (و بر عفو همهى گناهكاران قادرى) پس چيست عذر گناهكارى كه از ورود به اين منزلگاه (امن و امان) توبه خود را غافل مىسازد (و به توبه نمىپردازد) با وجودى كه تو اين درگاه توبه را به روى خلق گشودى و همه را به اين در راهنمائى كردى
(12) و اى خدا توئى كه در معاملات بندگانت با تو بر خود لازم كردى كه سود بندگان منظور دارى (و يك عمل خير را ده پاداش دهى) و هنگامى كه بر حضرتت وارد شوند (يعنى روز مرگ كه تو را ملاقات كنند) آنها را رستگارى و سعادت بخشى و زياده از پاداششان به آنها عطا فرمائى
(13) (مبارك و متعالى است نام پاكت) در كتاب خود (براى بشارت بر اين زياده بر پاداش بندگان و لطف و رحمت به خلق) فرمودى (من جاء بالحسنه الخ) هر كس كار نيكو كند (و يك عمل خير براى رضاى خدا به جاى آرد) او را ده برابر پاداش خواهد بود و هر كس كار زشت كند جز به قدر آن كار بد مجازات نشود) و باز در كتاب خود فرمودى (مثل الذين ينفقون الخ) مثل آنانكه مالشان را در راه خدا انفاق كنند به مانند دانهاى است كه (در كشتزار) از يك دانه هفت خوشه برويد و در هر خوشه صد دانه درج باشد (كه يك دانه هفتصد شود) (و خدا بر هر كه خواهد از اين مقدار (يك بر هفتصد) هم بيفزايد (و هر كه بخواهد و صلاح داند بيش از آنچه پاداش اوست بىحد از رحمت بى منتهاى خود عطا مىكند) و باز در كتاب خود فرمودى (من ذا الذى الخ) كيست كه خدا را وام دهد (يعنى قرضالحسنه دهد براى رضاى خدا به حاجتمندان) تا خدا بر او به چندين برابر بيفزايد و همچنين در كتاب كريمت قرآن نظائر اين آيات نازل فرمودى كه حسنات بندگان را به اضعاف مضاعف (از رحمت واسعت) عطا فرمائى
(14) و باز تو اى خدا بندگان را به كلام خود از عالم غيب دلالت فرمودى و ترغيب و تشويق نمودى تا به حظ و بهره كامل خود بهرهمند شوند كه آن حقايق را كه در قرآن از عالم غيب فرستادى اگر از آنها مستور مىداشتى (و به واسطه كتاب آسمانى قرآن تعليمشان نمىفرمودى) آن حقايق را نه هرگز به چشم مىديدند و نه به گوش مىشنيدند و نه پرواز عقل و افكارشان به انجام مىرسيد چنانكه در قرآن فرمودى (اذكرونى الخ) مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم و شكر و سپاس مرا (بر نعمتهاى بىشمارى كه عطا كردم) به جاى آريد و كفران مىكنيد و باز فرمودى (لان شكرتم الخ) اگر از نعمتهاى من شكرگزارى كرديد البته من بر نعمت شما بسيار مىافزايم و اگر كفران كرديد همانا عذاب من بسيار سخت است ( يعنى شما را از معرفت منعم و حظ نعمت بسيار محروم مىسازم)
(15) و باز در كتاب مقدست فرمودى (ادعونى استجب لكم) مرا از دل به اخلاص كامل بخوانيد تا دعاى شما را مستجاب كنم و آنان كه از دعا و عبادت من اعراض و سركشى كنند زود با ذلت و خوارى در دوزخ (قهر حق) داخل شوند (آن قدر دعا به درگاهت محبوب تست كه در اين آيهى مباركه دعاى بندگان را به درگاهت عبادت نام كردى و ترك تضرع و دعا را تكبر) (و خودبينى و غرور و سركشى از فرمان خدا) خواندى و بر ترك دعا به درگاهش بر دخول در آتش دوزخ با ذلت و خوارى خلق را وعيد دادى و سخت ترسانيدى
﴿16﴾
فَذَكَرُوكَ بِمَنِّكَ ، وَ شَكَرُوكَ بِفَضْلِكَ ، وَ دَعَوْكَ بِأَمْرِكَ ، وَ تَصَدَّقُوا لَكَ طَلَباً لِمَزِيدِكَ ، وَ فِيهَا كَانَتْ نَجَاتُهُمْ مِنْ غَضَبِكَ ، وَ فَوْزُهُمْ بِرِضَاكَ .
(16) پس خلائق به لطف و كرم تو به ذكر و دعا موفق شده و ياد تو مىكنند و به فضل و احسانت بر شكر و سپاست به حقيقت توفيق مىيابند و به امر تو جرات كرده و به دعاء و راز و نياز با حضرتت زبان مىگشايند (چون اگر تو امر به دعا نمىكردى مخلوق ضعيف چه جرات داشت كه با سلطان باعظمت ملك وجود به دعا و راز و نياز لب گشايد و خواهش و تمنا كند؟) و تصدق و احسانها كه خلق به فقرا در راه تو مىكنند براى طلب مزيد احسان تست (پس بندگان در صدقه با تو معامله ربوى كنند كه بر حسب وعده تو در مقابل هر دينارى هفتاد و بيشتر از لطف حضرتت عوض گيرند و تو هم به وعدهى خود وفا كرده و عطا خواهى كرد) و در عين حال صدقه و احسانهايشان به فقيران سبب نجاتشان از قهر و غضب تو خواهد شد و به رضا و خشنوديت نائل مىشوند (يعنى گناهانى كه مرتكب شدند و بدان سبب مستوجب غضب تواند به واسطه صدقه به فقرا مىبخشى و عفوشان مىكنى و چون فقيران را شاد و خشنود كردند تو از آنها راضى و خشنود مىشوى)
﴿17﴾
وَ لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقاً مِنْ نَفْسِهِ عَلَى مِثْلِ الَّذِي دَلَلْتَ عَلَيْهِ عِبَادَكَ مِنْكَ كَانَ مَوْصُوفاً بِالْإِحْسَانِ ، وَ مَنْعُوتاً بِالِامْتِنَانِ ، وَ مَحْمُوداً بِكُلِّ لِسَانٍ ، فَلَكَ الْحَمْدُ مَا وُجِدَ فِي حَمْدِكَ مَذْهَبٌ ، وَ مَا بَقِيَ لِلْحَمْدِ لَفْظٌ تُحْمَدُ بِهِ ، وَ مَعْنًى يَنْصَرِفُ إِلَيْهِ .
(17) و اگر يك مخلوقى با مخلوق ديگرى اينگونه رفتار كند كه تو بندگان را ارشاد كردى (يعنى به او گويد كه اگر به فقيران صدقهاى دادى و دلى را شاد كردى من به تو هفتاد برابر و بيشتر عوض دهم و از گناهت درگذرم و به لطف و كرم از تو خشنود شوم) آن مخلوق كارى بسيار پسنديده كرده و به احسان و نيكوكارى موصوف خواهد بود و به انعام و لطف و كرم به هر زبان ستايش خواهد شد پس تو را اى خدا (كه بندگان را تعليم دادى كه صدقه دهند تا در عوض به آنها لطف و كرم بسيار كنى و گناهشان عفو فرمائى همين امر به صدقه دادن تو احسان بزرگى است در حق ما ما هم بر اين احسان) حمد و ستايش و سپاسگزارى مىكنيم تا به سر حدى كه ما را راه به ستايش حضرتت يافت شود (يعنى تا آنجائى كه حد معرفت ما و ادراك ما به حمد و ستايش تو است نه آن حمدى كه لايق تست و ثنائى كه تو خود را به آن ستايش كنى و الا حمد حقيقى حضرتت آن است كه تو خود را بدان ستودى سبحانك ما اثنى ثناء عليك انت كما اثنيت على نفسك) كلام رسول خاتم و عقل كل عالم و سيد ولد آدم است) و تا آنجا كه لفظ و عبارت براى حمد و ثنايت به زبان توان آورد و مادامى كه قوت فهم ما به معنائى بر مقام حمدت كه ادراك اوصاف كمال تست راه تواند يافت و عقل قاصر و فكرت كوتاه ما توانائى انتقال داشت (و الا)
(ما نتوانيم حق حمد تو گفتن
با همه كروبيان عالم بالا)
﴿18﴾
يَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَى عِبَادِهِ بِالْإِحْسَانِ وَ الْفَضْلِ ، وَ غَمَرَهُمْ بِالْمَنِّ وَ الطَّوْلِ ، مَا أَفْشَى فِينَا نِعْمَتَكَ ، وَ أَسْبَغَ عَلَيْنَا مِنَّتَكَ ، وَ أَخَصَّنَا بِبِرِّكَ
(18) اى خدائى كه به فضل و احسان بىانتهاى خويش بندگانت را غرق نعمت كردى و از آنان حمد و ثناى خود خواستى (در صورتى كه از حمد و ثناى خلق به كلى بىنيازى پس براى آنكه بندگان را به واسطه حمد و ثنايت كه ذكر اوصاف كمال و جمال تست با خود انس دهى تا از انس به حضرتت به عالم شهود حسن اعظمت كه منتهاى آرزوى عارفان است نائل شوند و به لذت و ابتهاج بىانتهاى آن حسن كل و كل حسن به سعادت عظمى رسند به دين سبب خلق را امر به حمد و ثناى خود كردى و نيز براى آنكه زبان و دل به ذكر حمد و ثناى حضرتت مشغول دارند و به دين وسيله بدان سلطان عزت تقرب جويند خلق را به ذكر و ستايشت دستور دادى و الا ذات پاكت از شكر و سپاس خلق بىنياز است و لطف و عطا و نعمت و احسانت بر بندگان البته بىعوض و بىغرض و بىمنت است) اى پروردگار چقدر انواع نعمت بىشمار و عطاى وافرت ميان ما بندگان منتشر است و توئى كه (بىتقاضا و بىاستحقاق ما) ما را به فضل و احسانت مخصوص گردانيدى
﴿19﴾
هَدَيْتَنَا لِدِينِكَ الَّذِي اصْطَفَيْتَ ، وَ مِلَّتِكَ الَّتِي ارْتَضَيْتَ ، وَ سَبِيلِكَ الَّذِي سَهَّلْتَ ، وَ بَصَّرْتَنَا الزُّلْفَةَ لَدَيْكَ ، وَ الْوُصُولَ إِلَى كَرَامَتِكَ
(19) و بدين برگزيده (و شرع پسنديده) خويش ما را هدايت فرمودى و به راه معرفت خود كه بر خلق سهل و آسان فرمودى رهنمائى كردى و براى تقرب نزد حضرتت و وصول به لطف و كرامتت به ما چشم بصيرت (و آئينه دل روشن) عطا كردى
﴿20﴾
اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ جَعَلْتَ مِنْ صَفَايَا تِلْكَ الْوَظَائِفِ ، وَ خَصَائِصِ تِلْكَ الْفُرُوضِ شَهْرَ رَمَضَانَ الَّذِي اخْتَصَصْتَهُ مِنْ سَائِرِ الشُّهُورِ ، وَ تَخَيَّرْتَهُ مِنْ جَمِيعِ الْأَزْمِنَةِ وَ الدُّهُورِ ، وَ آثَرْتَهُ عَلَى كُلِّ أَوْقَاتِ السَّنَةِ بِمَا أَنْزَلْتَ فِيهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ النُّورِ ، وَ ضَاعَفْتَ فِيهِ مِنَ الْإِيمَانِ ، وَ فَرَضْتَ فِيهِ مِنَ الصِّيَامِ ، وَ رَغَّبْتَ فِيهِ مِنَ الْقِيَامِ ، وَ أَجْلَلْتَ فِيهِ مِنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِي هِيَ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ.
(20) و اى پروردگارا تو يكى از برگزيدههاى آن وظائف (شريعت و تكاليف عبوديت) و فريضههاى مخصوص ماه مبارك رمضان را مقرر داشتى كه اين ماه شريف را بين ديگر ماهها امتياز و اختصاص دادى و از تمام زمانها و دوران روزگاران اختيار كردى و از جميع دوران سال اين ماه (عزيز) را برگزيدى (و برترى بخشيدى) چون در اين ماه (شريف) قرآن كتاب آسمانى (عظيم) را نازل فرمودى (شرح بايد دانست كه قرآن در مدت بيست و سه سال بر پيغمبر اكرم (ص) نازل گرديد و مراد از نزول آن در ماه رمضان و ليلهالقدر يا نزول سورهى اول و آيات اوليه قرآن است يا مراد نزول قرآنى و جمعى اجمالى بر روح مقدس رسول در اين ماه بوده و نزول فرقانى تفصيلى آن تدريجا و نجوما نجوما در ظرف بيست و سه سال بوده يا نزول آن به واسطهى روزهى ماه رمضان كه رسول به واسطهى روزه استعداد بيشترى بر اخذ وحى يافت بوده يا مراد از رمضان و ليلهالقدر كه فرمود عز من قائل (انا انزلناه فى ليلهالقدر) قلب مقدس رسول «ص» است) و آن قرآن را با نور (علم و حكمت) فرستادى (كه بشر را در راه نظم معاش و معاد روشن سازد و تربيت جسمانى و روحانى او را به حد كمال رساند.) و در اين ماه مبارك نور ايمان بندگان را (به واسطه روزه كه صفاى باطن مىبخشد) مضاعف و كاملتر گردانيدى و روزه را بر مردم فرض و واجب فرمودى و (بيش از ساير ماهها) ترغيب و تشويق به اقامه نماز در شبهاى اين ماه فرمودى و به واسطه شب قدر كه بهتر از هزار ماه است جلال و شرافت به ماه رمضان بخشيدى
﴿21﴾
ثُمَّ آثَرْتَنَا بِهِ عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ ، وَ اصْطَفَيْتَنَا بِفَضْلِهِ دُونَ أَهْلِ الْمِلَلِ ، فَصُمْنَا بِأَمْرِكَ نَهَارَهُ ، وَ قُمْنَا بِعَوْنِكَ لَيْلَهُ ، مُتَعَرِّضِينَ بِصِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ لِمَا عَرَّضْتَنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِكَ ، وَ تَسَبَّبْنَا إِلَيْهِ مِنْ مَثُوبَتِكَ ، وَ أَنْتَ الْمَلِيءُ بِمَا رُغِبَ فِيهِ إِلَيْكَ ، الْجَوَادُ بِمَا سُئِلْتَ مِنْ فَضْلِكَ ، الْقَرِيبُ إِلَى مَنْ حَاوَلَ قُرْبَكَ .
(21) آنگاه اين ماه با فضل و شرف را به ما امت تخصيص دادى و به فضيلت روزهاش بين اهل ملل عالم ما امت مرحومه را برگزيدى ما هم به فرمان تو روز را روزه داشتيم و شب را به يارى تو به اقامه نماز شب قيام كرديم و از انجام روزه و نمازش منظور ما اين بود كه در معرض رحمتت درآئيم و سببى انگيزيم تا قابل مثوبت و لطف و احسان حضرتت شويم چنانكه منظور تو هم (از نماز و روزه بندگان) همين بود (كه بندگان به واسطه اين دو عبادت صفاى قلب يافته و شايسته رحمت و لطف بىپايانت شوند بلكه به ديده قلب لايق شهود جمالت گردند و الا از نماز و روزه بندگان حضرتت بىنياز است و از فعل و تركش تو را سود و زيانى نيست) و تو اى خدا به طاعاتى كه (رسولانت براى اينكه رو به سوى تو آريم) ما را ترغيب و تشويق كردند از آن طاعات بىنيازى و آنچه بندگان از فضل و كرمت درخواست مىكنند بخشندهى بىعوضى (يعنى عبادات و طاعاتى كه به وحى تو انبيا بر امت واجب كردند بر تو نفع و فائدهئى نداشت بلكه براى آنكه بندگان به آن عبادات از رحمت نامنتهايت بيش منتفع شوند و از لطف احسان تو بهرهى كامل يابند ما را به عبادتت تشويق كردند) و تو (اى سلطان ملك وجود) بهر بندهاى كه تقرب به حضرتت مىجويد بسيار نزديكى (و هيچ ميانه تو با بندگان خداجو حجابى و بعدى نخواهد بود و به مردم غافل هم كه جوياى تو و طالب قرب حضرتت نيستند باز تو نزديكى آنها از تو دورند.
(دوست نزديكتر از من به من است
اين عجبتر كه من از وى دورم)
﴿22﴾
وَ قَدْ أَقَامَ فِينَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ ، وَ صَحِبَنَا صُحْبَةَ مَبْرُورٍ ، وَ أَرْبَحَنَا أَفْضَلَ أَرْبَاحِ الْعَالَمِينَ ، ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ ، وَ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِ ، وَ وَفَاءِ عَدَدِهِ .
(22) اى خداى من (لطف خاص حضرتت) مرتبه اين ماه را در ميان ما (امت ختمى مرتبت) با مقام محمود و رتبه شرافت اقامه فرمود و ما هم با اين ماه عزيز رفيق و هم صحبت نيكو شديم و بهترين و عاليترين سود را بين اهل عالم از اين ماه شريف بهره يافتيم (كه اين ماه عطاى خاص تو بر اين امت بود نه امم ديگر) و پس از آنكه مدت اين ماه به اتمام رسيد و زمانش سپرى شد و عدد ايام شريفش به پايان آمد ما ازو مفارقت كرديم
﴿23﴾
فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَيْنَا ، وَ غَمَّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنَّا ، وَ لَزِمَنَا لَهُ الذِّمَامُ الَْمحْفُوظُ ، وَ الْحُرْمَةُ الْمَرْعِيَّةُ ، وَ الْحَقُّ الْمَقْضِيُّ ، فَنَحْنُ قَائِلُونَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ ، وَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ .
(23) با او هنگام فراق وداع كرديم وداع كسى كه سخت درد فراقش بر ما مشكل بود و مفارقتش سخت ما را غمين و اندوهگين و وحشتناك ساخت ولى عهد محبتش هميشه در قلب ما محفوظ و حرمت و جلالتش ملحوظ و اداء حق وى بر ما حكم حتم گرديد لذا ما (اين رفيق شفيق و دوست عزيز شريف را مخاطب ساخته و) مىگوئيم
﴿24﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَكْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ ، وَ يَا خَيْرَ شَهْرٍ فِي الْأَيَّامِ وَ السَّاعَاتِ .
(24) سلام و تحيت ما بر تو اى شهر اللهاكبر (اى ماه خداى بزرگ) و اى عيد مبارك دوستان خدا سلام و درود ما بر تو اى گرامىترين يار و مونس ما از همه دور روزگار و اى بهترين ماه عزيز از گردش تمام ايام و ساعات زمان
﴿25﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِيهِ الآْمَالُ ، وَ نُشِرَتْ فِيهِ الْأَعْمَالُ .
(25) درود و تحيت ما بر تو اى ماهى كه دعاها و آرزوهاى بندگان از درگاه خدا در اين ماه به اجابت نزديك شده و كار خير بيشتر از اهل ايمان منتشر مىشود (چون به واسطه روزه اين ماه و گرسنگى و تشنگى از شهوت حيوانى و تنپرورى دور مىشوند و به صفات ملكوتى نزديك لذا به آرزوهائى كه هر بندهئى را به قرب خدا و انس با مولاست البته تا حدى نزديك خواهند شد و بيشتر اعمال خير و نيكوكارى از بندگان به توفيق خدا در اين ماه انتشار خواهد يافت)
﴿26﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ قَرِينٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً ، وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً ، وَ مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ .
(26) درود و سلام بر تو اى ماه مبارك كه همدم ما بودى و با جلالت و عزت و قدرت نزد همه و فراق و فقدانت دلها را سخت نالان ساخت آرى اهل ايمان همه به تو چشم اميد داشتند (چون اين ماه محو گناهان و رفعت مقام روزهداران است) تو درگذشتى و الم فراقت دلها را دردناك نمود
﴿27﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ أَلِيفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ ، وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِياً فَمَضَّ
(27) و درود بر تو اى ماه عزيز كه چون به ما روى آوردى با تو انس و الفت و نشاط داشتيم و چون منقضى شدى و روى از ما بگردانيدى همه دلها را وحشت زده و محزون كردى
﴿28﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِيهِ الْقُلُوبُ ، وَ قَلَّتْ فِيهِ الذُّنُوبُ .
(28) سلام بر تو (اى ماه مبارك) كه در اثر همجوارى تو دلها رقت و شفقت با هم داشت و فسق و گناه كمتر از بندگان صادر مىشد (چون روزه قواى حيوانى را ضعيف و نور و صفاى روحانى را قوى مىگرداند لذا گناهان كه از شهوت و غضب حيوانى برمىخواست در ماه رمضان كمتر از مردم صادر و شفقت و مهربانى دلها به هم افزون مىگردد)
﴿29﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّيْطَانِ ، وَ صَاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ
(29) درود و سلام بر تو اى ماه شريف كه بر عليه شيطان (و نفس اماره) ما را يارى مىنمودى و خوش رفيقى بودى كه طريق نكوكارى و احسان را بر ما آسان مىكردى (چون روزه صحيح شهوت و غضب را كه منشاء بدكارى است محو مىسازد و نور و صفاى دل را كه منشاء نكوكارى است قوى مىگرداند لذا روزهداران را نيكوكارى و احسان كارى سهل است و آسان و زشتكارى و عصيان كارى مشكل است)
﴿30﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا أَكْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِيكَ ، وَ مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَى حُرْمَتَكَ بِكَ
(30) درود تحيت بر تو (اى ماه صيام) كه چقدر آزاد شدهگان (از آتش دوزخ) در تو بسيار است
و آن كس كه احترام تو را كاملا رعايت كرده (به وظايف خود عمل نمود و به وجه صحيح روزه داشت) چقدر سعادتمند (ابد) گرديد
﴿31﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا كَانَ أَمْحَاكَ لِلذُّنُوبِ ، وَ أَسْتَرَكَ لِأَنْوَاعِ الْعُيُوبِ
(31) و تو چه اندازه گناهان را محو و انواع عيوب را مستور مىگردانى
﴿32﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا كَانَ أَطْوَلَكَ عَلَى الُْمجْرِمِينَ ، وَ أَهْيَبَكَ فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ
(32) درود و تحيت بر روانت اى ماه چقدر رحمت و احسانت بر گنهكاران و هيبت و جلالت در قلوب اهل ايمان بسيار است
﴿33﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَيَّامُ .
(33) و درود بر روانت اى ماه كه هيچ دور روزگاران با دوران تو در نفاست (و شرافت و حسن و جمال) همانند نتواند شد
﴿34﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ
(34) سلام بر تو و درود بر روانت اى ماهى كه (از وحى آسمانى با نزول فرشتگان روحانى در شب قدر) از هر امر و فرمان الهى تو را سلام و تحيت است
﴿35﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ غَيْرَ كَرِيهِ الْمُصَاحَبَةِ ، وَ لَا ذَمِيمِ الْمُلَابَسَةِ
(35) درود و تحيت بر روان تو باد كه به مصاحبتت (مشتاق و مايل بوديم و) هيچ كراهت نداشتيم و ملازمتت ما را ناپسند نبود
﴿36﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ كَمَا وَفَدْتَ عَلَيْنَا بِالْبَرَكَاتِ ، وَ غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِيئَاتِ
(36) درود ما بر روانت باد چنانكه تو به رحمت و بركات بر ما وارد شدى و مقدم مباركت ما را از دنس و پليدى گناهان پاك و مطهر ساخت
﴿37﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ غَيْرَ مُوَدَّعٍ بَرَماً وَ لَا مَتْرُوكٍ صِيَامُهُ سَأَماً .
(37) درود بر روانت سلام و داع ما با تو اى ماه مبارك نه از روى ملالت و دلتنگى است ترك روزه تو نه از خستگى و انضجار (بلكه با محبت قلبى و شوق ذاتى به ناچار با تو وداع نموديم و الم فراقت را ناگزير تحمل مىكنيم)
﴿38﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ ، وَ مَحْزُونٍ عَلَيْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ .
(38) درود بر روان شريفت اى ماه كه پيش از ورودت محبوب و مطلوب ما بودى و هنگام رحلتت مايه حزن و اندوه قلب ما گشتى
﴿39﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ كَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِكَ عَنَّا ، وَ كَمْ مِنْ خَيْرٍ أُفِيضَ بِكَ عَلَيْنَا
(39) درود و تحيت بر روان عزيزت چه بسيار شر و بديها كه به واسطهى وجود تو از ما برطرف شد و چه بسيار خير و خوبيها كه به سبب تو بر ما (از خدا) افاضه گرديد
﴿40﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى لَيْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِي هِيَ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ
(40) درود بر روانت و بر شب قدر تو كه بهتر (و برتر) از هزار ماه است (كه خدا در شانش فرموده «ليله القدر خير من الف شهر» شب قدر بهتر از هزار ماه بدون شب قدر است شايد يك معنى شب قدر قلب مطهر امام (ع) و صدر شريف اولياء خداست كه محل هبوط و نزول فرشتگان و منبع و مخزن علوم آسمانى و اسرار علم لدنى و مهبط روحالقدس است و لوح محفوظ حق و كتاب حفيظ و مبين الهى و كتاب مكنون انفسى يا نفس كليهى الهيه يا عدل و سلطنت خليفه الله است (كه لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين- و كل شيئى احصيناه فى امام مبين)
﴿41﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا كَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَيْكَ ، وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَداً إِلَيْكَ .
(41) درود بر تو اى ماه (اى شهر الله اعظم) ديروز (كه از ايام وصالت بود) چقدر حرص و اشتياق به ديدارت داشتيم (و سرگرم جذبه جمالت بوديم) و فردا (كه روز فراق تست) باز چقدر شوق ما به ديدارت شديدتر خواهد بود
﴿42﴾
السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى فَضْلِكَ الَّذِي حُرِمْنَاهُ ، وَ عَلَى مَاضٍ مِنْ بَرَكَاتِكَ سُلِبْنَاهُ .
(42) درود بر تو و بر فضيلت و شرافتت كه دريغا امروز از آن فضيلت محروم شديم و درود بر رحمت و بركات ايام گذشتهات كه از ما منقطع گرديد.
﴿43﴾
اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِي شَرَّفْتَنَا بِهِ ، وَ وَفَّقْتَنَا بِمَنِّكَ لَهُ حِينَ جَهِلَ الْأَشْقِيَاءُ وَقْتَهُ ، وَ حُرِمُوا لِشَقَائِهِمْ فَضْلَهُ .
(43) پروردگارا ما اهليت و شايستگى بر اين ماه عظيمالشان داشتيم كه به اين ماه ما امت را شرافت دادى و براى انجام روزه و عباداتش به لطف و كرمت موفق فرمودى هنگامى كه اشقياى امت شرافت اوقات و ايام اين ماه را (از جهل و شقاوت) نشناختند و از فضيلت بركاتش محروم شدند
﴿44﴾
أَنْتَ وَلِيُّ مَا آثَرْتَنَا بِهِ مِنْ مَعْرِفَتِهِ ، وَ هَدَيْتَنَا لَهُ مِنْ سُنَّتِهِ ، وَ قَدْ تَوَلَّيْنَا بِتَوْفِيقِكَ صِيَامَهُ وَ قِيَامَهُ عَلَى تَقْصِيرٍ ، وَ أَدَّيْنَا فِيهِ قَلِيلًا مِنْ كَثِيرٍ .
(44) اى خدا توئى ولى نعمت ما كه به معرفت و شرافت اين ماه ما را برگزيدى و به آداب و سننش ما را هدايت فرمودى و ما با همه تقصير (و قصور) باز خدايا به توفيق تو بر انجام روزه و نماز (و آداب) اين ماه قيام كرديم و اندكى از وظائف بسيار اين ماه را (به حسن توفيق تو) ادا نموديم.
﴿45﴾
اللَّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْدُ إِقْرَاراً بِالْإِسَاءَةِ ، وَ اعْتِرَافاً بِالْإِضَاعَةِ ، وَ لَكَ مِنَ قُلُوبِنَا عَقْدُ النَّدَمِ ، وَ مِنْ أَلْسِنَتِنَا صِدْقُ الِاعْتِذَارِ ، فَأْجُرْنَا عَلَى مَا أَصَابَنَا فِيهِ مِنْ التَّفْرِيطِ أَجْراً نَسْتَدْرِكُ بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِيهِ ، وَ نَعْتَاضُ بِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الذُّخْرِ الْمَحْرُوصِ عَلَيْهِ .
(45) پروردگارا پس تو را سپاس و ستايش مىكنيم و اقرار به زشتكارى خود و اعتراف به ضايع و ناقص بودن اعمالمان داريم و براى (تقصيرمان در بندگى) تو ما را در دلها عقده پشيمانى است و بر زبانها با صدق و حقيقت عذر خواهى پس تو (از كرمت) بر آنچه از اعمال ضايع و تفريط كرديم اجر كامل بخش كه از فضل و كرم مرغوب و عطاى محبوب تست كه به جاى انواع ذخيرههاى مرغوب پربها عوض قرار دهيم (يعنى تا آن پاداش و اجر تو كه از كرمت عطا كردى ذخيره ما در عالم ابد بهشت خلد سرمد گردد)
﴿46﴾
وَ أَوْجِبْ لَنَا عُذْرَكَ عَلَى مَا قَصَّرْنَا فِيهِ مِنْ حَقِّكَ ، وَ ابْلُغْ بِأَعْمَارِنَا مَا بَيْنَ أَيْدِينَا مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ الْمُقْبِلِ ، فَإِذَا بَلَّغْتَنَاهُ فَأَعِنِّا عَلَى تَنَاوُلِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ مِنَ الْعِبَادَةِ ، وَ أَدِّنَا إِلَى الْقِيَامِ بِمَا يَسْتَحِقُّهُ مِنَ الطَّاعَةِ ، وَ أَجْرِ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْعَمَلِ مَا يَكُونُ دَرَكاً لِحَقِّكَ فِي الشَّهْرَيْنِ مِنْ شُهُورِ الدَّهْرِ .
(46) و اى خدا عذر ما را از تقصيرات و كوتاهى در حق بندگيت به واجب از لطف و كرم بپذير و اى خدا كرم كن و همين عمرى كه اكنون داريم به ماه رمضان آينده سال دگر برسان و چون ما را باز به رمضان آينده رسانيدى ما را يارى كن كه به فيض عبادت شايسته حضرتت (تا حدى كه قابليم) نائل ساز و بر اداء نماز و طاعتت بدان گونه كه شايسته تست لايق ساز و ما را در جريان اعمال شايستهاى قرار ده (يا به اجر اعمال صالحى رسان) كه تدارك حق طاعتت را در دو ماه مذكور از ماههاى روزگاران توانيم كرد
﴿47﴾
اللَّهُمَّ وَ مَا أَلْمَمْنَا بِهِ فِي شَهْرِنَا هَذَا مِنْ لَمَمٍ أَوْ إِثْمٍ ، أَوْ وَاقَعْنَا فِيهِ مِنْ ذَنْبٍ ، وَ اكْتَسَبْنَا فِيهِ مِنْ خَطِيئَةٍ عَلَى تَعَمُّدٍ مِنَّا ، أَوْ عَلَى نِسْيَانٍ ظَلَمْنَا فِيهِ أَنْفُسَنَا ، أَوِ انْتَهَكْنَا بِهِ حُرْمَةً مِنْ غَيْرِنَا ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِكَ ، وَ اعْفُ عَنَّا بِعَفْوِكَ ، وَ لَا تَنْصِبْنَا فِيهِ لِأَعْيُنِ الشَّامِتِينَ ، وَ لَا تَبْسُطْ عَلَيْنَا فِيهِ أَلْسُنَ الطَّاعِنِينَ ، وَ اسْتَعْمِلْنَا بِمَا يَكُونُ حِطَّةً وَ كَفَّارَةً لِمَا أَنْكَرْتَ مِنَّا فِيهِ بِرَأْفَتِكَ الَّتِي لَا تَنْفَدُ ، وَ فَضْلِكَ الَّذِي لَا يَنْقُصُ .
(47) پروردگارا (كرم كن و) آنچه در اين ماه عزيز از ما لغزشى سر زد يا در گناهى واقع شديم و عمل خطا و ناشايستهاى با قصد عمد يا نسيان و فراموشى انجام داديم كه در آن ظلم و ستم بر غير و هتك احترام ديگران بود پس تو اى خدا بر محمد و آل پاكش درود فرست و جميع آن لغزش و گناهان را در پرده (رحمتت) مستور ساز و به عفو و كرمت از ما درگذر و ما را در معرض نظر شماتتكنندگان در مياور (و در پيش چشم معرضين و شامتين وامدار) و زبان طعن طاعنان را بر ما باز مگردان و ما را به كار خيرى بدار كه در آن كار محو گناهان ما باشد و كفاره آنچه تو را ناپسند و منكر بود گردد به حق رافت و فضل و رحمتت كه نفاذ نپذيرد و نقصان نيابد (چون فضل و رحمتت را حد و انتهائى نباشد.)
﴿48﴾
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اجْبُرْ مُصِيبَتَنَا بِشَهْرِنَا ، وَ بَارِكْ لَنَا فِي يَوْمِ عِيدِنَا وَ فِطْرِنَا ، وَ اجْعَلْهُ مِنْ خَيْرِ يَوْمٍ مَرَّ عَلَيْنَا أَجْلَبِهِ لِعَفْوٍ ، وَ أَمْحَاهُ لِذَنْبٍ ، وَ اغْفِرْ لَنَا مَا خَفِيَ مِنْ ذُنُوبِنَا وَ مَا عَلَنَ .
(48) پروردگارا بر محمد و آل پاكش درود فرست و مصيبت ما را به فراق اين ماه رمضان مبارك در روز عيد فطر جبران و تدارك فرما و روز عيد ما را مبارك گردان و بهترين ايام روزگارى كه بر ما گذشته است از حيث جلب عفو و رحمت و محو گناه مقرر فرما و از جميع گناهان پنهان و آشكار ما (به لطف و كرم) درگذر
﴿49﴾
اللَّهُمَّ اسْلَخْنَا بِانْسِلَاخِ هَذَا الشَّهْرِ مِنْ خَطَايَانَا ، وَ أَخْرِجْنَا بِخُرُوجِهِ مِنْ سَيِّئَاتِنَا ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَسْعَدِ أَهْلِهِ بِهِ ، وَ أَجْزَلِهِمْ قِسْماً فِيهِ ، وَ أَوْفَرِهِمْ حَظّاً مِنْهُ .
(49) و با زوال يافتن اين ماه رمضان خطاهاى ما را هم از كتاب ما خارج ساز (و قلم عفو به خطا و گناهانمان دركش) و ما را از سعادتمندترين اهل اين ماه و بزرگترين قسمت برهاى آن مقرر فرما و وافرتر حظ و بهره را در اين ماه نصيب ما گردان (يعنى از همه مطيعان و روزهداران كه به سعادت و بهره وافر از ثواب در اين ماه مىرسند ما را سعادت كاملتر و ثواب و بهره بيشتر نصيب فرما.)
﴿50﴾
اللَّهُمَّ وَ مَنْ رَعَى هَذَا الشَّهْرَ حَقَّ رِعَايَتِهِ ، وَ حَفِظَ حُرْمَتَهُ حَقَّ حِفْظِهَا ، وَ قَامَ بِحُدُودِهِ حَقَّ قِيَامِهَا ، وَ اتَّقَى ذُنُوبَهُ حَقَّ تُقَاتِهَا ، أَوْ تَقَرَّبَ إِلَيْكَ بِقُرْبَةٍ أَوْجَبَتْ رِضَاكَ لَهُ ، وَ عَطَفَتْ رَحْمَتَكَ عَلَيْهِ ، فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِكَ ، وَ أَعْطِنَا أَضْعَافَهُ مِنْ فَضْلِكَ ، فَإِنَّ فَضْلَكَ لَا يَغِيضُ ، وَ إِنَّ خَزَائِنَكَ لَا تَنْقُصُ بَلْ تَفِيضُ ، وَ إِنَّ مَعَادِنَ إِحْسَانِكَ لَا تَفْنَى ، وَ إِنَّ عَطَاءَكَ لَلْعَطَاءُ الْمُهَنَّا .
(50) پروردگار او هر كس حق رعايت اين ماه را به جاى آورد و احترام اين ماه را چنانكه سزاوار است نگاه داشت و به حدود وظايف و آدابش چنانكه بايد و شايد قيام كرد و از گناهان در اين ماه به حقيقت معنى تقوى پرهيزكارى و تقوى گزيد يا آنكه به درگاه حضرتت تقرب يافت تقربى كه موجب رضا و خشنوديت از او گرديد و رحمت (خاص) تو بر او توجه كرد (يا عطوفت و رافتت شامل او شد) پس اى خدا سهم و بهره ما را همانند آن كس از دارائى بىحد و نهايت خويش عطا فرما و چندين برابر هم نيز از فضل و كرمت افزون بخش زيرا فضل و رحمتت از بخشش كم نگردد و گنجينههاى كرمت از عطا نقصان نپذيرد
(گنج تو به جود كم نيايد
از گنج كس اين كرم نيايد)
بلكه هميشه (از ازل تا ابد) بر خلق افاضه مىكند و معدنهاى احسان تو فناپذير نباشد و همانا عطاهاى تو خوشتر و گواراترين عطاست (بلكه هر معطى و هر عطا از منبع جود و عطاى تو از درياى كرم و رحمت بىمنتهاى تو وجود يافته و بىعطايت هيچ معطى و عطائى در عالم هستى نيست)
﴿51﴾
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اكْتُبْ لَنَا مِثْلَ أُجُورِ مَنْ صَامَهُ ، أَوْ تَعَبَّدَ لَكَ فِيهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ .
(51) پروردگارا بر محمد و آل پاكش درود فرست و همانند آنانكه در اين ماه روزه گرفتند يا تو را به اخلاص عبادت كردند تا روز قيامت مانند همه آنان به ما اهلبيت (ع) يا (به ما امت پيغمبر- ص-) اجر و ثواب عطا فرما.
﴿52﴾
اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَيْكَ فِي يَوْمِ فِطْرِنَا الَّذِي جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِينَ عِيداً وَ سُرُوراً ، وَ لِأَهْلِ مِلَّتِكَ مَجْمَعاً وَ مُحْتَشَداً مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْنَاهُ ، أَوْ سُوءٍ أَسْلَفْنَاهُ ، أَوْ خَاطِرِ شَرٍّ أَضْمَرْنَاهُ ، تَوْبَةَ مَنْ لَا يَنْطَوِي عَلَى رُجُوعٍ إِلَى ذَنْبٍ ، وَ لَا يَعُودُ بَعْدَهَا فِي خَطِيئَةٍ ، تَوْبَةً نَصُوحاً خَلَصَتْ مِنَ الشَّكِّ وَ الِارْتِيَابِ ، فَتَقَبَّلْهَا مِنَّا ، وَ ارْضَ عَنَّا ، وَ ثَبِّتْنَا عَلَيْهَا .
(52) اى خدا ما به درگاه تو (از هر گناه به درگاهت توبه مىكنيم در روز فطر كه اين روز را براى اهل ايمان عيد و روز شادى و سرور قرار دادى و براى ملت خود (يعنى ملت اسلام كه «ان الدين عند الله الاسلام» دين خدا اسلام است) مجمع و محفلى آراستى ما در اين روز شريف از هر گناه كه مرتكب شدهايم و از هر زشتكارى و بدى كه از اين پيش از ما سر زده يا خيال بدى كه در دل پنهان داريم توبه مىكنيم توبهى كسى كه هرگز قصد رجوع به هيچ گناه نكند و به هيچ خطا و ناروائى باز نگردد توبه نصوح كه خالص و پاك از هر شك و ريب باشد پس اى خدا تو از ما اين توبه را (به لطف و كرمت) بپذير و از ما راضى و خشنود باش و بر اين توبه نصوح ما را ثابت بدار (و ما را يارى كن كه توبه نشكنيم و بر نفس اماره و شيطان رجيم هنگام اراده معصيت فيروز گرديم و از نفس و شيطان به يارى تو اطاعت نكنيم تا توبه ما ثابت بماند)
﴿53﴾
اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِيدِ ، وَ شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ حَتَّى نَجِدَ لَذَّةَ مَا نَدْعُوكَ بِهِ ، وَ كَأْبَةَ مَا نَسْتَجِيرُك مِنْهُ .
(53) پروردگارا دلهاى ما را از خوف عقاب و وعده عذاب و شوق ثواب و وعده اجر و رحمت دائما نصيب گردان (كه هميشه از معصيتت به ترسيم و به طاعتت مشتاق باشيم و لحظهاى دل ما را از يادت غافل مگردان كه اگر ترس و شوق تو از دل ما بيرون رود دل خانه شيطان شود و غرق دوزخ عصيان گردد و از درجات عالى بهشتى به قعر دركات جهنم سقوط خواهد كرد) (دو چشمه خوف و شوقت را در دل ما جارى ساز) تا ما از شوق بهشت و نعمتهائى كه از تو به دعا درخواست مىكنيم شاد باشيم و لذت بريم و از ترس عذابهائى كه به تو از آنها پناه مىبريم محزون و هراسان شويم
﴿54﴾
وَ اجْعَلْنَا عِنْدَكَ مِنَ التَّوَّابِينَ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ لَهُمْ مَحَبَّتَكَ ، وَ قَبِلْتَ مِنْهُمْ مُرَاجَعَةَ طَاعَتِكَ ، يَا أَعْدَلَ الْعَادِلِينَ .
(54) و اى خدا ما را در نزد خود از توبهكنندگان آنانكه بر آنها محبتت را حتم و لازم «در آيهى ان الله يحب التوابين» فرمودى مقرر فرما) و از آنانكه رجوع به طاعتت را از آنها قبول فرمودى قرار ده اى عادلتر از همه دادگران عالم.
﴿55﴾
اللَّهُمَّ تَجَاوَزْ عَنْ آبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ أَهْلِ دِينِنَا جَمِيعاً مَنْ سَلَفَ مِنْهُمْ وَ مَنْ غَبَرَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ .
(55) اى پروردگار از خطاهاى پدران و مادران و اهل دين ما (و برادران ايمانى ما) از رفتگان و آيندگان ايشان تا روز قيامت از خطاهاى جميعشان (به عفو و كرمت) درگذر.
﴿56﴾
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ نَبِيِّنَا وَ آلِهِ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى مَلَائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى أَنْبِيَائِكَ الْمُرْسَلِينَ ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ ، وَ أَفْضَلَ مِنْ ذَلِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ ، صَلَاةً تَبْلُغُنَا بَرَكَتُهَا ، وَ يَنَالُنَا نَفْعُهَا ، وَ يُسْتَجَابُ لَهَا دُعَاؤُنَا ، إِنَّكَ أَكْرَمُ مَنْ رُغِبَ إِلَيْهِ ، وَ أَكْفَى مَنْ تُوُكِّلَ عَلَيْهِ ، وَ أَعْطَى مَنْ سُئِلَ مِنْ فَضْلِهِ ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ .
(56) خدايا بر محمد (ص) پيغمبر ما و آل پاكش رحمت فرست چنانكه بر فرشتگان مقربت رحمت فرستادى. و باز درود و رحمت فرست بر او و آل پاكش چنانكه بر انبياء و رسولانت درود و رحمت فرستادى و نيز درود و رحمت فرست بر او و آل پاكش چنانكه بر بندگان صالح و شايستهات رحمت فرستادى و افضل و كاملتر از همه آنان اى خداى پروردگار عوالم بىنهايت چنان رحمت كاملى بر رسول خاتمت ( محمد مصطفى) فرست كه بركات آن رحمت ما را فرارسد و به نفعش ما نيز نائل شويم و از بركاتش دعاهاى ما مستجاب گردد كه همانا اى پروردگار تو از هر كس كه خلق به كرمش راغب و مشتاقند البته بىنهايت كريمترى و از هر كس كه خلق به او اعتماد كنند تو محققا كافىتر از او خواهى بود (بلكه تنها توكل و اعتماد بر تو كه كل رحمت و قدرتى شايسته است نه بر غير تو كه همه فقير و عاجز فانى الذاتند) و تو عطا بخشترين كسى كه از فضل و كرمش خلق درخواست حاجت كنند و توئى كه بر كل موجودات عالم قدرت كامل دارى.