ارزش ها و لغزشهای نفس، ص: 330
گفت بگذار بروم زندان و در اين كاخ نباشم. اين دنيا مال شما باشد. ما همان اتاق كاه گلی و نموری كه سخت به ما می گيرند و يك نان خشك به ما می دهند، برای ما محبوبتر است.
من همان دم كه وضو ساختم از چشمه عشق |
چهار تكبير زدم يكسره بر هر چه كه هست «1» |
|
سومين نيرويی كه در مقابل يوسف عليه السلام قرار داشت، هيجانات نفسی بود، چقدر زيبا برخورد كرد:
«إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي» «2»
او گفت: هر چقدر كه حمله نفس قوی باشد من با رحمت پروردگار بزرگ عالم آن را بيرون می كنم.
خواسته های بی محاسبه كه در قرآن بسيار با كلمه هوا آمده است؛ «3» انسان را به انواع گناهان دچار می كند.
اما زليخا در مقابل هيچكدام از دشمنان مقاومتی نداشت، وقتی كه انسان تسليم بشود، حجاب های بسيار سنگين بين او و بين پروردگار قرار می گيرد. زندگی را كه در حجاب می گذراند، تمام سرمايه وجود را می بازد، عمر هدر می رود، مايه ها همه نابود می شود، در وقت مرگ عجيب آدم را به اسارت می كشد، آن كسی كه در عمرش حق را نديد، يك لحظه وقت مرگ چگونه حق را ببيند؟ آنان چگونه می ميرند؟ با چه برزخی روبه رو می شوند؟ با چه قيامتی برخورد می كنند؟
______________________________ (1)- حافظ شيرازی.
(2)- يوسف (12): 53؛ «زيرا نفس طغيان گر، بسيار به بدی فرمان می دهد مگر زمانی كه پروردگارم رحم كند.»
(3)- نازعات (79): 40؛ «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی »